امروز :

اسناد خلیج فارس

خلیج همیشه فارس ایران و ایرانی

ده اردیبهشت:روز ملی خلیج فارس

ده اردیبهشت:روز ملی خلیج فارس

 

 

 

۱۰ اردیبهشت روزی افتخارآمیز در تاریخ ایرانیان است . در ۲۲ تیرماه ۱۳۸۴، هیات دولت مصوبه ای را تایید کرد که به موجب آن دهم اردیبهشت هرسال ، “روز ملی خلیج فارس” خواهد بود .

دهم اردیبهشت در تاریخ ایران روز مهمی است. روزی که یادآور ازخودگذشتگی های ملت سرافراز ایران و فرار اشغال‌گران متجاوز پرتقالی بعد از ۱۱۷ سال تسلط جابرانه‌ برسواحل جنوبی کشور (۲۱ آوریل ۱۶۲۲ میلادی) در پی رشادت‌های سپاه ایران به رهبری امیرالامرای فارس(امام قلی‌خان) می باشد.شاه عباس صفوی  در این روز در سال ۱۶۲۱ میلادی توانست هرمز را از چنگ پرتقالی ها درآورد، تا همیشه به خاطر این اقدامش از او به نیکی یاد شود.

اما این روز در سال‌های اخیر شرایط دیگری پیدا کرده است. وجه اهمیت تاریخی این روز تحت شعاع تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی و دولت قرار گرفته است. تصمیم که ۱۰اردیبهشت را به روز ملی خلیج فارس بدل کرده است.

خلیج تا ابد فارس سومین خلیج بزرگ جهان است که به خاطر موقعیت جغرافیایی خود در طول تاریخ همواره نامش بر سر زبان‌ها بوده است و مردم تمام جهان آن را با نام خلیج فارس یا دریای پارس می شناسند.

قدیمی ترین اسناد موجود درباره خلیج فارس به کتاب های باقیمانده از یونان باستان بر می گردد.

یونانی ها و مورخانشان در این کتاب ها با نام “پرسیکوس سینوس” که به معنی “خلیج فارس” است از این آبراهه یاد می کنند و تکرار همین نام باعث می شود که بسیاری از نقشه های باقیمانده از اروپائیان قرن‌ها بعد نیز با همین نام از خلیج فارس یاد کنند.

بر اساس نوشته‌های مورخان یونانی مانند هرودت (۴۸۴ – ۴۲۵ ق.م) کتزیاس (۴۴۵ – ۳۸۰ ق.م)، گزنفون (۴۳۰ – ۳۵۲ ق.م) استرابن (۶۳ ق.م – ۲۴ م) که پیش از میلاد مسیح می‌زیسته‌اند؛ یونانیان نخستین ملتی هستند که به این دریا نام پرس و به سرزمین ایران پارسه، پرسای، پرس‌پولیس یعنی شهر یا مملکت پارسیان داده‌اند.

انگلیسی زبان‌ها نیز این منطقه جغرافیایی خاص را PERSIAN GULF می خوانند که در واقع ترجمه ساده ای از نام “خلیج فارس” است و نقشه‌های بیشماری که از ملوانان و جغرافی دانان انگلیسی قرون ۱۶ و ۱۷ میلادی باقیمانده است، اسناد غیر قابل انکار این حقیقت تاریخی هستند.

ابوعلی احمدبن عمر معروف به ابن رسته در کتاب الاعلاق النفیسه که در سال ۲۹۰ هجری به رشته تالیف درآورده، نوشته است: « اما از دریای هند خلیجی بیرون می‌آید به سمت سرزمین فارس که آن را «خلیج‌فارس» می‌نامند»؛ محمد عبدالکریم صبحی نیز در کتاب «علم الخرائط» در نقشه‌هایی که با ترجمه عربی نقل کرده است، دریای جنوب ایران را «الخلیج‌الفارسی» و «بحر فارس» نامیده است.

و ……… و ……… و ……….

اما استعمار گر پیر پس از ملی شدن صنعت نفت و خلع ید از شرکتهای انگلیسی و قطع روابط ایران و انگلیس ابتدا نماینده سیاسی انگلیسی مقیم بحرین از سال ۱۳۲۹ (۱۹۵۰ م.) عبارت ساحل عربی را برای منطقهٔ جغرافیایی بخش جنوبی خلیج فارس که متعلق به عرب‌های تحت‌الحمایه انگلیس بود مرسوم ساخت و سپس به مرور کلمه خلیج عربی را جایگزین آن ساخت و سپس این نام را به کل خلیج فارس تعمیم داد.اما هرگز موفق نشد .

این در حالی است که تا اوایل دهه ۱۹۶۰ درباره نام خلیج فارس هیچ گونه بحث و جدلی در میان نبوده است و در تمام منابع اروپایی و آسیایی و امریکایی، دانشنامه‌ها و نقشه های جغرافیایی این کشورها نام از خلیج فارس درتمام زبان ها به همین نام یاد شده است.

 اصطلاح «خلیج ع رب ی» برای نخستین بار در دوره تحت قیمومت شیخ نشین‌های خلیج فارس توسط کارگزاران انگلیس و بطور ویژه از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس مقیم در خلیج فارس به نام رودریک اوون در کتابی به نام حبابهای طلایی در خلیج ع رب ی در سال ۱۹۵۸ نوشت که «من در تمام کتب و نقشه‌های جغرافیایی نامی غیر از خلیج فارس ندیده بودم ولی در چند سال اقامت در سواحل خلیج فارس(بحرین) متوجه شدم که ساکنان ساحل عرب هستند پس باید این خلیج را ع رب ی بنامیم».

در سال‌های اخیر کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس و در صدر آنها کشور عربستان به همراه اربابان غربی شان که از انقلاب اسلامی و اقتدار ایران زخم خورده اند سعی و تلاش فراوانی در تحریف نام خلیج فارس داشته‌اند تا از این تغییر نام اعتباری برای خود بیافرینند و این آبراه استراتژیک جهان را به نام خود درآورند؛ البته اعراب حاشیه خلیج فارس در پیمودن این مسیر تنها نبودند و گهگاه از سوی برخی موسسات بزرگ غربی از جمله نشنال جئوگرافی نیز همراهی می شدند، اما این همراهی ها در نهایت به عذر خواهی این گونه موسسات و جایگزینی نام اصیل خلیج فارس به جای نامهای جعلی دیگر می شد.

با این وجود دولت، دانشگاهیان ، تجار ، مردم و… همه و همه  موظف اند برای پاسداشت نام خلیج فارس و انجام اقدامات مقتدرانه در برابر شیطنت های مختلف بیگانگان در جعل نام خلیج فارس بیشتر تلاش کنند .

 

 

حتی اگر ازل، ابد و روز، شب شود

امکان پذیر نیست که سرکه رطب شود

از بمب های هسته ای ات هم کمک بگیر

شاید که اصل بی نسبت با نسب شود

دیوانگی ست اینکه شما فکر می کنید

این چاه های نفت براتان لقب شود

این سرفه ها نشانه ی یک مرگ حتمی اند

از آن زمان بترس که این سرفه تب شود

با ضربه های موشک خود دف بزن مرا

بگذار ساحت غزلم پر طرب شود

از یک پشیز میهن مان دل نمی کنیم

حتی اگر که حب وطن مستحب شود

از شرم، رودهای زمین خشک می شوند

یک روز اگر خلیج، خلیج عرب شود!

عطیه پژمان

روایتی از روند نامگذاری روز ملی خلیج فارس

روایتی از روند نامگذاری روز ملی خلیج فارس

 

 

جعفر مرادی شهدادی در ، در پاسخ به ادعاهای پیروز مجتهدزاده در خصوص چگونگی نامگذاري روز ملي خليج فارس در تقويم رسمي گفت: پس از واقعه نامیمون تحريف نام خليج فارس از سوي موسسه آمريكايي نشنال جئوگرافيک، بر اساس اعتقادات ملی و میهنی خود جهت محافظت از این نام تاریخی در اویل ديماه سال 1383 خورشیدی ایده‌ای تحت عنوان...

 

 پیشنهاد دهنده ايده روز ملي خليج فارس ادعای نامگذاری روز ملی خلیج فارس در 10 اردیبهشت از سوی برخی افراد را کذب محض عنوان کرد.

 

به گزارش اتحاد جنوب، جعفر مرادی شهدادی در ، در پاسخ به ادعاهای پیروز مجتهدزاده در خصوص چگونگی نامگذاري روز ملي خليج فارس در تقويم رسمي گفت: پس از واقعه نامیمون تحريف نام خليج فارس از سوي موسسه آمريكايي نشنال جئوگرافيک، بر اساس اعتقادات ملی و میهنی خود جهت محافظت از این نام تاریخی در اویل ديماه سال 1383 خورشیدی ایده‌ای تحت عنوان نامگذاری روز ملی خلیج فارس در تقویم خورشیدی ایران به پيوست چهار طرح ديگر از جمله "ایده طراحی نقشه خلیج فارس بر روی اسکناس، برگزاری جام خلیج فارس، راه اندازی موزه خلیج فارس در کرانه های جنوبی ایران، مستند سازی جغرافیای تاریخی خلیج فارس، بنادر و جزایر" از سوی اینجانب به آقای درازگيسو استاندار وقت هرمزگان ارائه شد.

 

وی عنوان کرد: در همان مقطع از جانب نماینده عالی دولت در استان طی دو نامه رسمی جداگانه به معاونت سياسي وزارت كشور (به شماره ثبت 114851) و اداره كل خليج فارس وزارت امور خارجه، ارسال و متعاقب آن نیز در 21 ديماه 1383 در نشريه "سفير جنوب" چاپ و منتشر شد، بنابراین بدنبال این اقدامات با پیگیری‌های انجام شده نهایتا پس از طي پروسه زماني حدودا پنج ماهه در اواخر عمر دولت خاتمي این طرح توسط شورای فرهنگ عمومي كشور تصويب و سرانجام مورد تاييد شوراي عالي انقلاب فرهنگي نيز قرار گرفت كه تمامي مدارك مستند و مستدل در اين خصوص موجود است.

 

وی در پاسخ به چگونگی تعیین روز دهم اردیبهشت ماه به عنوان روز ملی خلیج فارس که مجتهدزاده به همراه گروهی موسوم به "خلیج فارس روی خط" مدعی آن هستند، گفت: این یک ادعا بیش نیست، زیرا پیشنهاد نامگذاری یک روز در تقویم رسمی تحت عنوان روز ملی خلیج فارس حال چه از سوی یک پژوهشگر هرمزگانی مطرح و به فرض چه از سوی گروه مجتهدزاده، اینکه چه روزی در تقویم به این روز اختصاص یابد نه در حیطه اختیارات ما بود و نه این گروه مدعی، بلکه این "گروه تاریخ دانشگاه تهران" بود که در پاسخ به استعلام شورای فرهنگ عمومی، روز 10 اردیبهشت که سالروز اخراج نیروهای اشغالگر پرتغالی از خلیج فارس و تنگه هرمز بود را پیشنهاد کرد که بی درنگ نیز پذیرفته شد.

 

این پژوهشگر هرمزگانی در پاسخ به بخش دیگری از ادعاهای مجتهدزاده که گفته بود روز دهم اردیبهشت‌ماه به عنوان روز ملی خلیج فارس ابتدا توسط گروه ما مطرح و در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده گفت: این یک ادعای مضحک است، همانطور که همگان می‌دانند این طرح ابتدا در شورای فرهنگ عمومی کشور تصویب شد و نهایتا در آخرین نشست شورای‌عالی انقلاب فرهنگی که به ریاست سید محمد خاتمی تشکیل شد مورد تایید قرار گرفت و صد البته که نیازی به طرح و تصویب در مجلس شورای اسلامی نبود! و این ادعاها یعنی تحریف تاریخ!

 

وی در پایان با اشاره به قدرت نفوذ لابی این گروه که مجتهدزاده نیز عضو آن بوده در دانشنامه ویکی پدیا، افزود: متاسفانه این گروه نه تنها در موسسات داخل ایران بلکه در دانشنامه به اصطلاح آزاد ویکی پدیا نیز آنقدر توان نفوذ و لابی دارند که این روز را در راستای منافع خود مصادره و تحت هیچ شرایطی به دیگر پژوهشگران ایرانی اجازه ورود و ویرایش مقاله روز ملی خلیج فارس را نمی دهند و معتقدند فقط آنچه که گروه ما گفته و نوشته اند حق و حقیقت بوده و لاغیر!!

 

وی بیان داشت: هر چند که بر خلاف این تنگ نظری ها معتقدم روز ملي خليج فارس به عنوان نماد هويت ملي ايران متعلق به همه ی ايرانيان و ميهن دوستان است.

 

پیش از این در همزمان با برگزاری سومین جشنواره بین‌المللی فرهنگی و هنری خلیج فارس که در بندرعباس برگزار شد، پیروز مجتهدزاده در برنامه زنده تلویزیونی سیمای مرکز خلیج فارس و گفتگو با خبرنگاران مدعی ارائه پیشنهاد روز ملی خلیج فارس شد این استاد دانشگاه در تشریح روند نام گذاری روز ملی خلیج فارس گفت: با تعدادی از اساتید دانشگاههای ایران و چند نفر از دانشگاه‌های خارج کشور و اروپا یک مجموعه اینترنتی درست کرده بودیم به نام "خلیج فارس روی خط"، در این اواسط ناگهان یک فکر پیش آمد که تنها راه حلی که می توانیم در مقابل این تحریفات و تحرکات انجام دهیم در تقویم ملی یک روز را به نام روز ملی خلیج فارس مشخص و نام گذاری کنیم و مورد قبول هم واقع شد.

پیروز مجتهدزاده ادامه داد: رای‌گیری شد که چه روزی را در نظر بگیریم. روزهای مختلفی پیشنهاد شد. روز ۹ آذر ماه که روز بازگشت جزایر به ایران است و روز ۱۰ اردیبهشت ماه که سالروز اخراج پرتغالیها از ایران بود .دولت وقت روز دهم  اردیبهشت را تشخیص داد و در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی این روز را به تصویب رساند و دهم اردیبهشت روز ملی خلیج فارس نام گذاری شد./

روز ملی خليج فارس

روز ملی خليج فارس

 



 

 

 

 

روز ملی خليج فارس

 

 

 

 در ایران روز ۱۰ اردیبهشت روز ملی خلیج فارس نام گذاری شده که سالروز اخراج پرتغالی‌ها از تنگه هرمز و خلیج فارس است.

 

 

 

روز ملی خليج فارس

 

امروز در تاریخ ایران روز مهمی است. شاه عباس صفوی با کمک انگلیسی‌ها در این روز در سال 1621 میلادی توانست هرمز را از چنگ پرتقالی ها درآورد، تا همیشه به خاطر این اقدامش از او به نیکی یاد شود.

 

 

 

اما این روز در سال‌های اخیر شرایط دیگری پیدا کرده است. وجه اهمیت تاریخی این روز تحت شعاع تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی و دولت ایران قرار گرفته است. تصمیم که 10اردیبهشت را به روز ملی خلیج فارس بدل کرده است.

 

 

 

حال پرسش این است که چرا امروز روز ملی خلیج فارس است؟ چه دلیلی برای انتخاب روز ملی خلیج فارس وجود دارد؟

 

معمولا روزهای ملی براساس اهمیت یک مکان انتخاب نمی شوند. در تقویم ایران روزهای ملی همچون روز ملی حمل و نقل، روز ملی مقاومت و ایثار، روز ملی شعر و ادب، روز ملی یوز پلنگ، روز ملی انرژی هسته‌ای را می‌توان یافت اما روز ملی اصفهان، شیراز، خزر، دریاچه ارومیه و.. را نمی‌توان یافت. پس بر چه اساسی امروز روز ملی خلیج فارس نامگذاری شده است؟

 

 

 

محمود احمدی نژاد در یکی از اظهاراتش درباره ی روز ملی خلیج فارس گفته است: «برخی خیال می‌کنند اعلام این روز به نام خلیج فارس دعوا بر سر یک نام یا یک عکس‌العمل می‌باشد، درحالی که چنین نیست. ثبت یک روز به نام روزملی خلیج فارس یک غبار روبی و یک یادآوری است.»

 

این اظهارات نشان می‌دهد جنجال برسر نام خلیج فارس دلیل انتخاب این روز به عنوان روز ملی خلیج فارس بوده است. جنجالی که بارها و بارها در رسانه ها و از سوی سیاسیون عرب زبان مطرح می‌شود.

 

 

 

اماراتی‌ها، کویتی‌ها و عربستانی‌ها از غافله سالاران این جریان هستند، آن‌ها به دلایل سیاسی برای مقابله با ایران و به رخ کشیدن اختلافاتشان بر سر جزایره سه گانه از نام مجعول خلیج (ع ر ب ی) استفاده می‌کنند.جریانی که البته ریشه در سال‌ها پیش دارد. در دهه 1330 خورشیدی به تحریک انگلیسی‌ها کشورهای عربی این نام جعلی را برای خلیج فارس انتخاب کردند. البته این نامگذاری ابتدا به گونه ای دیگر صورت گرفت اما چون با اقبال مواجه نشد تغییر پیدا کرد.دولت انگلیس در سال ۱۲۱۹ خورشیدی، نام دریای بریتانیا را برای خلیج فارس به کار بردند اما این نام پذیرشی نیافت و آن را رها نمودند.

 

 

 

پس از ملی شدن نفت ایران و خلع ید از شرکتهای انگلیسی و قطع روابط ایران و انگلیس ابتدا نماینده سیاسی انگلیسی مقیم بحرین از سال ۱۳۲۹ (۱۹۵۰ م.) عبارت ساحل عربی را برای منطقهٔ جغرافیایی بخش جنوبی خلیج فارس که متعلق به عرب‌های تحت‌الحمایه انگلیس بود مرسوم ساخت و سپس به مرور کلمه خلیج عربی را جایگزین آن ساخت و سپس این نام را به کل خلیج فارس تعمیم داد.

 

 

 

این در حالی است که تا اوایل دهه 1960 درباره نام خلیج فارس هیچ گونه بحث و جدلی در میان نبوده است و در تمام منابع اروپایی و آسیایی و امریکایی، دانشنامه‌ها و نقشه های جغرافیایی این کشورها نام از خلیج فارس درتمام زبان ها به همین نام یاد شده است.

 

 

 

 

 

 

 

روز ملی خليج فارس

 

 

 

اصطلاح «خلیج ع رب ی» برای نخستین بار در دوره تحت قیمومت شیخ نشین‌های خلیج فارس توسط کارگزاران انگلیس و بطور ویژه از طرف یکی از نمایندگان سیاسی انگلیس مقیم در خلیج فارس به نام رودریک اوون در کتابی به نام حبابهای طلایی در خلیج ع رب ی در سال ۱۹۵۸ نوشت که «من در تمام کتب و نقشه‌های جغرافیایی نامی غیر از خلیج فارس ندیده بودم ولی در چند سال اقامت در سواحل خلیج فارس(بحرین) متوجه شدم که ساکنان ساحل عرب هستند بنابر این ادب حکم می‌کند که این خلیج را ع رب ی بنامیم».

 

 

 

اما دلایل عرب هاي آن طرف خليج فارس نیز برای این نامگذاری در نوع جالب توجه است آن ها هیچ توجهی به پیشینه تاریخی این منطقه ندارند و تمام تحلیلشان مبتنی بر این مسئله است که ساکنان سواحل خلیج فارس عموما عرب زبان هستند. برخی از این تحلیل ها نیز بر عدم تبعیت سواحل از دولت ایران اتکا دارد.

 

البته باید انصاف را هم رعایت کرد، تمام اعراب این نام را برای خلیج فارس نمی پسندند، بسیاری از متفکران و روشنفکران دنیای عرب مخصوصا اعراب شمال آفریقا معتقد بر اصالت نام خلیج فارس هستند.

 

 

 

در کشورهای عربی شمال آفریقا حتی نویسندگانی هستند که در دفاع از نام خلیج فارس مطالبی منتشر کرده و همزبانان خود را که در جهت تغییر این نام تاریخی سرمایه گذاری می کنند بشدت سرزنش کرده اند. اما اعراب حاشیه خلیج فارس به دلایل سیاسی نام خلیج فارس را به یک بهانه تبدیل کرده اند تا به مقابله رسانه ای و تبلیغاتی با ایران بپردازند.

 

 

 

در سال‌های اخیر این روال دامنه دار تر بوده است در هر مراسمی اعم از سیاسی، فرهنگی و ورزشی اعراب حاشیه خلیج فارس درباره این نام شیطینت هایی را صورت دادند. حتی در برخی مواقع در حضور چهرهای دولتی رسمی ایرانی دست به این کار می‌زدند. ان‌های فضای اینترنت را نیز از این اقدامات خود مصون نگذاشته اند.

 

 

به هر ترتیب این شیطنت ها آن قدر گسترش یافت تا این که شورای عالی انقلاب فرهنگی برای مقابله تبلیغاتی با اقدامات اعراب تصمیم گرفت یک روز ملی را به "خلیج فارس" اختصاص دهد، شاید که از این طریق بتواند به مقابله با اقدامات  انگليسي پسند بپردازد.

پیام تبریک به مناسبت عید نوروز

http://www.roomiran.com/wp-content/uploads/2013/01/747487-15.jpg

 

اس ام اس زیبا سال نو

اگر چه یادمان می رود که عشق تنها دلیل زندگی است
اما خدا را شکر که نوروز هر سال این فکر را به یادمان می آورد
پس نوروزتان مبارک که سالتان را سرشار از عشق کند . . .

 

پیامک تبریک سال 1393, اس ام اس تبریک عید

 

http://www.bartarinha.ir/files/fa/news/1391/2/12/78371_519.jpg

شهدای خلیج فارس،سفرفرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی به محله گوریگاه و تجدید میثاق با شهیدا

سفرفرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی به محله گوریگاه و تجدید میثاق با شهیدا و بویژه شهدای خلیج فارس

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خلیج فارس در دوره ایران باستان

خلیج فارس در دوره ایران باستان


قدمت خلیج فارس با همین نام چندان دیرینه‌است که عده‌ای معتقدند 
«خلیج فارس 

گهواره تمدن جهان یا خاستگاه نوع بشر است.» ساکنان باستانی این منطقه، 

نخستین انسان‌هایی بودند که روش دریانوردی را آموخته و کشتی اختراع کرده و 

شرق و غرب را به یکدیگر پیوند داده‌اند. قدیمی‌ترین نامی که به این شاخاب داده 

شده، نارمرتو (narmarratu) است که توسط آشوریانی که قبل از ورود آریایی‌ها 

در فلات ایران می‌زیستند به کار می‌رفته و به معنی رود تلخ بوده است.

و همچنين در سرزمين باستاني ايلام كهن كه سفر هاي دريايي خود را ازشهر ليان 

كه بندر بوشهر كنوني است انجام مي دادند كه نارمارتو يا درياي پارس مي ناميدند

كه مسير در يايي آنها از ليان به هرموز (هرمز) و درياي اريتره يا عمان امروزي و از 

آنجا به درياي آزاد بود.از زمان شكل گيري پادشاهي ماد در 788 ق.م كه به وسيله ديا كو شكل 

گرفت امپراتوري ايران شكل قوي تري به خود گرفت و به صورت مستقل از راه خشكي و دريا به 

مبادلات اقتصادي وسفر هاي نظامي مي پرداختند.  كه در اين زمان نيز خليج فارس به درياي 

پارس سينوس پرسيكوس و يا هچا پارس اي تي (دريايي كه از پارس مي آيد ) نام گرفت.

                     آپلود

خليج فارس دوران هخامنشی

با آنكه مادها يوغ بندگي واستعمار آشوريان را از گردن نهادند وطي جنگهاي چندين 

ساله آشوريان را از بين بردند وحكومت ثروتمند ليدي را سركوب و مطيع خود 

ساختند وامپراتوري قدرتمند كه يكه تاز دنياي باستان را تشكيل دادند  ولي به جهت 

اختراع خط وشروع تاريخ از زمان حكومت هخامنشيان دريانوردي  ایرانیان به صورت 

نظامي  در خلیج فارس را، به قریب پانصد سال پیش از میلاد مسیح و در دوران 

سلطنت داریوش اول نسبت مي دهند .داریوش بزرگ، نخستین ناوگان دریایی جهان 

را به وجود آورد. کشتی‌های او طول رودخانه سند را تا کرانه‌های اقیانوس هند 

و دریای عمان و خلیج فارس پیمودند، و سپس شبه جزیره عربستان را دور زده و تا 

انتهای دریای سرخ کنونی رسیدند. او برای نخستین بار در نزدیکی کانال سوئز مدرن 

فرمان کندن کانالی را داد و کشتی‌هایش از طریق همین کانال به دریای مدیترانه راه 

یافتند. در کتیبه‌ای که در محل این کانال به دست آمده نوشته شده‌است «من 

پارسی هستم. از پارس مصر را گشودم. من فرمان کندن این کانال را داده‌ام از رودی 

که از مصر روان است به دریایی که از پارس آید پس این جوی کنده شد چنان که 

فرمان داده‌ام و ناوها آیند از مصر از این آبراه به پارس چنان که خواست من بود.» 

داریوش در این کتیبه (تصوير بالا)از خلیج فارس به نام «دریایی که از پارس می‌آید» 

نام برده‌است. در کتاب اوستا اگرچه از نام خلیج فارس بطور صریح نام برده نشده اما 

در مهر یشت در مبحث مهر یا میترا اشاره‌ای نیز به اروندرود شده‌ است که در آن 

دوره ارونگ گفته می‌شده‌ است

   آپلود

در میان یونانیان باستان

یونانی‌های باستان، از جمله بطلمیوس، این خلیج را «پرسیکوس سینوس» 

یا «سینوس پرسیکوس» که همان خلیج فارس است، نامیدند. از آنجا که این

نام برای نخستین بار در منابع درست و معتبر تاریخی که غیر ایرانیان نوشته‌اند 

آمده‌است، هیچ گونه شائبه نژادی در وضع آن وجود ندارد. چنان که یونانیان 

بودند که نخستین بار، سرزمین ایران را نیز «پارسه» و «پرسپولیس» یعنی شهر 

یا کشور پارسیان نامیدند.

نقشه زيریک نقشه قدیمی که قلمرو حکمرانی اسکندر را پس از فتح ایران و 

قسمتی از هند نمایش می‌دهد.

نام خلیج فارس در این نقشه واضح است

استرابن جغرافیدان سدهٔ نخست میلادی نیز به کرات در کتاب خود از خلیج فارس  

با لفظ پرسیکون کای تاس (Persikonkaitas) نام برده‌است که معادل تحت اللفظی 

خلیج فارس است. وی محل سکونت عرب‌ها را بین دریای سرخ و خلیج فارس 

عنوان می‌کند. همچنین فلاریوس آریانوس مورخ دیگر یونانی در قرن دوم میلادی، 

در کتاب تاریخ سفرهای جنگی اسکندر از این خلیج به نام «پرسیکون کیت» که 

چیزی جز خلیج فارس نیست نام می‌برد كه در اين سفر جنگي نئارخوس سردار 

اسكندر از پتاله كه از پاكستان كنوني است از طريق در ياي مكران (عمان) 

عازم تنگه هرموزي (هرمز) شد به يوتي ها حمله برد و از آنجا از طريق درياي 

پارس به شوش كه پايتخت ايران در دوره هخامنشيان بود رهسپار شد.


منابع: اطلس تاريخ ايران (سازمان نقشه برداري ايران)-تاريخ ايران دوره باستان

 

(فرهاد گشايش) وتاريخ كلمان هوار -ويكي پديا

 

نقشه ها مهمترين مستندات براي اثبات حقانيت خليج فارس در طول تاريخ بوده است.

 

قريب به 22 نقشه مربوط به اعراب كه نام خليج فارس را اقرار مي كنند .

وجود اسناد مستند دوره هخامنشي براي حقانيت نام خليج *فارس

 

وجود اسناد مستند دوره هخامنشي براي حقانيت نام خليج *فارس
  


ژوهشگر و ايرانشناس برجسته كشور گفت: نام خليج*فارس از روزگار باستان با توجه به اسناد و مدارك موجود از جمله سنگ نوشته بابلي جزيره خارك، شهر ليان ايلامي در بوشهر و ده*ها مكان، كتيبه و سند ديگر به امپراطوري*هاي ايلامي، ماد، هخامنشي و حكومت*هاي بعد از اين حكومت*ها وابسته است.


ايرج افشار (سيستاني) در حاشيه حضور در مراسم روز ملي خليج*فارس در جزيره هرمز در گفت*وگو با خبرنگار فارس در بندرعباس با بيان اينكه كشورهايي كه تا چهار دهه پيش وجود خارجي نداشتند و اكنون نيز به مثابه اميرنشينان مونتاژي و مينياتوري متشكل از چند جزيره هستند، حرف*هاي نامعقول به زبان جاري مي*كنند، اظهار داشت: خليج*فارس منطقه*اي ژئواستراتژيك، ژئواكونوميك و ژئوپولتيك است و به دليل قرارگيري در مركز تجاري و اقتصادي جهان همواره در طول تاريخ از جايگاه ويژه سياسي، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و نظامي برخوردار بوده است.

*سنگ*نوشته بابلي جزيره خارك و ليان ايلامي در بوشهر، مستندترين اسناد

وي با بيان اينكه برخورداري از اين ويژگي*ها، خليج*فارس را به عنوان يك ايده*آل براي استعمارگران درآورده است، يادآور شد: نام خليج*فارس از روزگار باستان با توجه به اسناد و مدارك موجود از جمله سنگ نوشته بابلي جزيره خارك، شهر ليان ايلامي در بوشهر و دهها مكان، كتيبه و سند ديگر به امپراطوري*هاي ايلامي، ماد، هخامنشي و حكومت*هاي بعد از اين حكومت*ها وابسته است.
افشار اظهار داشت: سنگ*نوشته*هاي بيستون، آثار هردوت و گزنفون نيز براي حقانيت نام خليج*فارس كافي است.

*ايران بيشترين كرانه، جمعيت و فعاليت اقتصادي و اجتماعي را در خليج*فارس دارد

اين پژوهشگر در ادامه با بيان اينكه در بين كشورهاي همسايه بيشترين كرانه و جمعيت متعلق به ايران است، اظهار داشت: سهم ايران در طول تاريخ از نظر تجاري و اقتصادي در اين آبراه نيز به عنوان قرارگيري در وسط دنيا، از ساير كشورهاي حاشيه بيشتر است.

*فرهنگ غني پارس*ها دليل نامگذاري خليج*فارس است

افشار در بخش ديگري از سخنان خود بيان كرد: در زمان*هاي دور به دليل زندگي پارس*ها در كرانه*هاي خليج*فارس كه تاريخ گواه به فرهنگ غني و توسعه يافته آنها مي*دهد، اين دريا با نام خليج پارس نيز نامور گشته است.

*سازمان ملل چندين بار به امارات در مورد ادبياتش اخطار داده است

ايران شناس برجسته كشور ادامه داد: نام خليج فارس را همه جوامع جهاني و به ويژه سازمان ملل متحد به رسميت شناخته و نامي غير از اين نام را براي خليج*فارس ذكر و برنمي*تابند.

*هيچ قدرتي توان تغيير نام*هاي تاريخي و شناخته شده دنيا را ندارد

افشار گفت: هيچ قدرت و كشوري هرچند زورگو و يا استعمارگران قلدر مآب نيز توان تغيير نام*هاي جغرافيايي بين*المللي را ندارد.

*به اعراب خاطي پيشنهاد مي*كنيم رفتار مسالمت*آميز و توام با احترام ايران را جواب دهند
وي تاكيد كرد: ما ايرانيان به كشورهاي عربي منطقه به چشم برادران خود نگاه مي*كنيم و از همين رو از آنها خواستاريم كه همانطور كه ايران با آنها رفتاري مسالمت*آميز، با احترام و عزت دارد آنها نيز دست به رعايت آداب ديپلماسي جوامع منطقه بزنند.
افشار با بيان اينكه برخي از كشورهاي منطقه كه بي*ادبانه و غير مسئولانه و بر خلاف آداب ديپلماسي سخنان ناحوشايند در مورد تماميت ارضي ايران سرافراز به زبان جاري مي*كنند، گفت: برخي از شيخ*هاي عرب بايد بدانند كه تا سه چهار دهه پيش به عنوان يك كشور وجود خارجي نداشته و اكنون اميرنشينان مونتاژي و مينياتوري به شمار مي*روند كه از چند جزيره مصنوعي تشكيل و خود را كشور معرفي مي*كنند و از همين رو بايد حد و حدود خود را بشناسند.

*ياوه*گويي*هاي برخي از اعراب هيچ ارزشي در ادبيات بين*المللي ندارد

وي با بيان اينكه ياوه*گويي*هاي اعراب هيچ تاثير و ارزشي در ادبيات ديپلماسي بين*المللي ندارد، اظهار داشت: زدن اينگونه حرف*ها در مورد تماميت ارضي كشوري همانند ايران، كمك به رژيم صهيونيستي است و بايد مواظب بود.
ايرج افشار كه به دليل شركت در جشنواره روز ملي خليج*فارس در جزيره هرمز حاضر شده، جمعه شب نيز در جشن ملي خليج*فارس كه با حضور وزير فرهنگ و حضور احتمالي معاون اول رئيس جمهور در فرهنگسراي شهيد آويني بندرعباس برگزار مي*شود، در مورد خليج*فارس با محوريت*هايي همانند نقش منفي و مثبت رسانه*ها در معرفي اين آبراه تاريخي سخن مي*گويد.

آب خلیج‌ فارس در زمستان اسیدی‌تر است

آب خلیج‌ فارس در زمستان اسیدی‌تر است

محیط زیست > آب - همشهری آنلاین:
اسیدی‌تر شدن آب خلیج فارس در زمستان تاثیر منفی بر روی رشد و حیات آبسنگ‌های مرجانی دارد.

 

به گزارش ايرنا، ابوالفضل صالح روز دوشنبه با بیان این که افزایش اسیدیته آب خلیج فارس دو علت دارد افزود: یکی این که دمای کم آب باعث افزایش پارامترهای مرتبط با اسیدی شدن آب می‌شود و دوم این که فراجوشش‌هایی در دریای عمان وجود دارد که در زمستان شدت بیش‌تری می‌یابد. این فراجوشش‌ها آب‌های عمق را که دارای اسیدیته بیش‌تری هستند به سطح می‌آورند که با جریان‌های آبی وارد خلیج فارس می‌شوند.

 

وی که مجری طرح "بررسی پارامترهای اکولوژیک صخره‌های مرجانی شرق خلیج فارس و برآورد تاثیر آن بر پارامترهای وضعیت سلامت مرجان‌ها" است گفت: این طرح با هدف بررسی پارامترهای شیمیایی و فیزیکی بر روی خلیج ‌فارس و آبسنگ‌های مرجانی این پهنه آبی انجام شد.

 

رییس مرکز ملی تحقیقات جنوبگان در پژوهشگاه ملی اقیانوس‌شناسی و علوم جوی افزود: نتایج مطالعات نشان داد افزایش دما و شیمی کربنات آب مهم‌ترین پارامترهای تاثیرگذار بر روی آبسنگ‌های مرجانی هستند، با اندازه‌گیری شیمی کربنات آب می‌توان میزان اسیدی شدن آب و تاثیر آن بر روی آبسنگ‌ها را به دست آورد.

 

وی با بیان اینکه این بررسی در تمام فصول سال در جزیره هنگام به عنوان پایلوت طرح انجام شد گفت: همچنین این نتایج نشان داد آب خلیج‌ فارس در زمستان بیش‌تر اسیدی می‌شود که تهدیدی برای آبسنگ‌های مرجانی است.

 

صالح ادامه داد: نتایج نشان داد یکی دیگر از مهم‌ترین فاکتورهایی که بر روی آبسنگ‌های مرجانی خلیج فارس تاثیر می‌گذارد مسئله دما است، دما در فصل تابستان تا حدود 34 درجه بالا می‌رود که موجب کاهش رشد مرجان‌ها و بروز بیماری سفیدشدگی می‌شود.

 

وی گفت: در واقع اسیدی شدن آب دریاها و اقیانوس‌ها یک روند جهانی است که از حدود 200 سال گذشته با فعالیت صنایع و انقلاب صنعتی آغاز شده است، فعالیت صنایع موجب انتشار گاز دی اکسید کربن در فضا می‌شود و این گاز به مرور با واردن شدن به آب دریاها و اقیانوس‌ها موجب اسیدی شدن آن‌ها می‌شود و در طولانی مدت تغییراتی در این پهنه‌های آبی ایجاد می‌کند.

 

صالح ادامه داد: برآوردهای جهانی نشان می‌دهد آب دریاها و اقیانوس‌ها نسبت به 200 سال گذشته اسیدی‌تر شده است که خلیج فارس نیز از این قاعده جدا نیست.

 

وی افزود: همچنین تحقیقات در خلیج فارس نشان داد میزان اسیدی شدن آب خلیج فارس در فصول پاییز و بهار به علت شرایط دمایی و حالت اسیدیته مناسب‌تر شرایط برای رشد آبسنگ‌های مرجانی مناسبت‌تر است اما در فصول زمستان و تابستان به علت افزایش دما و بالا رفتن میزان اسیدیته آب شرایط رشد مساعد نیست.

 

رییس مرکز ملی تحقیقات جنوبگان گفت: همچنین در این طرح پارامترهای مغذی مانند فسفات و نیترات نیز اندازه‌گیری و بررسی شد و نتایج نشان داد در مکان‌هایی که غلظت این پارامترها افزایش یافت موجب آسیب رساندن به آبسنگ‌های مرجانی شد.

 

وی افزود: بالا رفتن میزان پارامترهای مغذی موجب رشد میکروجلبک‌ها در آب می‌شود که کاهش نور، افت اکسیژن و کدر شدن آب را در پی دارد که این شرایط زیست آبسنگ‌های مرجانی راسخت می‌کند.

 

به گفته وی مواد مغذی با ورود فاضلاب‌های خانگی، صنعتی و پساب‌های مزارع پرورش میگو وارد پهنه‌های آبی می‌شود که در برخی موارد موجب بروز پدیده کشند قرمز می‌شود.

 

صالح افزود: به طور کلی بررسی‌ها نشان داد شرایط آبسنگ‌های مرجانی جزیره هنگام از نظر دما در معرض خطر هستند اما از نظر سایر پارامترهای شیمیایی به اضافه آلودگی‌های نفتی در خطر نیستند و حداقل تا 50 سال آینده نیز این پارامترها به جز دما مرجان‌ها را تهدید نمی‌کند.

 

وی تاکید کرد: خسارت‌هایی که فعالیت‌های انسانی مانند ماهیگیری، گیر کردن لنگر لنج‌ها، غواصی‌های غیرحرفه‌ای و صید مرجان‌ها برای آکواریوم به آبسنگ‌های مرجانی وارد می‌کند بسیار بیشتر از خسارات پارامترهای شیمیایی است.

 

آبسنگ‌ها یا صخره‌های مرجانی از قدیمی‌ترین و غنی‌ترین اجتماع موجودات زنده بر روی زمین هستند. بیش‌تر صخره‌های مرجانی بین 5 تا 10 هزار سال عمر دارند و بسیاری از آن‌ها صخره‌های آبی روی هم انباشته شده‌ای هستند که میلیون‌ها سال قدمت دارند.

 

مرجان‌هایی که صخره‌های مرجانی را تشکیل می‌دهند تنها در شرایط خاصی پرورش می‌یابند. آنها در آب گرم، شور و تمیز زندگی می‌کنند، رشته صخره‌های عظیم آبی در طول سال با درجه حرارتی بیش از ۲۱ درجه سانتی‌گراد گرم باقی می‌مانند، مرجان‌ها همچنین تنها در آب‌های کم‌عمقی که نور خورشید بتواند به آن‌ها برسد زندگی می‌کنند.

 

تاکنون ۷۰ گونه مرجان در خلیج‌فارس شناسایی شده است که از این تعداد 45 گونه آن‌ها در آب‌های ایران دیده می‌شوند. در خلیج فارس تنوع گونه‌ای مرجان‌های شاخ گوزنی(Acropora) بیش از جنس‌های دیگر است.

 

"مرجان‌های انگشتی" نیز بعد از مرجان‌های شاخ گوزنی و مغزی دارای بیش‌ترین تنوع گونه‌ای هستند.

 

"مرجان‌های نرم" یا "مرجان‌های مواج" نیز در خلیج فارس حضور دارند که فاقد اسکلت آهکی هستند و با جریان آب به این سوی و آن سو به حرکت در می‌آیند.

علاوه بر این مرجان‌ها، "مرجان‌های کاسه‌ای" هم در خلیج فارس و آب‌های ایران دیده می‌شوند. از نظر اکولوژیک، مرجان‌های مغزی دارای بیش‌ترین مقاومت نسبت به تغییرات محیط هستند.

قانون مناطق دریایی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و دریای عمان

تصویبنامه شماره ۶۷ -۲٫۲۵۰ مورخ ۱۳۵۲٫۴.۳۱ موضوع ماده ۳ قانون مناطق دریایی جمهوری اسلامی ایران در خلیج فارس و دریای عمان

  • ب - اقدام به تمرین یا مانور با هر نوع سلاح.
  • ب - چنانچه جرم ارتکابی مخل صلح و نظم و آرامش داخلی و یا نظم عمومی دریای سرزمینی باشد.
  • ب - کشتی در دریای سرزمینی ایران متوقف باشد.
  • ب - وضع و اجرای قوانین و مقررات مناسب به ویژه در زمینه فعالیتهای زیر.
  • ج - اعمال حقوق حاکمه که به موجب معاهدات بین‌المللی و منطقه‌ای تفویض شده است.
  • ج - جمع‌آوری هر گونه اطلاعاتی که به زیان امنیت ملی، امور دفاعی یا منافع اقتصادی کشور باشد.
  • ج - چنانچه فرمانده کشتی یا نماینده دیپلماتیک یا کنسولی دولت صاحب پرچم کشتی تقاضای کمک و رسیدگی نماید.
  • ج - کشتی در حال عبور از دریای سرزمینی باشد مشروط بر این که منشاء قرار تأمین و یا حکم محکومیت، تعهدات و یا الزامات ناشی از‌مسئولیت مدنی همان کشتی باشد.
  • ح - هر گونه فعالیت صیادی و بهره‌برداری از منابع دریایی.
  • د - چنانچه رسیدگی و تعقیب برای مبارزه با قاچاق مواد مخدر و روانگردان ضروری باشد.
  • د - هر گونه تبلیغاتی که منظور از آن لطمه زدن به امنیت ملی، امور دفاعی و یا منافع اقتصادی کشور باشد.
  • رئیس مجلس شورای اسلامی - علی‌اکبر ناطق نوری
  • ط - انجام هر نوع پژوهش علمی، نقشه‌برداری، لرزه‌نگاری و نمونه‌برداری.
  • ک - انجام هر نوع فعالیت دیگری که لازمه عبور کشتی نباشد.
  • ه - پرواز و فرود و انتقال هر نوع هواپیما و هلیکوپتر و ادوات نظامی و نیرو به واحدهای شناور دیگر و ساحل.
  • و - نقل و انتقال افراد، بارگیری یا تخلیه هر نوع کالا و پول بر خلاف قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران.
  • ی - ایجاد اختلال در سیستمهای ارتباطی یا سایر تأسیسات کشور.
  • ‌الف - کشتی از آبهای داخلی ایران خارج و در دریای سرزمینی در حرکت باشد.

پایان رزمایش پیامبر اعظم(ص) 9 سپاه
پایان رزمایش پیامبر اعظم(ص) 9 سپاه با به کارگیری سلاح جدید راهبردی علیه تهدیدات آمریکا

نهمین رزمایش بزرگ پیامبر اعظم(ص) سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با به کارگیری یک سلاح جدید راهبردی پایان یافت.

خبرگزاری فارس: پایان رزمایش پیامبر اعظم(ص) 9 سپاه با به کارگیری سلاح جدید راهبردی علیه تهدیدات آمریکا

به گزارش خبرگزاری فارس، در آخرین روز از نهمین رزمایش بزرگ پیامبر اعظم(ص)که با شرکت بخشی از یگان‌های نیروهای دریایی، زمینی و هوافضای سپاه در تنگه هرمز و خلیج فارس برگزار شد، یک سلاح جدید راهبردی به کارگیری و به سازمان دفاع دریایی سپاه افزوده شد.

دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پاسخ به سوالی پیرامون قابلیت‌ها و توانمندی‌های این سلاح جدید صرفا به گفتن این جمله اکتفا کرد: ورود این سلاح جدید نقش بسیار تعیین کننده‌ای در افزایش قدرت دریایی ما برای مقابله با تهدیدات علیه انقلاب اسلامی و به طور مشخص شیطان بزرگ امریکا دارد.

نهمین رزمایش پیامبر اعظم(ص) سپاه به مدت 3 روز در تنگه هرمز و آب‌های نیلگون خلیج همیشه فارس برگزار و طی آن بخشی از تجهیزات و تاکتیک‌های نوین عملیاتی در حوزه دریا، زمین، ساحل و موشکی توسط رزمندگان سپاه اسلام به کارگیری و مورد اجرا قرار گرفت.

مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس

مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس

  محمل تاریخ، خلیج فارس نه تنها بخشی از خاک ایران محسوب می‌شده و حاکمیت آن در دست ایرانی‌ها بوده است، بلکه به اذعان تمام منابع تاریخی موجود این پهنه آبی با عناوینی نظیر خلیج فارس، خلیج عجم، دریای فارس و یا بحر فارس شناخته شده است.

نام خلیج فارس از جمله نام‌های تاریخی است که از گذشته بسیار دور تاکنون در اسناد، قراردادها و مکاتبات مورد استفاده همه اقوام و ملت‌ های دور و نزدیک آن، از فارس و عرب، ترک و هندی تا اروپاییان قرار داشته است. از این رو خلیج فارس به عنوان مهمترین گذرگاه نفتی جهان با موقعیت تمدنی ایران پیوندی تنگاتنگ داشته و دارد.

 

Capture23 مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس


با این حال در دهه‌های گذشته برخی از همسایگان در اقدامی که با روح همزیستی مسالمت‌آمیز ملل و فرهنگ‌های منطقه ناسازگار بوده است، به جای استفاده از نام معتبر «خلیج فارس»، نام خلیج عربی یا خلیج را به کار گرفته‌اند و اخیراً نیز علاوه بر کشورهای عربی پاره‌ای از سازمان‌ها، ارگان‌ها، خبرگزاری‌ها یا مجلات و رسانه‌های بین‌المللی به این نامگذاری مجعول روی آورده‌اند.

با توجه به اینکه کوشش‌های ملی‌گرایان افراطی عرب برای تغییر نام «خلیج فارس» به «خلیج عربی» در سطح بین‌المللی از هیچ گونه پایه و اساس علمی برخوردار نیست، کوشش آنها تنها وحدت واقعی جهان اسلام را به مخاطره می‌اندازد. بعضی کشورهای عربی که در تقابل با ایران به سر می‌برند، در قبال نام خلیج فارس به دنبال منافع خود هستند و در این بین وحدت جهان اسلام را نادیده می‌گیرند. این عمل در شرایطی صورت می‌پذیرد که نیروهای فرامنطقه‌ای حضور روز افزون خود را با استفاده از همین گونه تنش‌ها و اختلافات تثبیت می‌کنند.
در این نوشتار ضمن تشریح موقعیت استراتژیکی خلیج فارس، به بررسی تبارشناسانه نام خلیج فارس و چگونگی شکل‌گیری ادعاهای واهی اعراب در استفاده از نام جعلی خلیج یا خلیج عربی خواهیم پرداخت.

 

جغرافیای طبیعی و راهبردی خلیج فارس

خلیج فارس، شیار هلالی شکلی است که بیش از یک چهارم ذخایر فسیلی جهان را در خودجای داده و از طریق دریای عمان به اقیانوس هند و آب‌های آزاد راه می‌یابد. این خلیج طولی نزدیک به ۹۰۰ کیلومتر و پهنایی نزدیک به ۲۴۰ کیلومتر دارد و در کشاله و چین‌خوردگی‌های پست و فرو افتاده جنوب زاگرس پدید آمده است.
خلیج فارس به عنوان شعبه‌ای بزرگ از اقیانوس هند که بر سر راه کلیه خطوط دریائی در مشرق عدن واقع شده است، مانند دالانی است که بین ۲۴ دقیقه ۳۰ درجه عرض شمالی و ۴۸ دقیقه ۵۰ درجه طول شرقی واقع شده است. حدود آن از شمال و شمال خاوری به سواحل ایران، از شرق به دریای عمان، از جنوب و غرب به شبه جزیره عربستان محدود است. رودخانه‌های دجله و فرات و کارون و کرخه که از جبال ارمنستان و ترکیه سرچشمه گرفته‌اند، به انضمام رودخانه‌های جراح، هندیان و رودهای کوچک دیگر به این دریا می‌ریزند.
آبهای خلیج فارس کم عمق و زیر بستر آن دارای منابع نفت و گاز (هیدروکربن) فراوان است. این عمق در دهانه خلیج ۷۰ تا ۹۰ متر است و هر قدر به طرف بالای خلیج می‌رود کمتر می‌شود و به مسافت ۹۰ کیلومتری تا دهانه شط به ۳۰ متر می‌رسد. عمق خلیج فارس در بیشتر موارد از ۵۰ متر تجاوز نمی‌کند و حداکثر عمق آن به حدود صد متر می‌رسد. این امر به سادگی امکان حفاری و استخراج منابع آن را فراهم می‌سازد. در صیدگاه‌های مروارید عمق خلیج فارس کمتر از ۳۶ متر است. مساحت خلیج فارس ۹۷ هزار مایل مربع است و طول آن از سواحل عمان تا رأس دریا در حدود ۵۰ مایل و عرض آن در مناطق گوناگون میان ۲۹ تا ۱۸۰ مایل است.۱
حاشیه خلیج فارس شامل کشورهای ایران، عراق، کویت، بحرین، عربستان، قطر، امارات و عمان می‌شود و در این بین بیشترین ساحل خلیج فارس که قابلیت کشتیرانی نیز دارد، تحت حاکمیت ایران می‌باشد.
خلیج فارس به مثابه یک راه آبی و دریایی از آغاز تاریخ موقعیت برجسته سیاسی داشته است و به نوعی خاستگاه تمدن‌های بزرگ خاور باستان با پیشینه‌ای چند هزار ساله است. از قرن‌ها پیش عیلامی‌ها از بندر بوشهر و جزیره خارک برای سکنا و کشتیرانی و حکمفرمایی بر سواحل خلیج فارس و بازرگانی با هند غربی و دره نیل استفاده می‌کردند.
اکثر مورخان یونانی ـ از جمله هرودوت ـ معتقدند که بابلی‌ها وسائل مورد نیاز خود را که از عربستان و هندوستان تهیه می‌کردند، از طریق خلیج فارس حمل می‌نمودند. به لحاظ موقعیت سوق‌الجیشی نیز بابل در حوالی خلیج فارس در کنار دجله و فرات قرار گرفته بود و سه دریای فارس، هند و اسود را به هم مرتبط می‌ساخت. همچنین هرودوت و استرابون تأکید می‌کنند که در این نواحی مراکز مهم تجارتی وجود داشته است. ۲
هم اکنون نیز خلیج فارس مهم‌ترین آبراه بین‌المللی جهان است که بیش از ۵۰ درصد انرژی جهان در آن نهفته است . ۳ خلیج‌فارس و کشورهای ریز و درشت پیرامون آن (ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان) نزدیک به ۱۰ درصد ازگستره ۴۴ میلیون کیلومتر مربع قاره ‌آسیا را در بر می‌گیرند.
خلیج فارس در مقام محل و معبر مبادله کالا و تجارت میان شرق و غرب؛ نه تنها از زمان‌های دور صحنه رقابت و کشمکش‌های ملل ذینفع و متجاوزان و استعمارگران بوده است بلکه همیشه و بیش از هر دریای دیگری مورد توجه علمای معرفه‌الارض و باستان‌شناسان و مورخان و جغرافیا نویسان قرار داشته است.

پیشینه تاریخی

بنابر مدارک متقن، خلیج فارس از هزاران سال پیش نه توسط ایرانیان، بلکه توسط ملت‌هایی که با ایرانیان مراوده داشته‌اند، از جمله یونانیان و رومیان با عنوان «دریای پارسی» نامیده شده است. عرب‌هانیز قرن‌ها آن را «خلیج‌فارس» یا «بحر فارس» نامیده‌اند. خلیج فارس با همین نام طی هزاران سال گذشته شناخته شده و تمامی کشورها و اقوام مختلف از جمله اعراب از این نام استفاده کرده‌‌اند.
تمام متون قدیمی جغرافی جهان از نقشه‌های هکاتایوس و بطلمیوس تا آثار جغرافیدانان و جهانگردان مسیحی و مسلمانان، شعبه‌‌ای بزرگ از اقیانوس هند را که از جنوب ایران به موازات بحر احمر تا قلب دنیای قدیم پیش رفته است، خلیج فارس یا دریای فارس نامیده‌اند.
از سده‌های هفتم و هشتم پیش میلاد تمام عالمان از جمله آناکسی ماندر، هکاتوس، هرودوت، اراتوستن، هیپارک، پومپونی مله، کراتس مالوس، استرابون، بطلمیوس، مایکروپیوس، ایزیدورسویلی، محمد‌بن موسی الخوارزمی، ابوزید بلخی، ابن سرابیون، ابن رسته، ابن فقیه، قدامه، ابن فضلان، ابن خردادبه، مسعودی، استخری، ابن حوقل، مقدسی، ناصرخسرو، ادریسی، جیحانی، فرازی، بیرونی، ابن جبیر، یاقوت، قزوینی، مستوفی، ابن بطوطه، حافظ، شرف‌الدین علی یزدی، ابوالغازی و … دریای جنوبی ایران را تحت اسامی و عناوینی نظیر خلیج فارس، خلیج پارس، دریای فارس، بحرالفارس، بحر فارس، سینوس پرسیکوس،۴ ماره پرسیکوس،۵ گلف پرسیک،۶ پرژن گلف (گالف)، ۷ پرزشیر گلف، پرسیس۸ یاپرسیکوس،۹ نامیده‌اند.
بررسی و بازنمود اوضاع و احوال اجتماعی،‌سیاسی و اقتصادی خلیج فارس و جزایر آن پس از اسلام تا برهه تجاوز پرتغالی‌ها و تشریح وضعیت آن از عصر صفویه تا امروز مبحثی عظیم می‌طلبد که از حوصله این نوشتار خارج است. در ادامه به بررسی سندیت نام خلیج فارس از میان منابع تاریخی ـ جغرافیایی ایرانی، یونانی، اسلامی، غربی و اسناد حقوقی خواهیم پرداخت.

۱ـ منابع ایرانی:
خلیج فارس طبق اسناد موجود از هزاره هشتم پیش از میلاد مورد استفاده تجاری و نظامی ملل دنیای قدیم قرار گرفته است. در سنگ نبشته داریوش هخامنشی در مصر متعلق به سال ۵۱۸ تا ۵۰۵ پیش از میلاد، که هنگام حفر کانال سوئز به دست آمده است، در عبارت «درایه تپه هچا پارسا آیی تی هنی» به معنای دریایی که از پارس می‌رود یا سر می‌گیرد، نام دریای پارس آمده است.
ایرانیان در روزگار هخامنشی این دریا را «پارسا درایا» یا دریای پارس می‌خواندند. در کتیبه‌هایی که از داریوش در تنگه هرمز نیز یافت شده، عبارتی پیرامون دریایی که از «پارس‌رود» سرچشمه می‌گرفته است به چشم می‌خورد.
در کتاب حدود العالم به عنوان قدیمی‌ترین کتاب جغرافیا به زبان فارسی که حدود هزار سال قبل تألیف شده است آمده است: «خلیج پارس از حد پارس برگیرد، با پهنای اندک تا به حدود سند.»
می‌توان گفت از هنگامی که بشر تاریخ‌نویسی را آغاز کرد دریای جدا کننده فلات ایران از شبه جزیره عربستان را «دریای فارس» یا «خلیج فارس» نامیده است. و در هیچ یک از این ادوار تاریخی نام دیگری به آن نهاده نشده است.

۲ ـ منابع یونانی
طبق نوشته مورخان و جغرافی نگاران یونانی که پیش از میلاد مسیح می‌زیسته‌اند چون هرودت (۴۸۴ ـ ۴۲۵ ق. م) کتزیاس (۴۴۵ـ ۳۸۰ ق. م)، گزنفون (۴۳۰ ـ ۳۵۲ ق. م) استرابن (۶۳ ق. م ـ ۲۴ م)، یونانیان نخستین ملتی هستند که به این دریا نام پرس و به سرزمین ایران پارسه، پرسای، ‌پرس‌پولیس، یعنی شهر یا مملکت پارسیان داده‌اند.
نئارخوس، سردار مقدونی نیز موجب اشتهار دریای مکران و پارس شده است.وی در سال ۳۲۶ ق . م به دستور اسکندر مقدونی‌، از رود سند گذشت و دریای مکران و خلیج فارس را با کشتی طی کرد و تا دهانه آن پیش رفت.
«هکاتیوس هلطی» از علمای قدیم یونان و ملقب به پدر جغرافیا در سال ۴۷۵ قبل از میلاد از نام دریای پارس استفاده کرده است. در نقشه‌های باستانی از قول هرودوت و گزنفون به این دریا، دریای پارس۱۰ اطلاق شده است.
کلودیوس پتوله مااوس (بطلمیوس)، جغرافی‌نگار، نقشه‌نگار و ریاضی‌‌دان مشهور قرن دوم میلادی، در کتاب جغرافیای عالم که به زبان لاتین نگاشته شده، و هم‌چنین در نقشه‌ای که کشیده، از خلیج فارس با نام پرسیکوس سینوس یاد کرده است.
«کوین توس کوروسیوس روفوس» مورخ رومی که در قرن اول میلادی می‌زیسته این دریا را دریای پارس یا آبگیر فارس خوانده است. همچنین در کتاب‌های جغرافیایی لاتین، آب‌های جنوب ایران (دریای مکران و خلیج فارس) را ماره پرسیکوم یعنی دریای پارس نوشته‌اند.
بنابراین مورخان و جغرافی‌نگاران یونانی پیش از میلاد در شرح وقایع تا سده ۷ ق. م یعنی سقوط حکومت عیلام و تشکیل حکومت ماد و روی کار آمدن هخامنشیان دریای مکران و خلیج فارس را دریای پارس می‌خواندند.

۳ـ منابع اسلامی
پس از فتح ایران توسط اعراب در سده هفتم پس از میلاد، تلاشی برای تغییر نام «دریای پارسی» صورت نگرفت. اعراب مسلمان، عموماً این خلیج را«بحرالفارسی» (دریای پارسی) می‌نامیدند و این نام از سوی امپراتوری‌های ایرانی، ترک و عربی هم که در ۱۲۰۰ سال بعد منطقه را تحت سلطه خود داشتند مورد احترام قرار گرفت.
محققان اسلامی نظیر استخری، مسعودی، بیرونی، ابن حقول، مقدسی، مستوفی، ناصرخسرو، الطاهرین مطهر المقدسی (بشاری)، ابوالقاسم بن محمدبن حوقل و … که مطالعه در اطراف این دریای ایرانی را تا قرن ۱۵ ادامه دادند، در اثار و نوشته‌های خود از آب‌های جنوب ایران به نام‌های بحر فارس، البحر الفارسی، بحر مکران، الخلیج الفارسی و خلیج فارس یاد کرده‌اند. حتی از این جغرافی‌دانان نقشه‌هایی موجود می‌باشد که اقیانوس هند را البحر الفارسی نام گذارده‌اند.
جغرافی‌دانان عرب و اسلامی این نام را از دو تمدن باستانی گرفتند و همزمان مورد استفاده قرار دادند. بدین ترتیب که «پارسا درایای» ایرانی را «بحر فارس»۱۱ و «سینوس پرسیکوس»۱۲ یونانی را «خلیج فارس» می‌نامیدند و حتی منظور از دو دریا در سوره‌الرحمن قرآن مجید را نیز همان دریای فارس و دریای متوسط می‌‌دانستند.
ابوعلی احمد بن عمر معروف به ابن رسته در کتاب الاعلاق النفسیه که در سال ۲۹۰ هجری به رشته تألیف درآورده،‌ تصریح می‌کند: «فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمی الخلیج الفارسی». «اما از دریای هند خلیجی بیرو می‌آید به سمت سرزمین فارس که آن را «خلیج فارس» می‌نامند.» ۱۳
به گفته جرجی زیدان تاریخ‌دان عرب، «بحر فارس» محدود به آب‌هایی می‌شود که دنیای عرب را دور می‌زند. جرجی زیدان می‌گوید: «بحرفارس ـ ویراد به عندهم کل البحور المحیطیه ببلاد العرب من مصب ماء دجله فی‌العراق الی ایله فیدخل فیه مانعبر عنه الیوم بخلیج فارس و بحرالعرب و خلیج عدن و البحر الاحمر و خلیج العقبه…». «دریای فارس ـ نزد آنان مقدم بر همه دریاهایی که سرزمین‌های عرب از مصب آب دجله گرفته تا ایله را احاطه می‌کند، به عنوان دریای فارس تعبیر می‌شده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به «خلیج فارس» و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر می‌شده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به «خلیج فارس» و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر می‌کنیم».۱۴
محمد عبدالکریم صبحی نیز در کتاب «علم‌الخرائط» در نقشه‌هایی که با ترجمه عربی نقل کرده است، دریای جنوب ایران را «الخلیج الفارسی» و «بحر فارس» نامیده است. ۱۵
نقشه‌های فراوانی که از این قرون در دست است، علاوه بر تأکید و تأیید نام خلیج فارس، دگرگونی یاد شده در تغییر نام بحر فارسی و دگرگونی در دایره شمول این نامها را ترسیم می‌کنند.

۴ـ منابع غربی:
بیشتر کسانی که در مورد دریای پارسی و دریای مکران مطلب نوشته‌اند بیگانگان و به ویژه انگلیسی‌ها بوده‌اند، زیرا به لحاظ موقعیت ویژه‌ای که در این منطقه داشته‌اند کوشیده‌اند تا حقیقت نهفته بماند و نام‌های جعلی و ناقص جای اسامی درست را بگیرد. اما منابعی از ‌آن‌ها بجای مانده است که بر صراحت نام خلیج فارس تکیه می‌کنند.
در سال ۱۸۹۲، لرد کرزن، وزیر خارجه انگلستان، در کتاب «ایران و قضیه ایران» مکرراً به نام خلیج فارس اشاره کرده است.
ویلیام راجرز، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده آمریکا، در گزارش مورخه ۱۹۷۱ میلادی خود در مورد سیاست خارجی این کشور از نام خلیج فارس استفاده کرده است.
در فرهنگهایی که به زبانهای مختلف تدوین و چاپ شده است، از جمله فرهنگهای آلمانی، انگلیسی، امریکایی،‌فرانسوی، ترکی و … خلیج فارس نیز به همین نام آورده شده است.
امروزه در میان‌آثار اعراب نیز بحر فارس به فراموشی سپرده شده و از ترکیب خلیج فارس استفاده می‌شود. یکی از معروف‌ترین دایره‌المعارف‌های دنیا یعنی المنجد، سند قاطعی برای مراجعه است که از ترکیب خلیج فارس بهره برده است.

۵ـ اسناد حقوقی
الف ) اسناد
دلایل و مستندات حقوقی معتبری درباره اصالت نام خلیج فارس وجود دارد که به قرن ۱۶ میلادی باز می‌گردد. طی سالهای ۱۵۰۷ تا ۱۵۶۰ در کلیه موافقت‌هایی که پرتغال، اسپانیا، بریتانیا، هلند، فرانسه، آلمان با دولت ایران داشتند حتی در متون عربی نیز از عبارت «خلیج الفارسی» و در متن انگلیسی «پرشین گلف» استفاده شده است.
از جمله این اسناد استقلال کویت است که میان امیر این کشور ونمایندگان بریتانیا منعقدشده است. این سند که توسط عبدالسالم الصباح نیز امضا شده است، چنین آغاز می‌شود: «حضرت صاحب الفخامه الفخیم السیاسی لصاحبه اجلاله من الخلیج فارسی المحترم …»

ب ) سازمان ملل متحد:
سازمان ملل متحد تا به حال دو بار نام تاریخی و اصیل این آبراه را «خلیج فارس» اعلام کرده است. سازمان ملل خلیج فارس را نامی تازه می‌داند که از آغاز قرن بیستم جانشین نام کهن دریای پارس شده و بیش از دریای فارس مورد استفاده قرار گرفته است.
دبیرخانه این سازمان در سند مورخ ۵ مارس سال ۱۹۷۱ میلادی و یادداشت (AD311/GEN) به دولت ایران یادآور می‌شود که بنابر عرف جاری در دبیرخانه سازمان ملل متحد در اسناد و نقشه‌های جغرافیایی، منطقه آبی بین ایران از سمت شمال و خاور و تعدادی از کشورهای عربی از سوی جنوب و باختر به نام خلیج فارس نامیده می‌شود،‌و این بنا بر عرف قدیمی انتشار اطلس‌ها و فرهنگهای جغرافیایی است.
دومین بیانیه به تاریخ دهم آگوست ۱۹۸۴ ثبت شده است و در هر موقعیت، همه ۲۲ کشور عربی نیز اسناد سازمان ملل را امضا کرده‌اند.
این دبیرخانه همچنین بابت اشتباهاتی که سازمان ملل در برخی اسناد در به کار بردن نام خلیج فارس مرتکب شده، عذرخواهی کرده آن را اشتباه سهوی دانسته (سند ۲۶ ژوئن ۱۹۹۱ میلادی در سازمان ملل) و از کارگزاران سازمان خواسته است که همواره این موضع ایران را در نظر داشته باشند. ضمن اینکه کنفرانس سالیانه سازمان ملل درباره هماهنگی در مورد نام‌های جغرافیایی نیز هر سال بر نام خلیج فارس تأکید کرده است.

ادعاهای واهی
چندین دهه از کوشش‌های برنامه‌ریزی شده اعراب برای تغییر نام تاریخی خلیج فارس می‌گذرد. آبراهی که ایران را از شبه جزیره عربستان جدا می‌سازد بر اساس تمام اسناد تاریخی‌ـ جغرافیایی، نقشه‌های موجود از یونان باستان تا دوره معاصر و همچنین بیانیه‌های سازمان ملل متحد، «خلیج فارس» نام دارد و حتی در تمام نوشته‌ها و نقشه‌های عربی که پیش از دهه ۱۹۶۰ به چاپ رسیده است از عنوان «الخلیج الفارسی یا بحر فارس» استفاده شده است. صحت ادعای فوق حتی در بخشی از سرود ملی قدیمی مصر نیز دیده می‌شود که در آن از خلیج فارس یاد شده و مرزهای اعراب را از خلیج فارس تا دریای مدیترانه ترسیم نموده است: «حدود نامن الخلیج الفارسی حتی بحر الابیض.»
موضوع تغییر نام خلیج فارس از دهه سوم قرن بیستم به دنبال سیاست فارسی‌زدایی انگلیسی‌ها در منطقه خلیج فارس مطرح شد. هدف اصلی سیاست یاد شده توسعه سرزمین انگلستان در منطقه خلیج فارس بود مانع اصلی این سیاست را باید هویت ایرانی دانست که سالیان دراز بر منطقه خلیج فارس سایه افکنده بود. ۱۶
اصطلاح «خلیج عربی» برای اولین بار از سوی یک دیپلمات بریتانیایی در منطقه خلیج فارس عنوان شد. «سرچارلز بلگریو» که بیش از سه دهه نماینده سیاسی دولت بریتانیا در خلیج فارس بود، پس از مراجعت به لندن درسال ۱۳۴۵ هجری خورشیدی کتابی درباره سواحل جنوبی خلیج فارس منتشر کرد و در آ‌ن برای نخستین بار از عنوان تازه و جعلی خلیج عربی استفاده نمود. چارلز بلگریو در کتاب خود با عنوان «ساحل دزدان» ـ نامی که پیشتر به سواحل جنوبی خلیج فارس اطلاق می‌شد ـ ادعا نموده بود که اعراب علاقه‌مندند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند. بدین ترتیب بلافاصله پس از انتشار کتاب،‌استفاده از اصطلاح جعلی خلیج عربی در مطبوعات آغاز شد و پس از چندی در مکاتبات رسمی کشورهای حاشیه خلیج فارس،‌ نام خلیج عربی۱۷ به جای خلیج فارس۱۸ نشست.
اگر چه دولت ایران در همان زمان در قبال این عمل واکنش نشان داد و از قبول محموله‌هایی که نام «خلیج عربی» را به خود داشت خودداری می‌نمود، اما دیپلمات بریتانیایی ـ در راستای سیاست قدیمی تفرقه بیانداز و حکومت کن ـ کار خود را کرده بود و اعراب را با واژه تازه‌ای آشنا نموده بود که بیش از پیش به جنگ لفظی عرب و عجم دامن می‌زد. از این رو دولت‌های حاشیه‌ای خلیج فارس تبلیغات سیاسی، مکاتبات دیپلماتیک و محور برنامه‌های آموزشی خود را بر نام خلیج عربی متمرکز نمودند.
در اقدامی دیگر از سوی انگلیسی‌ها، روزنامه تایمز لندن در سال ۱۹۶۲ در یکی از مقالات خود از خلیج عربی به جای خلیج فارس استفاده کرد و از آن زمان به بعد برخی از دولت‌ها و شیخ‌نشینان عرب با خریدن روزنامه‌نگاران و خبرنگاران خارجی و یا با پرداخت مبالغ هنگفت به چاپ نقشه‌هایی که خلیج فارس را خلیج عربی نشان می‌داد مبادرت نمودند. این تحرکات ابتدا از سوی چهره‌هایی چون عبدالکریم قاسم در عراق و سپس توسط جمال عبدالناصر رهبر جنبش ملی جهان عرب در مصر ادامه یافت.
در سال ۱۹۵۸ سرهنگ عبدالکریم قاسم با کودتایی در عراق به حکومت رسید و پس از مدتی داعیه‌دار رهبری جهان عرب گردید. در راستای چنین اندیشه‌ای از تاکتیک دشمن‌تراشی برای تحریک احساسات عمومی ملی سود جست و برای نخستین بار «خلیج فارس» را به نام جعلی «خلیج عربی» خواند. قاسم که با این عمل قصد داشت با مطرح نمودن ایران به عنوان دشمن اصلی اعراب، توجه جهان عرب را از قاهره به بغداد جلب کند و به رهبری خود در جهان عرب دامن زند، با شکست مواجه شد. به شهادت اسنادی که در همان دوران در عراق و حتی از سوی دانشگاه بغداد چاپ و منتشر شد، ‌قاسم حتی نتوانست توجه مقامات رسمی دانشگاهی عراق را نیز به خود جلب نماید.
سرهنگ جمال عبدالناصر رهبر جنبش ملی جهان عرب در مصر که در نظریه وحدت عربی خود، دنیای عرب را از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس «من المحیط الاطلسی الی الخلیج الفارسی» نامیده بود، دیری نپائید که با اوج‌گیری هیاهو و جنجال پان عربیسم خود،۱۹ و برای سرپوش گذاشتن بر شکست‌‌های اعراب از اسرائیل۲۰ از نام ساختگی خلیج عربی سود جست. ناصر با طرح چنین سیاستی دو هدف عمده را پیگیری می‌کرد. نخست زنده کردن تعصبات نژادی اعراب و سپس رویارویی با شاه ایران که با اسرائیل روابط خوبی برقرار کرده بود.
دولت ناسیونالیست مصر که با دامن زدن به چنین مسائلی سعی در قوام و دوام بخشیدن به اتحادیه عرب داشت، از شیخ نشین‌های بحرین، قطر، دوبی، ابوظبی، شارجه و سلطان‌نشین عمان نیز درخواست نمود که در راه ‌آرمانهای مشترک ملت عرب و رفاه عمومی منطقه با جمهوری عربی متحده۲۱ همکاری نمایند. از این رو در ۲۳ مرداد ۱۳۴۲ کمیسیون اتحادیه عرب در شیخ‌نشین‌های خلیج فارس برای نخستین بار نام خلیج عربی را در یک سند رسمی ذکر نموده و به دنبال آن اتحادیه عرب تصمیم گرفت این نام مجعول را در برنامه‌های درسی کلیه کشورهای عضو اتحاده و مکاتبات رسمی به کار گیرد. ۲۲
با این حال مقاصد اعراب از تغییر نام خلیج فارس فراتر می‌رفت و شامل استان نفت‌خیز خوزستان نیز می‌شد که آن را عربستان می‌نامیدند. اعراب خوزستان را بخشی از سرزمین عربی می‌دانستند که رضاشاه با حمایت و پشتیبانی انگلستان از چنگ اعراب خارج ساخته است در این راستا در ۱۱ دسامبر ۱۹۶۴ کنفرانس حقوق دانان عرب، خوزستان را جزو لاینفک میهن عربی دانست و در ۱۰ نوامبر ۱۹۶۵ رژیم بعثی سوریه این ادعا را پذیرفت و از آن پشتیبانی کرد. ۲۳ در واقع پشت کلمه خلیج عربی، جزایر عربی، خوزستان عربی (عربستان)، حکم فرمایی بر تنگه هرمز و تبدیل کردن ایران به زائده جهان عرب نهفته بود.۲۴
اگر چه تلاشهای ناصر برخی از سیاستمداران عرب را نیز با وی همراه کرده بود اما در نهایت نتیجه دلخواهی در پی نداشت. زیرا رستاخیز عرب آنطور که ناصر در رویای خود مجسم کرده بود، با واقعیات فاصله‌های زیادی داشت. علت اصلی آن نیز عدم انسجام و یکپارچگی دولت‌های عربی بود. در واقع ملتی که ناصر از آن دم می‌زد، چیزی جز تخیل نبود.۲۵
تلاش‌های قاسم و ناصر در جهان عرب با قدرت یافتن صدام حسین در عراق بار دیگر توسط او ادامه یافت. صدام که در وهله نخست صدها میلیون دلار هزینه کرده بود تا با کمک گروهی روزنامه‌نگار، دانشگاهی، ناشر و مرکز نقشه‌سازی، نام خلیج فارس را تغییر دهد؛ در پی وقوع انقلاب اسلامی در ایران دست به تجاوز به خاک ایران زد. هشت سال جنگ تحمیلی که با ادعاهای واهی صدام مبنی بر حاکمیت بر اروند رود و عربی خواندن خوزستان و شهرهای دیگر ایران آغاز شده بود، در نهایت با شکست عراق خاتمه یافت. در واقع نتیجه عملی این تجاوز، افزایش حساسیت ایرانیان بر نام خلیج فارس بود که در پی آن ایرانیان استفاده از نام خلیج عربی را نوعی ستیز با ایرانیت و تجاوز به تاریخ ایران قلمداد نمودند.
پس از جنگ دوم خلیج فارس و تهاجم عراق به کویت در سال ۱۹۹۱، نفوذ نظامی ایالات متحده بر منطقه بیشتر شد و دیری نپائید که امریکایی‌ها برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به رودر رویی کشورها و شیخ‌نشین‌های ساحل جنوبی خلیج فارس با ایران دامن زدند. از این رو شیخ‌نشین‌های شارجه و ابوظبی در مقابل ایران قرار گرفتند و به طرح ادعاهای واهی نسبت به مالکیت جزایر سه گانه (ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ) پرداختند. شیخ زاید بن سلطان آل نهیان، صدها میلیون دلار برای تغییر نام خلیج فارس و تردید آفریدن بر مالکیت مطلق ایران بر جزایر سه گانه هزینه کرد ولی گذشت زمان به او نشان داد که در این زمینه به موفقیتی دست نخواهد یافت. اگر چه ادعای «شورای همکاری خلیج فارس» در بیست و پنجمین نشست سران کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در بحرین نام شورای همکاری کشورهای خلیج فارس را به شورای همکاری کشورهای خلیج عربی (مجلس التعاون لدول الخلیج العربیه) تغییر دادند؛۲۶ اما به نظر می‌رسد سیاست ایرانی‌زدایی و فارسی ستیزی اعراب، با توجه به تعلق بیش از نیمی از خلیج فارس و حساس‌ترین نقاط استراتژیک و ژئواکونومیک آن به ایران راه به جایی نخواهد برد. در واقع همانگونه که تلاش برای کنار گذاردن و یا نادیده انگاشتن ایران از ساختار امنیتی منطقه بی‌ثمر می‌باشد، تغییر نام خلیج فارس نیز ناممکن می‌نماید.
با این حال نباید از خاطر برد که اعراب در طول سالیان و دهه‌های اخیر تبلیغات گسترده‌ای را به منظور تغییر نام خلیج‌فارس آغاز کرده‌اند. آنها در حالی نام شرکتهای هواپیمائی، روزنامه‌ها، مجلات، شرکتها و بسیاری از چیزهای دیگر را بنام خلیج یا خلیج عربی تغییر داده‌اند که نام «خلیج پارس» در برگیرنده هزاران سال تاریخ است و عدم استفاده از آ‌ن، بی‌ارزش ساختن پیشینه و تمدن‌هایی است که پیرامون آن بالیده‌اند.
به کار بردن نام جعلی «خلیج عربی» به جای «خلیج فارس»،‌عنوان «شیخ شعیب» برای «جزیره لاوان»، «قیس» برای جزیره‌ی «کیش» ـ و «شط‌العرب» برای «اروند رود» از جمله مواردی است که علیرغم مسلمان بودن مردم منطقه، به منازعات هویتی و قومی میان کشورها دامن می‌زند. زیرا تغییر نام‌های کهن جغرافیایی، تحریف واقعیت‌های تاریخی و جعل هویت‌های موجود است.

به احترام شهدای خلیج همیشه فارس

اینجا وطن من ایران است بیشه شیران است خاک دلیران است خلیجش تا ابد فارس خواهد ماند عکسهایی از قهرمانان سرزمینمان در هشت سال جنگ که در آبهای نیلگون خلیج فارس آرام گرفتند تا فریاد زنند نگاهبانان مرزهای آبی این خاک عزیز ما هستیم هیچ ابرقدرتکی مرد تسخیرش نیست.

قهرمانانی که در خلیج همیشه پارس آرمیده اند آنها به خانه برنگشتند تا برای ابد نگهبان مرزهای آبی سرزمین پرمهرمان ایران باشند نام و یاد عزیزمانمان را جاودان و زنده نگه داریم و قدردان از خودگذشتگی فرزندان ایران زمین باشیم

.


ایران را عاشقانه پاس بداریم تا شرمنده خون فرزندانش نباشیم


برچسب‌ها: به احترام شهدای خلیج همیشه فارس ,
جعل نام خلیج فارس از منظر حقوق بین الملل عمومی

•  دکترسید یاسر ضیایی
•  
•  •  • 


مقدمه:


الف) مبانی حقوقی


۱. حاکمیت دولتها و اسامی جغرافیایی:


۲. کارگروه سازمان ملل در خصوص اسامی جغرافیایی:


ب) تحلیل حقوقی


۱. نام خلیج فارس در کارگروه سازمان ملل برای اسامی جغرافیایی:


۲. نام خلیج فارس در سایر اسناد بین‌المللی:


۳. جنگ نام در خلیج فارس:
•  •  • 

مقدمه
• 

در طی سالهای اخیر بارها و بارها نام خلیج فارس از سوی کشورهای مختلف و حتی بازیگرانی غیردولتی مانند موتورهای جستجوگر و موسسات بین المللی جغرافیایی مورد تحریف و جعل قرار گرفته است. بسیار دیده می شود که نویسندگان دلسوز ایرانی برای اعتراض به این اقدام غیرانسانی در کنار استدلالات تاریخی برای مشروعیت بخشی به نام خلیج فارس به عبارت حقوق بین الملل نیز تاسی می کنند در حالی که کمتر این موضوع از نظر حقوق بین الملل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. صرف نظر از اینکه چنین اقدامی بیانگر عملی از روی عجز و ناتوانی سیاسی کشورهای حاشیه و اقدامی مغایر با وجدان و اخلاق است در این نوشتار به تحلیل جعل نام خلیج فارس از منظر حقوق بین الملل عمومی پرداخته ام.
•  • 

الف) مبانی حقوقی
•  • 

۱. حاکمیت دولتها و اسامی جغرافیایی: در تاریخ موضوع عناوین جغرافیایی در زمانی مورد مناقشه قرار گرفت که کشوری برای اولین بار منطقه ای بلاصاحب را تصرف می کرد و نامی برای آن انتخاب می کرد و پس از مدتی با حضور نیروی کشوری دیگر در آن منطقه نام دیگری اعلام می شد. در این زمان بود که موضوع عناوین جغرافیایی با موضوع حاکمیت پیوند خورد. مناقشه در اسامی جغرافیایی بیشتر در آبهای آزاد یعنی در جایی که دور از حاکمیت دولتها است مطرح بوده است.
•  • 

پس از انعقاد کنوانسیون حقوق دریاها این استدلال قابل طرح بوده است که طبق ماده 246 این کنوانسیون، هر کشور ساحلی حق نام‌گذاری آبهای دریای سرزمینی و منطقه انحصاری اقتصادی خود را دارد. چرا که این ماده از حق دولت ساحلی در اعمال صلاحیت اعم از حق قانونگذاری و مدیریت و اقدام در زمینه تحقیقات علمی در منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره صحبت می کند. در تفسیری موسع این حق شامل حق نام‌گذاری نیز می‌شود. موضوع انحصاری کردن[1] نام در حقوق تجارت بین‌الملل از موضوعاتی است که پذیرفته شده است. اتحادیه اروپا سوء استفاده از نام‌های جغرافیایی در تولید کالا را موجب مسئولیت دانسته است. هرچند عمده موارد تخلف استفاده دروغین از نام یک محل است یا استفاده جعلی از نامی است که شرکتی قبلاً از آن نام استفاده کرده است. تعمیم این مقررات به حقوق بین‌الملل دریاها به طور کلی حقوق بین‌الملل عمومی موضوعی است که نیاز به تأمل بیشتری دارد. به عبارت دیگر به سختی می‌توان از عبارت «حق مالکیت فکری یک کشور در نام یک سرزمین» یاد نمود.
•  • 

۲. کارگروه سازمان ملل در خصوص اسامی جغرافیایی:
•  • 

گروه متخصصین سازمان ملل برای اسامی جغرافیایی[2] از سوی دبیرکل سازمان ملل به دنبال قطعنامه‌ای از شورای اقتصادی اجتماعی[3] ایجاد شد. طبق قطعنامه، این نهاد به این مسائل می پردازد: الف) بررسی مسائل فنی استاندارسازی داخلی اسامی جغرافیایی که شامل ارزیابی مشکلات منطقه ای و عمومی و تهیه پیش نویس توصیه هایی برای رفع آن می شود مانند توصیه های زبانی در تلفظ صحیح نام جغرافیایی از سوی خود کشورها در خصوص مناطق همان کشور، ب) ارائه گزارش به شورا تا در شرایط مناسب کنفرانسی را در خصوص موضوع تشکیل دهند و حمایت از کارگروه زبانی، ج) بنا به درخواست دبیرکل، دعوت از کشورهای ذینفع و علاقه‌مند در موضوع برای ارائه مشورت به کارگروه قبلی. این کارگروه در طول هر پنج سال سه اجلاس خواهند داشت. این کارگروه از سال 1967 تاکنون 25 اجلاس داشته است. در قواعد شکلی این کارگروه می خوانیم که تصمیمات این نهاد لازم است به کنفرانس ملل متحد در خصوص استانداردسازی اسامی جغرافیایی ارائه شود و در صورت تصویب کنفرانس برای تأیید نهایی به شورای اقتصادی اجتماعی ملل متحد ارسال شود. لذا تصمیمات کارگروه جنبه توصیه‌ای دارد. تحقیقات کارگروه باید بر اساس دستاوردهای علمی و تولید داده‌های اسم‌شناسی مکان‌ها[4] باشد. استانداردسازی بین‌المللی اسامی لازم است از طریق استانداردسازی ملی صورت گیرد. رأی گیری در خصوص موضوعات ماهوی با رأی اکثریت نمایندگان مناطق جغرافیایی صورت می گیرد و در صورتی که چنین اکثریتی حاصل نشد پس از 15 دقیقه مشورت مجدداً رأی گیری می شود و در صورت شکست رأی، آن موضوع رد شده محسوب می شود.
•  • 

ب) تحلیل حقوقی
•  • 

۱. نام خلیج فارس در کارگروه سازمان ملل برای اسامی جغرافیایی: در بیست و سومین جلسه کارگروه اسامی جغرافیایی در 4 آوریل 2006، شصت و یکمین گزارش خود را به اعتبار تاریخی، جغرافیایی و حقوقی نام خلیج فارس اختصاص داد. این گروه در بخشی از گزارش خود بیان می کند که حتی اگر جغرافی‌دانان گذشته نام خلیج فارس را برای این خلیج انتخاب نکرده بودند، بهترین نام برای این خلیج همان نام ایران (پرشیا) بر این خلیج بوده چرا که ایران بیشترین مرز را با این خلیج دارد و با جمعیتی حدود 70 میلیون کشوری است که در میان کشورهای ساحلی خلیج بیشترین جمعیت را داراست. این گزارش اعلام می دارد «در طول قرون، حداقل 2500 سال که بخش عمده‌ای از آن در زمان امپراطوری فارس بوده است، هیچگاه میان تاریخ‌دانان و نویسندگان در خصوص یک نام در خاورمیانه چنین اتفاق نظری وجود نداشته است». این گروه با اشاره به تاریخ‌نگاران و نقشه‌هایی از گذشته به ذکر نام خلیج فارس در اسناد معتبر اقرار می‌کند. این گزارش با تفکیک میان سه دوره باستان، اسلامی و هژمونی پرتغال در خلیج فارس بیان می کند که در زمان حضور پرتغال در این خلیج 50 نقشه و نامه تبادل شد که این منطقه با این نامها ذکر شده بود:
•  • 


•  • 

در سالهای 1507 تا 1960 تعداد 10 موافقتنامه میان کشورهایی چون کویت، عربستان، عثمانی، عمان و امارات به زبانهای عربی و انگلیسی منعقد شد که در آنها از نام خلیج فارس استفاده شده است. سازمانهای بین‌المللی نیز در استفاده صحیح از نام خلیج فارس نقش داشته اند. به طور مثال 14 یادداشت دبیرکل ملل متحد در پاسخ و درخواست ایران برای استفاده درست از این نام در انتشارات و اسناد سازمان ملل و نهادهای وابسته قابل ذکرند. این گزارش در پایان از شورای اقتصادی اجتماعی ملل متحد می‌خواهد تا بر استفاده از نام خلیج فارس تأکید نماید.
•  • 

۲. نام خلیج فارس در سایر اسناد بین‌المللی: علاوه بر ذکر نام خلیج فارس در سایت رسمی سازمان ملل متحد دیوان بین‌المللی دادگستری نیز در قضیه سکوهای نفتی همچون لوایح جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحد امریکا از نام «خلیج فارس» استفاده نمود. شورای امنیت نیز در برخی قطعنامه‌های خود در خصوص جنگ عراق علیه کویت مانند قطعنامه 687 از نام خلیج فارس استفاده کرده است. در مقابل سازمان بین‌المللی شورای همکاری خلیج کماکان از ذکر نام خلیج فارس پرهیز می کند.
•  • 

۳. جنگ نام در خلیج فارس: آزادی اطلاعات در حقوق بین الملل بشر که در ماده 19 میثاق مدنی و سیاسی ذکر شده است شامل آزادی ارسال و آزادی دریافت اطلاعات می شود. آزادی ارسال اطلاعات به طور منطقی مشروط به صحیح بودن اطلاعات است. کنوانسیون حق تصحیح (convention on international right to correction) مورخ 1962 نیز بر ارسال اطلاعات صحیح از طریق وسایل ارتباط جمعی تدکید کرده است. می توان استدلال نمود که کشورهای عربی در انتشار نام مجعول از خلیج فارس در رسانه های ملی و بین المللی تعهدات خود مبنی بر ارسال اطلاعات صحیح را نقض کرده اند. این کنوانسوین کشوری که اطلاعات کذبی را علیه کشوری دیگر منتشر کند موظف به تصحیح آن از طریق همان کنوانسیون می کند. اما باید توجه داشت ایران و بسیاری از کشورهای عربی عضو این کنوانسیون نیستند


برچسب‌ها: موضوع پست:,
اس ام اس طنز و جالب در شبکه های اجتماعی (5)

اس ام اس طنز و جالب در شبکه های اجتماعی (5)

اس ام اس طنز و جالب در شبکه های اجتماعی (5)


1- پسره رفت توی کوچه دید داداش دوقلوش داره تو کوچه بازی می کنه
یه سیلی خوابوند تو گوشش و بهش گفت خنگه تو اینجایی، مامان دو بار منو برد حموم

2- تا حالا دقت کردین بعضیا انگار تو صداشون کدئین تزریق کردن
با آدم که حرف می زنن دردت تسکین پیدا می کنه
حالا هر کی درد داره
خیلی منظم تو صف وایسه باش حرف بزنم

3- چند حقیقت در مورد خانوم ها:
- اعتقاد به پس انداز دارن
- اعتقاد به پس انداز دارن ولی لباس های گرون می خرن
- لباس های گرون می خرن ولی هیچ وقت لباس مناسب ندارن
- هیچ وقت لباس مناسب ندارن ولی همیشه لباس های زیبا می پوشن
- همیشه لباس های زیبا می پوشن ولی هیچ وقت راضی نیستن
- هیچ وقت راضی نیستن ولی انتظار دارن که بقیه ازشون تعریف کنن
- انتظار دارن که بقیه ازشون تعریف کنن ولی وقتی که ازشون تعریف می شه، باور نمی کنن
و هنوز دانشمندان در حال تلاش برای پیدا کردن راه حلی برای شناخت این موجودات پیچیده، دوستداشتنی و خاص هستند.

4- مغز آدم هم عجب جونوریه
یادش می مونه که یه چیزی یادش رفته،
اما یادش نمی مونه که چی یادش رفته!
امیدوارم در ورژن های بعدی این مشکل رفع شه

5- کاش تو هندونه هم از سیستم طالبی و خربزه استفاده شده بود و همه تخماش یه جا جمع بود.

6- یکی تون دکتر می شه، یکی تون هم مهندس. منم می شم درس عبرت برای جامعه

7- یه قانون هست که می گه وقتی مجردی همه متاهلن و خوشحال، وقتی متاهل می شی هم همه مجردن و خوشحال

8- این موسسه ای که به ایران رتبه دومین کشور افسرده دنیا رو داده احتمالا برنامه ماه عسل رو ندیده بوده، وگرنه ما لایق مقام اولیم

9- فردا احسان علیخانی به مربی برزیل می گه چطوری هفت تا خوردی؟ سختت نبود؟

10- نگه داشتن خنده از معدود کارهاییه که دو نفری سخت تره

11- از شاهکارهای صدا و سیما اینه که مزدک رو به برزیل اعزام کنه ولی عادل از تهران فوتبال رو گزارش کنه

12- دلم برا نیویورک تنگ شده خیلی وقته نرفتم، درست از زمانی که به دنیا اومدم.

13- اوضاع جوری شده که میای فیس بوک می بینی شکست عشقی نخوردی، جلو دوستات شرمنده می شی.

14- بابام می گفت زمان ما نه آب بود نه برق بود نه تلفن، چه برسه به تبلیت و فیس بوک. گفتم پس حال می کنی اومدی با ما زندگی می کنیا! هیچی دیگه الان منزل عمه جانم.

15- صفحه مانیتورم رو تمیز کردم، حالا انگار همه رفتن حموم!

16- رفته بودم پشت بوم که آنتن تلویزیون رو تنظیم کنم، با موبایل زنگ زدم خونه به مامانم می گم: الو مامان، خوبه؟ می گه: مرسی مامان خوبن، شما خوبین؟ خانواده خوبن؟ ببخشید به جا نیاوردم، جنابعالی؟

17- بابام یه عمه داره جزو آثار باستانی ایرانه. بعد یه تفریحی داره که هر وقت منو می بینه، می گه مادر جون برو اون دفترچه تلفن منو بیار زنگ بزنیم به دوستام ببینیم هنوز زنده ان یا نه!

18- شما رو قسم می دم وقتی دارین با تلفن حرف می زنین و یه خودکار دم دستتونه، رو هر کاغذی گیر میارین نقاشی نکشین. آخه من الان این مدرک تحصیلی رو که بابام گوشه اش الاغ بالدار کشیده کجا ببرم نشون بدم؟

19- من عاشق پولم ولی حیف که عشق یه طرفه سرانجام نداره لامصب.

20- مورد داشتیم دختره تو گوگل سرچ کرده قیمت مانتو مجلسی دخترخالم
گوگل هم جواب داده: دخترخالت گفته به کسی نگم

21- طریقه خرید هندونه توسط بابام:
بو کردن هندونه
پرت کردن و گفتنش از رو هوا
وزن کردن با دست
شمردن خط های هندونه
زدن روی هندونه و شنیدن صدای مورد نظر
نگاه عالمانه به اطرافیان در میوه فروشی (که آره آقا من این کارم)
خریدن هندونه
آوردن به منزل
همه رو چنگال به دست جمع کردن
دست و سوت و جیغ و هورای حضار
پاره کردن هندونه
پذیرایی از اهل منزل با هندونه سفید با طعم خیار

22- من یه بار تو اینترنت داشتم می گشتم
بابام اومد پشت سرم مجبور شدم کل Help ویندوز رو بخونم

23- هر یک ساعت بدون تو
برای من شصت دقیقه می گذره
به همین برکت قسم

24- ساعت شیش صبح تو رادیو گفت با هر کی قهرین همین الان بهش زنگ بزنین و آشتی کنین
والا با هر کی هم آشتی باشیم اون موقع صبح بهش زنگ بزنیم دیگه اسممونو نمیاره

25- وقتی یه رازی رو بهم میگن و بعد میگن فقط تو میدونی
انقدر خوشحال میشم که دوست دارم برم واسه همه تعریفش کنم

26- یک ضرب المثلم داریم که میگه:
چرا عاقل کند کاری

27- اینایی که هر روز میرن آتلیه عکس می گیرن می ذارن فیس بوک
اینا انسانای عادی نیستن ... اینا قهرمانن.
2 ساله دانشگاه به من میگه 6 قطعه عکس بیار واسه پرونده ات تا مدرکتو بدیم!

28- بابای من بهم گفته چطور ثروتمند شده
یه روز یه سیب تو خیابون پیدا می کنه برش میداره
200 تومن می فروشتش
خب بعدش؟
بعد با اون یه 200 تومن دوتا سیب می خره هر کدوم رو 400 تومن می فروشه
خب بعدش؟
بعدش عمومش می میره بهش ارث می رسه!


برچسب‌ها: اس ام اس طنز و جالب در شبکه های اجتماعی (5),
کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

هموطنان عزیز در مصرف آب صرفه جویی نمایید.

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی و خشک سالی
 

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی و خشک سالی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی و خشک سالی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی و خشک سالی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی

 

کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی

کاریکاتور کم آبی


برچسب‌ها: کاریکاتور هایی معنا دار از خطر کم آبی و خشک سالی,
جنگ خلیج فارس (1991.م)

 

 

مرحله هوایی جنگ

جنگ خلیج فارس در هفدهم ژانویه 1991، هنگامی آغاز شد که واحدهای هوایی امریکا به یک رشته حملات مخرب بر اهدافی در عراق دست زدند. این اهداف شامل تأسیسات فرماندهی و کنترل، سیستم های ارتباطاتی، پایگاه های هوایی و دفاع هوایی زمین پایه بود. جنگ، هنگامی آغاز شد که هلی کوپترهای تهاجمی "آپاچی AH-64" سیستم رادار مقدم عراقی ها را نابود کردند. سپس ایالات متحده از جنگنده های تهاجمی "استیلت F-117" استفاده کرد که 31 درصد حملات را در روز نخست انجام دادند و به اهدافی که تحت پوشش دفاعی بسیار محکم قرار داشتند - نظیر مرکز شهر بغداد - بدون هیچ مانعی حمله کردند. در این حملات همچنین از موشک های کروز که از دریا پرتاب می شدند و سلاح های هدایت شونده دقیق با برد بسیار زیاد، استفاده شد.
در روز سوم جنگ، نیروهای هوایی ائتلاف توانستند حملات خود را از دفاع هوایی اصلی عراق به اهداف استراتژیکی مانند مراکز اصلی فرماندهی، ارتباطات ارتشی و غیرنظامی، نیروگاه های برق و تأسیسات و کارخانجات تولید کننده ی سلاح های جنگ بیولوژیکی، شیمیایی و هسته ای معطوف کنند.
ائتلاف همچنین از انحصارخود بر شناسایی دوربرد، اطلاعات عکاسی و مخابراتی از طریق ماهواره، هواپیماهای گردآوری اطلاعات الکترونیکی، توانایی سوخت رسانی مجدد، هواپیماهای کنترل هوایی و هشداردهنده (آواکس) و هواپیماهای هدف یاب پیچیده، نظیر JSTARS بهره کامل برد. این امر مزیت بیشتری در رزم هوا به هوا و هوا به زمین ایجاد کرد.
مزیت در رزم هوا به هوا، طی نخستین روزهای جنگ آشکار شد. عراق دارای 770 هواپیمای جنگی، 24 پایگاه عمده ی عملیاتی، 30 پایگاه پراکنده و شبکه ی گسترده ای دارای حدود 3 هزار موشک زمین به هوا به هنگام حمله ائتلاف بود. با این حال، نیروهای هوایی ائتلاف به قدری برتری داشتند که عراق نتوانست حتی در یک درگیری هوا به هوا برنده شود و جمعاً 35 هواپیمای خود را در رزم هوا به هوا از دست داد. در پایان نخستین هفته جنگ هوایی، عراق تلاش خود را برای مقاومت فعال در هوا متوقف ساخت و هواپیماهای عراقی، پروازهای خود را به ایران آغاز کردند؛ با این امید که ایران پس از جنگ، هواپیماها و خلبانان آنها را به عراق باز گرداند. عراق حتی تلاش های نمایشی خود را برای استفاده از هواپیماهایش در رزم، پس از چهاردهمین روز جنگ هوایی متوقف ساخت و پس از آن دفاع هوایی زمین پایه ی عراق در برابر جنگ الکترونیکی، مادون قرمز و دیگر اقدامات متقابل و موشک های ضدّ تشعشع در کلّ جنگ آسیب پذیر گردید.
در آغاز هفته دوم جنگ هوایی، نیروهای هوایی، ائتلاف، کانون توجه خود را تغییر دادند و در صحنه ی عملیات کویت شروع به حمله به ارتش رزمی عراق نمودند. این مرحله از منازعه هوایی، برای 26 روز بعدی به طول انجامید و ائتلاف توانست از آواکس ها و توانایی های سوخت رسانی مجدد خود سود ببرد. میزان سورتی ها را در سطح بسیار بالایی نگه داشته و تا 600 هواپیما را در هوا بر فراز کشور کوچکی مثل کویت متمرکز سازد. ائتلاف پس از آمیزه ای از جنگنده های تهاجمی بسیار پیشرفته مانند "F-16,F-15 E" با سیستم هدف گیری در شب (LANTIRN) برای پرتاب سلاح های هدایت شونده دقیق علیه نیروهای زرهی و توپخانه عراق استفاده کرد. سایر هواپیماهای سبک تر همچون- Av-8B,18A/B,A-10,AH-64 نیز نقش عمده در مورد اصابت قرار دادن اهداف ارتش عراق در کویت ایفا کردند.
این ضربات، مورد پشتیبانی بمب افکن هایی مثل "F-11, B-52" قرار داشت که از آمیزه ای از اردنانس هدایت شونده و غیرهدایت شونده استفاده می کردند و نیز همچنین جنگنده های تهاجمی سنگین مانند تورنادو، این هواپیماها توانستند پایگاه های هوایی عراق را خاموش نگه دارند و ضربات گسترده ای بر اهداف زمینی وارد کنند. اهداف شاخص بمب افکن ها، عبارت بودند از محل های تمرکز گارد جمهوری، تأسیسات اصلی تدارک رسانی و ارتباطات در عقبه و ناحیه مرزی، مواضع سنگربندی شده توپخانه و مواضع و موانع تدافعی عراق در نزدیکی ناحیه مرزی.
تقریباً از همان آغاز جنگ، عراق به این واقعیت پی برد که هیچ راهی برای تلافی حملات ائتلاف جز پرتاب موشک های دوربرد اصلاح شده اسکود ندارد. عراق این حملات موشکی را با حمله به اسراییل و عربستان سعودی در روز دوم جنگ شروع کرد و آنها را تا زمان آتش بس ادامه داد. عراق در مجموع 40 موشک اسکود به اسراییل و 46 موشک به عربستان سعودی پرتاب کرد. اما این موشک ها خسارات نظامی عمده ای به آن کشورها وارد نکردند. آنها همچنین در زمینه تحریک اسراییل به آنجا عملیات تلافی جویانه علیه عراق ناکام ماندند. عمدتاً به این دلیل که ایالات متحده به سرعت موشک های دفاعی پاتریوت را وارد اسراییل و عربستان سعودی کرد؛ توانایی موشک ها پاتریوت در اصابت به اسکودها اطمینان عمومی را بسیار افزایش داد. خویشتن داری اسراییل احتمالاً نقشی کلیدی در تضمین این امر بازی می کرد که اعضای عرب ائتلاف همچنان در سرتاسر طول جنگ از آن حمایت می کنند.
با نگاهی به عقب می توان گفت تنها تأثیر عمده ی موشک های اسکود عبارت بود از مجبور ساختن نیروهای هوایی ائتلاف، به وارد شدن در بازی بزرگ قایم موشک در تلاش برای از بین بردن واحدهای اسکود عراق. با این حال، حتی در اینجا نیز موشک های اسکود هزینه های جدیدی را بر عراق تحمیل کردند. در حالی که حمله به اسکودهای عراقی سورتی ها را از دیگر اهداف منحرف ساخت، اسکودها باعث شدند تا خسارت به اهداف عراقی (در خارج از صحنه ی عملیات کویت) افزایش یابد. تنها خسارات استراتژیکی که عراق توانست به کویت و نیروهای ائتلاف وارد سازد، آتش زدن حدود 600 چاه نفت در کویت بود. با این حال این آتش سوزی ها تأثیری بر عملیات هوایی متحدین نداشت و آهنگ جنگ را کند نکرد. در زمانی که جنگ زمینی در ساعت 4 روز 24 فوریه 1991 آغاز شد، نیروهای زمینی عراق، توسط بیش از 40 هزار سورتی تهاجمی مورد اصابت قرار گرفتند. در حالی که برآورد خسارات وارده محل بحث است، نیروی هوایی ائتلاف ادعا کرد که اهداف زیر را منهدم ساخته و یا به شدت مورد آسیب قرار داده اند: کلیه تأسیسات راکتور هسته ای عراق، یازده انبار سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی و سه کارخانه ی تولید این سلاح ها، 60 درصد از مراکز فرماندهی عمده عراق، 70 درصد از ارتباطات نظامی این کشور، 125 انبار حفاظت شده مهمات، 48شناور دریایی و 75 درصد از توانایی تولید نیروی الکتریسیته عراق. تدارکات لجستیکی صحنه نبرد تا 90 درصد قطع شده بود و فرماندهی ایالات متحده برآورد می کرد که دست کم 1300 تانک عراقی، 800 خودرو زرهی دیگر و 1100 قطعه توپخانه از طریق هوا نابود گشته اند.
حملات هوایی همچنان در سرتاسر دوره ی نبردهای هوایی - زمینی جنگ که به دنبال آمد، ادامه یافت. تا آتش بس 28 فوریه، نیروهای هوایی ائتلاف در مجموع 88500 تن اردنانس به سوی زمین پرتاب کرده بودند که از این میان، 6520 تن را سلاح های هدایت شونده تشکیل می دادند. در مجموع، 216 هواپیمای عراقی همراه با نزدیک به 600 پناهگاه نابود شده بود. نیروهای هوایی ائتلاف همچنین 54 پل را ویران ساخته و یا آنها را غیر قابل بهره برداری ساختند؛ این امر، در آخرین روزهای جنگ برای قطع راه های ارتباطی نیروهای زمینی عراق (از جاده ی نهایی فرار در طول رودخانه دجله در شمال بصره) نقش مهمی داشت.

مرحله جنگ هوایی - زمینی

شروع مرحله جنگ زمینی، فوق العاده سریع و قاطع بود. ائتلاف، نه تنها به ارتش عراق به شدت ضعیف شده بود حمله کرد و امتیاز بسیار زیادی در زمینه ی اطلاعات و تقریباً در کلیه ی حوزه های مربوط به تکنولوژی تاکتیکی داشت، بلکه همچنین از تاکتیک های بسیار برتری نیز برخوردار بود. نیروهای ائتلاف از مفهوم "نبرد هوایی - زمینی" که ایالات متحده آن را برای مقابله با مدرن ترین نیروهای پیمان ورشو در اروپا به وجود آورده بود، استفاده کردند؛ آنها از این مفهوم علیه نیروهای عراقی که به سلاح های مدرن مجهز بودند، استفاده کردند. اما این نیروها، برای نبرد در جنگ نسبتاً ایستای سنگرها علیه کشورهایی مثل ایران آموزش دیده و سازمان یافته بودند که فاقد قدرت هوایی زیاد بود.
اگرچه نیروهای زمینی ائتلاف از نظر میزان تسلیحات و نیروی انسانی برتری چشمگیری نداشتند، اما افراد حرفه ای با روحیه بسیار عالی در اختیار داشتند. برعکس، اکثریت نیروهای عراقی، سربازانی بودند که خوب آموزش ندیده بودند و به نظر می رسید که دارای روحیه ای ضعیف و انگیزه ای اندک باشند. تعیین این امر که چه میزان از این ضعف ناشی از مجبور بودن به تهاجم (آن هم به یک کشور برادر عرب)، رهبری و سازماندهی ضعیف و یا حملات هوایی ائتلاف بود، کاری دشوار بود. هر سه این عوامل، باعث تضعیف توانایی نظامی عراق شده بودند.
موفقیت عراق در جنگ زمینی قبل از زمانی بود که نیروهای زمینی ائتلاف شروع به آزادسازی کویت کردند. در 29 ژانویه، چند تیپ عراقی به شهر خفجی در مرز عربستان سعودی تجاوز کردند. اما شهر تخلیه شده بود و نیروهای عراقی روز بعد توسط نیروهای عربستان سعودی، قطر و تفنگداران امریکایی به عقب رانده شدند. نتیجه این شد که عراق بیشتر نقاط ضعف خود را آشکار ساخت تا این که آرمان خود را به پیش ببرد.
حمله به خفجی، مانع از آن نشد که نیروهای زمینی ائتلاف از مواضع خود در طول ساحل به جنوب کویت و به مناطق نزدیک مرز عراق - عربستان سعودی در غرب کویت حرکت کنند. این انتقالات، بعدها به نیروهای زمینی ائتلاف امکان داد که در عمق خاک عراق و کویت نفوذ کنند. انتقال نیروهای زمینی و مرحله هوایی جنگ در هفدهم ژانویه آغاز شد. این کار با مشکلات عمده لجستیکی و مشکلاتی در زمینه ی حرکت نیروها روبه رو شد، اما آنها نهایتاً تفنگداران دریایی آمریکا و نیروهای سعودی، سوری و مصری را در جایی مستقر ساختند که می توانستند از قسمت مرکزی مرزهای جنوبی کویت به سوی شمال به سمت شهر کویت حرکت کنند. در همین زمان نیروهای فرانسوی و آمریکایی، در سپاه هفتم به طرف غرب حرکت کردند و در آنجا توانستند حمله ای را برای قطع ارتباط جنوب عراق با بغداد صورت دهند و سپس کویت را دور زده و از غرب به طرف بصره حرکت کنند. نیروهای ارتش بریتانیا و ایالات متحده در قالب سپاه هشتم به مناطقی در مرز عراق - عربستان سعودی درست در غرب کویت حرکت کردند.
فرمانده ی متحدین ژنرال نورمن شوارتسکف در اقدامی که بعدها به آن نام "بازی سلام بر مریم" را اطلاق کرد، توانست دو سپاه کاملاً زرهی را در طول مرز عراق به سمت غرب کویت مستقر سازد، بدون آن که عراقی ها بتوانند این تحرّکات را کشف کنند. وی می توانست این تحرکات را از طریق استفاده از نیروهای ویژه و گشت های گسترده در خط جبهه و نیز به این دلیل که قدرت هوایی ائتلاف عراق از هرگونه توانایی شناسایی هوایی حتی در نزدیکی مرزهای خودش محروم ساخته بود، پنهان نگه دارد.
این عنصر غافلگیری، در 24 فوریه 1991 هنگام آغاز نبرد زمینی - هوایی نقشی اساسی بازی کرد، دو حمله همزمان و عمده به سرعت مواضع تدافعی عراق را در نوردید. نخستین حمله، توسط نیروهای پان - عرب (سعودی، کویتی، قطری و عمانی) و نیروهای تفنگداران دریایی امریکا صورت گرفت که در جبهه وسیعی از شکاف شمالی در مرز عربستان سعودی - کویت تا ساحل تهاجم خود را صورت دادند و در طول مرزهای جنوبی کویت به استحکامات دفاعی عراقی ها نفوذ کردند. این نیروها تا نصف مسیر شهر کویت را در عرض دوازده ساعت طی کرده بودند. این حمله به این خاطر انجام گرفت که بسیاری از نیروهای عراقی، توسط عملیات فریب آمریکایی ها زمین گیر شده بودند؛ عملیات مزبور فرماندهان عراقی را متقاعد ساخته بود که نیروهای آبی - خاکی تفنگداران دریایی آمریکا ممکن است در هر نقطه ای در طول ساحل دست به حمله بزنند.
حمله ی دوم، در غربی ترین حاشیه مواضع ائتلاف در طول مرز عراق - عربستان سعودی رخ داد. لشکر زرهی سبک ششم فرانسه و یک تیپ از لشکر هشتاد و دوم هوابرد، 90 مایل به سمت شمال پیش رفتند تا یک فرودگاه را در السلمان تصرف کنند. آنگاه لشکر هوابرد 101 آمریکا، بزرگ ترین عملیات تهاجم هوایی در تاریخ نظامی را انجام داد و نیروهای هلی برد آمریکایی، ابتدا به یک پایگاه مقدم لجستیکی در عراق حرکت کردند و سپس در نزدیکی سماوه (نزدیک رودخانه ی فرات) مستقر شدند. این حمله، ارتباط نیروهای عراقی را با مسیرهای اصلی بصره به بغداد که به طرف جنوب فرات جریان داشت، قطع کرد.
ائتلاف در بعدازظهر همان روز، در طول خط، دست به سومین حمله زد. لشکرهای سوم زرهی و 24 سپاه هشتم، در طول مرز عراق به طرف وادی الباطن و حومه ی غربی شهر کویت پیش رفتند. نیروهای آمریکایی و بریتانیایی، فوراً از شرق به داخل خاک عراق شروع به پیشروی کردند. لشکر اول آمریکا در استحکامات دفاعی عراق رخنه کرد و این مسأله به سرعت توسط لشکر زرهی اول بریتانیا و هنگ دوم سواره نظام و لشکرهای اول و سوم زرهی ارتش امریکا مورد بهره برداری قرار گرفت. این پیشروی، به سرعت تبدیل به هجومی عمقی علیه نیروهای گارد جمهوری (در غرب شهر کویت، شمال کویت و غرب بصره) تبدیل شد. سرانجام در 25 فوریه، نیروهای مصری و سعودی با آتش پشتیبانی سوریه، حمله چهارم به مواضع عراق را در شرق دره الباطن آغاز کردند.
این حملات و حملات هوایی بی وقفه ای که پیش از آن صورت گرفته بود، به سرعت باقی مانده ی سازماندهی، روحیه و توانایی جنگی قسمت اعظم ارتش عراق را درهم کوبید و این در حالی بود که گاردهای جمهوری در خارج از کویت زمین گیر شده بودند. در نتیجه، نیروهای ائتلاف توانستند از خاک کویت به سمت شمال پیشروی کنند و مواضعی را در جنوب و غرب شهر کویت در هم بکوبند و این در حالی بود که نیروهای سپاه هفتم و هجدهم، به عمق خاک عراق نفوذ کرده و به مواضعی در جنوب خطّی رسیده بودند که از مرز تا نصیریه کشیده می شد.
در 26 فوریه، نیروهای سپاه هفتم و هجدهم به نیروهای گارد جمهوری عراق و نیروهای ذخیره ای که از بصره دفاع می کردند در طولانی ترین پیشروی مستمر نیروهای زرهی در تاریخ نزدیک شدند. آنها به انهدام لشکرهای اصلی گارد جمهوری که منطقه ای را درست در شمال مرز کویت در دست داشتند، پرداختند. سایر نیروهای ائتلاف، از جمله لشکرهای اول و دوم تفنگداران دریایی به مواضعی در حاشیه شهر کویت رسیدند و شروع به زد و خورد برای کنترل فرودگاه بین المللی نمودند. این پیشروی ها در هوای فوق العاده بد صورت گرفت که میزان زیادی گل و لای به وجود آورده بود و برای پوشش هوایی اختلال ایجاد می کرد.
جنگ با یک رشته درگیری های مخرّب پایان یافت که در آنها نیروهای عراقی توانستند فقط مقاومت محدودی از خود نشان دهند. وسایل دید حرارتی و سیستم های برتر کنترل آتش تانک های ائتلاف، به آنها امکان داد تا صدمات زیادی به نیروهای زرهی عراق وارد آورند این تانک ها، مورد پشتیبانی سیستم هایی نظیر هلی کوپترهای تهاجمی "AH-64" و سیستم های راکت انداز چندگانه قرار داشتند. اطلاعات و نیز وسایل دید در شب پیشرفته ی نیروهای ائتلاف، همراه با استفاده از وسایل جدید ناوبری که اطلاعات دقیقی از ماهواره های مکان یابی جهانی دریافت می کردند، امکان کنترل صحرا و شب را در اختیار نیروهای زمینی قرار داده بود.
از 27 فوریه تا صدور فرمان بوش برای متوقف ساختن عملیات در 28 فوریه، باقی مانده ی 43 لشکر فعّال عراق در صحنه ی جنگ نابود و از کار افتاده شده بودند. سپاه هفتم باقی مانده ی لشکرهای زرهی (سنگین) گارد جمهوری را در هم کوبید. سپاه هجدهم به نزدیکی بصره حرکت کرد و نیروهای ارتش بریتانیا و آمریکا شمال کویت را آزاد کردند، نیروهای سعودی و دیگر نیروهای عرب، شهر کویت را آزاد کردند و نیروهای تفنگداران دریایی آمریکا حومه های جنوبی و غربی شهر کویت را تصرّف نمودند.
موفقیّت های نیروهای ائتلاف، در دست زدن به نبرد هوایی 1000 ساعته و نبرد هوایی - زمینی 100 ساعته، چشمگیر بود که نیروهای زمینی ائتلاف موفق شدند که پیش از زمان تعیین شده، به اهداف اصلی خود دست یافته و تلفاتی بسیار کمتر از آن چیزی که فرماندهان انتظارش را می کشیدند، دادند. سرعت پیشروی آنها آنقدر سریع بود که بسیاری از واحدها در اهداف بینابینی متوقف نشدند.
میزان موفقیت ائتلاف، طبق برآوردهای آمریکاییان حاکی از این بود که نیروهای ائتلاف تقریباً 4000 تانک عراقی، بیش از 1000 خودرو زرهی و نزدیک به 3000 سلاح توپخانه عراقی ها را نابود ساختند. برعکس، ائتلاف چهار تانک، نه خودرو زرهی و یک سلاح توپخانه را در رزم از دست دادند. گرچه، هواپیماهای ائتلاف تا پایان جنگ مجموعاً 109876 سورتی پرواز انجام دادند، اما 38 فروند از هواپیماهای آنها نابود شد - پایین ترین نرخ تلفات در تاریخ رزم های هوایی و کمتر از نرخ های تصادفی معمول در هر سورتی در آموزش های رزمی. تفاوت در زمینه ی تلفات نیروی انسانی حتی از این نیز تعجب آور است؛ گرچه، هیچ گونه برآورد دقیقی امکان پذیر نیست. پس از جنگ، دستگاه اطلاعاتی آمریکا به صورت تقریبی چنین برآورد نمود که 100 هزار سرباز عراقی در رزم به هلاکت رسیده اند. در مجموع، رقم کشته شدگان در میان متّحدین کمتر از 200 نفر بود- که کمتر از میزان تلفاتی است که معمولاً بر اثر آتش خودی پدید می آید.

پیامدهای سیاسی و نظامی

سال های زیادی طول کشید تا کلیه ی درس های جنگ خلیج، در سال 1991، به طور کامل تحلیل شده و پیامدهای سیاسی استراتژیک آن روشن شود. با این حال، از پیش معلوم است که پیروزی ائتلاف دارای شماری از آثار پیچیده است.
جنگ، به طور گسترده سازمان نظامی عراق را در هم کوبید. در حالی که نیروهای زیادی در عراق هنوز هستند که عمدتاً متشکل از واحدهایی می باشند که هرگز در صحنه عملیات کویت مستقر نشدند، این نیروها قادر به انجام عملیات تهاجمی علیه همسایگانی مانند ایران، ترکیه و سوریه و یا علیه کویت و عربستان سعودی (که تحت حمایت آمریکا قرار دارند)، نمی باشند. عراق شانس اندکی برای مرعوب ساختن کشورهای محافظه کار حاشیه جنوبی خلیج دارد و موازنه ی قدرت جدید و با ثبات تری در منطقه به وجود آورده است.
در نقاط دیگر خاورمیانه، جنگ آثار مهمی از خود به جا گذاشت. این جنگ باعث تضعیف تهدید نظامی نسبت به اسراییل شد، ولیکن آسیب پذیری این کشور در برابر حملات موشکی و آسیب پذیری بالقوه آن در برابر انهدام جمعی را نیز نشان داد. این جنگ، افسانه وحدت اعراب را باز هم بیشتر از هم پاشید بدون آن که مفهوم جدیدی از نظم منطقه ای را به جای آن برپا کند. این جنگ فرصت های جدیدی برای ابتکار صلح اعراب و اسراییل به وجود آورد، اما قرار گرفتن فلسطینی ها و اردنی ها با عراقی ها در یک صف، برخی از جنبه های این مذاکرات را دشوارتر ساخت.
جنگ در حالی پایان یافت که ایالات متحده به عنوان رهبر ائتلاف متشکّل از 38 کشور و قدرت نظامی برتری ظهور کرد که فقط طی 43 روز قاطع ترین شکست نظامی در تاریخ نظامی را بر یک کشور تحمیل کرد. نزدیک به دو دهه پس از عقب نشینی آمریکا از ویتنام و تقریباً یک دهه پس از عقب نشینی آمریکا از لبنان، شهرت نیروهای نظامی آمریکا به صورتی قاطع احیا شد. ایالات متحده ترکیبی از کیفیت استراتژی، تاکتیک، آمادگی، آموزش، تسلیحات و نیروی انسانی را به نمایش گذاشت که نظیر نداشت. در همان زمان، نشان داده شد که ایالات متحده برای استقرار نیروهای خود و دسترسی یافتن به بنادر، پایگاه های هوایی و تأسیسات کشورها، در منطقه ی مقدم، وابستگی بسیاری به زمان دارد. به علاوه، نشان داده شد که آزادی عمل نظامی آمریکا، بستگی زیادی به اجتماع بین المللی و حمایت نظامی متحدین دارد.
پیامدهای این جنگ برای روابط آتی شرق - غرب نیز به همین اندازه پیچیده بود. پیروزی ائتلاف، در زمانی رخ داد که اتحاد شوروی از پیش دچار بحران عمیق سیاسی و اقتصادی بود و به سمت فروپاشی پیش می رفت. پیمان ورشو چند ماه پس از آتش بس از بین رفت و اتحاد شوروی به اتحادی از کشورهای دارای حاکمیت تبدیل شد و این وقایع تنها یک سال پس از تهاجم عراق به کویت رخ داد. جهان دو قطبی که از سال 1945 تا 1990 وجود داشت، در این زمان بدون آن که هیچ گونه حرکت روشنی به سمت "نظم نوین جهانی" پدید آورد، از بین رفت؛ نظمی که بوش در برخی از سخنرانی هایش در پیش از جنگ به آن اشاره کرده بود.
این جنگ در پی پیروزی ها، موضوعات و ابهامات جدیدی پدید آورد. بدون شک، ائتلاف بر حسب استراتژی بزرگ، پیروزی عمده ای کسب کرد. ائتلاف، کویت را آزاد ساخت، توانایی عراق برای تهاجم و یا استفاده از فشار نظامی علیه همسایگانش از بین برد، قسمت اعظم توانایی عراق را برای ایجاد و استفاده از سلاح های انهدام جمعی منهدم کرد و عراق را مجبور ساخت تا با شرایط آتش بسی موافقت کند که به طور مداوم توانایی های نظامی این کشور را طی سال های آتی تضعیف می نمود.
اهمیت تکنولوژی برتر آشکار بود. سیستم های تسلیحاتی پیشرفته، برتری آشکاری به نیروهای ائتلاف، در مقابل عراق اعطا می کرد؛ کشوری که خود مجهز به برخی از همین سیستم های جدید غربی بود، با مهمات هدایت شونده دقیق (PGM) بسیار مؤثر ظاهر شد. موشک های کروز، دفاع ضد موشک های بالستیکی، سیستم های شناسایی پیشرفته، هواپیماهای استیلت F-117 هلی کوپترهای آپاچی همگی برای نخستین بار در یک جنگ عمده به کار گرفته شدند.
نیروهای زمینی و دریایی نقش های کلیدی در برنامه ی استراتژیک ائتلاف به رهبری آمریکا بازی کردند. با این حال، قدرت هوایی عاملی سرنوشت ساز بود. به مدت 38 روز، هواپیماهای متحدین به طور سیستماتیک با ماشین تهاجمی آمریکا حمله می کردند و یک ارتش از هم پاشیده، بدون روحیه و از هم گسیخته از خود به جای گذاشتند که در عرض 100 ساعت، توسط نیروهای زمینی ائتلاف از بین رفت. عواملی که به کاربرد موفقیت آمیز نیروی هوایی علیه عراق کمک کردند عبارت بودند از:
* ناوبری بسیار دقیق و سیستم های پرتاب کننده ای که توانایی پرتاب مهمات هدایت شونده دقیق را در محل یک متری (3 فوتی) هدف خود داشتند؛
* تکنولوژی استیلت که عنصر غافلگیری را به جنگ هوایی بازگرداند؛
* سیستم های حمله در شب که فشار بیست و چهار ساعته را استمرار می بخشیدند؛
* سیستم های مراقبت و گردآوری اطلاعات، سیستم های فضایی و هواپیماهای شناسایی تاکتیکی که فرماندهان ائتلاف را از موقعیت صحنه جنگ آگاه می ساختند.
با این حال اهمیت تکنولوژی و نیروی هوایی را نباید بیش از حد بزرگ کرد.
این که: فروپاشی زود هنگام سیستم دفاعی هوایی عراق تا چه میزان ناشی از تکنولوژی متحدین بوده و تا چه میزان از عوام انسانی نشأت می گرفت؟ سؤالی است که همچنان بی پاسخ مانده است. باید یادآوری کرد که جنگ در زمینی صورت گرفت که به لحاظ تاریخی برای عملیات هوایی مساعد بود. اما نکته مهم این است که به سیستم های تسلیحاتی با تکنولوژی پیشرفته به نحو چشمگیری اثربخشی نیروهای ائتلاف را افزایش دادند.
با این حال، جنگ باعث نشد تا صدام حسین کنترل خود را بر عراق از دست بدهد. این جنگ، به رقابت بین ایران و عراق پایان نداد و باعث ایجاد تنش های جدید بین کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، سودان و یمن شد. این جنگ باعث روی کارآمدن رژیم های لیبرال تر یا دموکراتیک تر در منطقه نشد. بخش های عربی ائتلاف که عراق را شکست دادند با یکدیگر متحد باقی نماندند و هیچ گونه ساختار امنیتی جدیدی پدید نیامد. اجرای شرایط آتش بس، به سرعت به چالشی عمده بدل شد و عراق به طور دائم، سعی کرد تا در کلیه ی حوزه ها- از شناسایی حاکمیت کویت گرفته تا پیشگیری از انهدام سلاح های انهدام جمعی خود - در مورد این شرایط دست به دوز و کلک بزند. میراث جنگ خلیج فارس در سال 1991، به جای آن که نشانگر پایان تاریخ باشد، منابع بیشتری برای بی ثباتی، در دوره ای مملو از تغییرات بنیادی، ایجاد کرد.


برچسب‌ها: جنگ خلیج فارس (1991, م),
رای‌گیری کشورهای عربی برای تغییر نام خلیج فارس در گوگل
 
 

رای‌گیری کشورهای عربی برای تغییر نام خلیج فارس در گوگل

 

پرتال آکاایران سایت جهانگردی و جهان شناسی بخش قاره آسیا قسمت ایران- رای‌گیری کشورهای عربی برای تغییر نام خلیج فارس در گوگل

رای‌گیری کشورهای عربی برای تغییر نام خلیج فارس در گوگل

 به تازگی کشورهای عربی یک نظرسنجی برای تغییر نام خلیج فارس با نام مجعول خلیج ع ر ب ی و پیشنهاد آن به گوگل راه‌اندازی کرده‌اند.به لینک زیر بروید و در این رای‌گیری شرکت کنید و به خلیج فارس رای دهیدwww.persianorarabiangulf.comدقت کنید که  comment گذاشتن رای محسوب نمیشه و تاثیری در نتیجه رای گیری نداره حتما باید در قسمت vote رای دهید. شما میتونید روزی یک رای دهید.

khalijefars

رای‌گیری کشورهای عربی برای تغییر نام خلیج فارس در گوگل


برچسب‌ها: رای‌گیری کشورهای عربی برای تغییر نام خلیج فارس در گوگل,
مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس

در طول تاریخ، خلیج فارس نه تنها بخشی از خاک ایران محسوب می‌شده و حاکمیت آن در دست ایرانی‌ها بوده است، بلکه به اذعان تمام منابع تاریخی موجود این پهنه آبی با عناوینی نظیر خلیج فارس، خلیج عجم، دریای فارس و یا بحر فارس شناخته شده است.
نام خلیج فارس از جمله نام‌های تاریخی است که از گذشته بسیار دور تاکنون در اسناد، قراردادها و مکاتبات مورد استفاده همه اقوام و ملت‌ های دور و نزدیک آن، از فارس و عرب، ترک و هندی تا اروپاییان قرار داشته است. از این رو خلیج فارس به عنوان مهمترین گذرگاه نفتی جهان با موقعیت تمدنی ایران پیوندی تنگاتنگ داشته و دارد.

 

Capture23 مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس


با این حال در دهه‌های گذشته برخی از همسایگان در اقدامی که با روح همزیستی مسالمت‌آمیز ملل و فرهنگ‌های منطقه ناسازگار بوده است، به جای استفاده از نام معتبر «خلیج فارس»، نام خلیج عربی یا خلیج را به کار گرفته‌اند و اخیراً نیز علاوه بر کشورهای عربی پاره‌ای از سازمان‌ها، ارگان‌ها، خبرگزاری‌ها یا مجلات و رسانه‌های بین‌المللی به این نامگذاری مجعول روی آورده‌اند.

با توجه به اینکه کوشش‌های ملی‌گرایان افراطی عرب برای تغییر نام «خلیج فارس» به «خلیج عربی» در سطح بین‌المللی از هیچ گونه پایه و اساس علمی برخوردار نیست، کوشش آنها تنها وحدت واقعی جهان اسلام را به مخاطره می‌اندازد. بعضی کشورهای عربی که در تقابل با ایران به سر می‌برند، در قبال نام خلیج فارس به دنبال منافع خود هستند و در این بین وحدت جهان اسلام را نادیده می‌گیرند. این عمل در شرایطی صورت می‌پذیرد که نیروهای فرامنطقه‌ای حضور روز افزون خود را با استفاده از همین گونه تنش‌ها و اختلافات تثبیت می‌کنند.
در این نوشتار ضمن تشریح موقعیت استراتژیکی خلیج فارس، به بررسی تبارشناسانه نام خلیج فارس و چگونگی شکل‌گیری ادعاهای واهی اعراب در استفاده از نام جعلی خلیج یا خلیج عربی خواهیم پرداخت.

 

جغرافیای طبیعی و راهبردی خلیج فارس

خلیج فارس، شیار هلالی شکلی است که بیش از یک چهارم ذخایر فسیلی جهان را در خودجای داده و از طریق دریای عمان به اقیانوس هند و آب‌های آزاد راه می‌یابد. این خلیج طولی نزدیک به ۹۰۰ کیلومتر و پهنایی نزدیک به ۲۴۰ کیلومتر دارد و در کشاله و چین‌خوردگی‌های پست و فرو افتاده جنوب زاگرس پدید آمده است.
خلیج فارس به عنوان شعبه‌ای بزرگ از اقیانوس هند که بر سر راه کلیه خطوط دریائی در مشرق عدن واقع شده است، مانند دالانی است که بین ۲۴ دقیقه ۳۰ درجه عرض شمالی و ۴۸ دقیقه ۵۰ درجه طول شرقی واقع شده است. حدود آن از شمال و شمال خاوری به سواحل ایران، از شرق به دریای عمان، از جنوب و غرب به شبه جزیره عربستان محدود است. رودخانه‌های دجله و فرات و کارون و کرخه که از جبال ارمنستان و ترکیه سرچشمه گرفته‌اند، به انضمام رودخانه‌های جراح، هندیان و رودهای کوچک دیگر به این دریا می‌ریزند.
آبهای خلیج فارس کم عمق و زیر بستر آن دارای منابع نفت و گاز (هیدروکربن) فراوان است. این عمق در دهانه خلیج ۷۰ تا ۹۰ متر است و هر قدر به طرف بالای خلیج می‌رود کمتر می‌شود و به مسافت ۹۰ کیلومتری تا دهانه شط به ۳۰ متر می‌رسد. عمق خلیج فارس در بیشتر موارد از ۵۰ متر تجاوز نمی‌کند و حداکثر عمق آن به حدود صد متر می‌رسد. این امر به سادگی امکان حفاری و استخراج منابع آن را فراهم می‌سازد. در صیدگاه‌های مروارید عمق خلیج فارس کمتر از ۳۶ متر است. مساحت خلیج فارس ۹۷ هزار مایل مربع است و طول آن از سواحل عمان تا رأس دریا در حدود ۵۰ مایل و عرض آن در مناطق گوناگون میان ۲۹ تا ۱۸۰ مایل است.۱
حاشیه خلیج فارس شامل کشورهای ایران، عراق، کویت، بحرین، عربستان، قطر، امارات و عمان می‌شود و در این بین بیشترین ساحل خلیج فارس که قابلیت کشتیرانی نیز دارد، تحت حاکمیت ایران می‌باشد.
خلیج فارس به مثابه یک راه آبی و دریایی از آغاز تاریخ موقعیت برجسته سیاسی داشته است و به نوعی خاستگاه تمدن‌های بزرگ خاور باستان با پیشینه‌ای چند هزار ساله است. از قرن‌ها پیش عیلامی‌ها از بندر بوشهر و جزیره خارک برای سکنا و کشتیرانی و حکمفرمایی بر سواحل خلیج فارس و بازرگانی با هند غربی و دره نیل استفاده می‌کردند.
اکثر مورخان یونانی ـ از جمله هرودوت ـ معتقدند که بابلی‌ها وسائل مورد نیاز خود را که از عربستان و هندوستان تهیه می‌کردند، از طریق خلیج فارس حمل می‌نمودند. به لحاظ موقعیت سوق‌الجیشی نیز بابل در حوالی خلیج فارس در کنار دجله و فرات قرار گرفته بود و سه دریای فارس، هند و اسود را به هم مرتبط می‌ساخت. همچنین هرودوت و استرابون تأکید می‌کنند که در این نواحی مراکز مهم تجارتی وجود داشته است. ۲
هم اکنون نیز خلیج فارس مهم‌ترین آبراه بین‌المللی جهان است که بیش از ۵۰ درصد انرژی جهان در آن نهفته است . ۳ خلیج‌فارس و کشورهای ریز و درشت پیرامون آن (ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان) نزدیک به ۱۰ درصد ازگستره ۴۴ میلیون کیلومتر مربع قاره ‌آسیا را در بر می‌گیرند.
خلیج فارس در مقام محل و معبر مبادله کالا و تجارت میان شرق و غرب؛ نه تنها از زمان‌های دور صحنه رقابت و کشمکش‌های ملل ذینفع و متجاوزان و استعمارگران بوده است بلکه همیشه و بیش از هر دریای دیگری مورد توجه علمای معرفه‌الارض و باستان‌شناسان و مورخان و جغرافیا نویسان قرار داشته است.

پیشینه تاریخی

بنابر مدارک متقن، خلیج فارس از هزاران سال پیش نه توسط ایرانیان، بلکه توسط ملت‌هایی که با ایرانیان مراوده داشته‌اند، از جمله یونانیان و رومیان با عنوان «دریای پارسی» نامیده شده است. عرب‌هانیز قرن‌ها آن را «خلیج‌فارس» یا «بحر فارس» نامیده‌اند. خلیج فارس با همین نام طی هزاران سال گذشته شناخته شده و تمامی کشورها و اقوام مختلف از جمله اعراب از این نام استفاده کرده‌‌اند.
تمام متون قدیمی جغرافی جهان از نقشه‌های هکاتایوس و بطلمیوس تا آثار جغرافیدانان و جهانگردان مسیحی و مسلمانان، شعبه‌‌ای بزرگ از اقیانوس هند را که از جنوب ایران به موازات بحر احمر تا قلب دنیای قدیم پیش رفته است، خلیج فارس یا دریای فارس نامیده‌اند.
از سده‌های هفتم و هشتم پیش میلاد تمام عالمان از جمله آناکسی ماندر، هکاتوس، هرودوت، اراتوستن، هیپارک، پومپونی مله، کراتس مالوس، استرابون، بطلمیوس، مایکروپیوس، ایزیدورسویلی، محمد‌بن موسی الخوارزمی، ابوزید بلخی، ابن سرابیون، ابن رسته، ابن فقیه، قدامه، ابن فضلان، ابن خردادبه، مسعودی، استخری، ابن حوقل، مقدسی، ناصرخسرو، ادریسی، جیحانی، فرازی، بیرونی، ابن جبیر، یاقوت، قزوینی، مستوفی، ابن بطوطه، حافظ، شرف‌الدین علی یزدی، ابوالغازی و … دریای جنوبی ایران را تحت اسامی و عناوینی نظیر خلیج فارس، خلیج پارس، دریای فارس، بحرالفارس، بحر فارس، سینوس پرسیکوس،۴ ماره پرسیکوس،۵ گلف پرسیک،۶ پرژن گلف (گالف)، ۷ پرزشیر گلف، پرسیس۸ یاپرسیکوس،۹ نامیده‌اند.
بررسی و بازنمود اوضاع و احوال اجتماعی،‌سیاسی و اقتصادی خلیج فارس و جزایر آن پس از اسلام تا برهه تجاوز پرتغالی‌ها و تشریح وضعیت آن از عصر صفویه تا امروز مبحثی عظیم می‌طلبد که از حوصله این نوشتار خارج است. در ادامه به بررسی سندیت نام خلیج فارس از میان منابع تاریخی ـ جغرافیایی ایرانی، یونانی، اسلامی، غربی و اسناد حقوقی خواهیم پرداخت.

۱ـ منابع ایرانی:
خلیج فارس طبق اسناد موجود از هزاره هشتم پیش از میلاد مورد استفاده تجاری و نظامی ملل دنیای قدیم قرار گرفته است. در سنگ نبشته داریوش هخامنشی در مصر متعلق به سال ۵۱۸ تا ۵۰۵ پیش از میلاد، که هنگام حفر کانال سوئز به دست آمده است، در عبارت «درایه تپه هچا پارسا آیی تی هنی» به معنای دریایی که از پارس می‌رود یا سر می‌گیرد، نام دریای پارس آمده است.
ایرانیان در روزگار هخامنشی این دریا را «پارسا درایا» یا دریای پارس می‌خواندند. در کتیبه‌هایی که از داریوش در تنگه هرمز نیز یافت شده، عبارتی پیرامون دریایی که از «پارس‌رود» سرچشمه می‌گرفته است به چشم می‌خورد.
در کتاب حدود العالم به عنوان قدیمی‌ترین کتاب جغرافیا به زبان فارسی که حدود هزار سال قبل تألیف شده است آمده است: «خلیج پارس از حد پارس برگیرد، با پهنای اندک تا به حدود سند.»
می‌توان گفت از هنگامی که بشر تاریخ‌نویسی را آغاز کرد دریای جدا کننده فلات ایران از شبه جزیره عربستان را «دریای فارس» یا «خلیج فارس» نامیده است. و در هیچ یک از این ادوار تاریخی نام دیگری به آن نهاده نشده است.

۲ ـ منابع یونانی
طبق نوشته مورخان و جغرافی نگاران یونانی که پیش از میلاد مسیح می‌زیسته‌اند چون هرودت (۴۸۴ ـ ۴۲۵ ق. م) کتزیاس (۴۴۵ـ ۳۸۰ ق. م)، گزنفون (۴۳۰ ـ ۳۵۲ ق. م) استرابن (۶۳ ق. م ـ ۲۴ م)، یونانیان نخستین ملتی هستند که به این دریا نام پرس و به سرزمین ایران پارسه، پرسای، ‌پرس‌پولیس، یعنی شهر یا مملکت پارسیان داده‌اند.
نئارخوس، سردار مقدونی نیز موجب اشتهار دریای مکران و پارس شده است.وی در سال ۳۲۶ ق . م به دستور اسکندر مقدونی‌، از رود سند گذشت و دریای مکران و خلیج فارس را با کشتی طی کرد و تا دهانه آن پیش رفت.
«هکاتیوس هلطی» از علمای قدیم یونان و ملقب به پدر جغرافیا در سال ۴۷۵ قبل از میلاد از نام دریای پارس استفاده کرده است. در نقشه‌های باستانی از قول هرودوت و گزنفون به این دریا، دریای پارس۱۰ اطلاق شده است.
کلودیوس پتوله مااوس (بطلمیوس)، جغرافی‌نگار، نقشه‌نگار و ریاضی‌‌دان مشهور قرن دوم میلادی، در کتاب جغرافیای عالم که به زبان لاتین نگاشته شده، و هم‌چنین در نقشه‌ای که کشیده، از خلیج فارس با نام پرسیکوس سینوس یاد کرده است.
«کوین توس کوروسیوس روفوس» مورخ رومی که در قرن اول میلادی می‌زیسته این دریا را دریای پارس یا آبگیر فارس خوانده است. همچنین در کتاب‌های جغرافیایی لاتین، آب‌های جنوب ایران (دریای مکران و خلیج فارس) را ماره پرسیکوم یعنی دریای پارس نوشته‌اند.
بنابراین مورخان و جغرافی‌نگاران یونانی پیش از میلاد در شرح وقایع تا سده ۷ ق. م یعنی سقوط حکومت عیلام و تشکیل حکومت ماد و روی کار آمدن هخامنشیان دریای مکران و خلیج فارس را دریای پارس می‌خواندند.

۳ـ منابع اسلامی
پس از فتح ایران توسط اعراب در سده هفتم پس از میلاد، تلاشی برای تغییر نام «دریای پارسی» صورت نگرفت. اعراب مسلمان، عموماً این خلیج را«بحرالفارسی» (دریای پارسی) می‌نامیدند و این نام از سوی امپراتوری‌های ایرانی، ترک و عربی هم که در ۱۲۰۰ سال بعد منطقه را تحت سلطه خود داشتند مورد احترام قرار گرفت.
محققان اسلامی نظیر استخری، مسعودی، بیرونی، ابن حقول، مقدسی، مستوفی، ناصرخسرو، الطاهرین مطهر المقدسی (بشاری)، ابوالقاسم بن محمدبن حوقل و … که مطالعه در اطراف این دریای ایرانی را تا قرن ۱۵ ادامه دادند، در اثار و نوشته‌های خود از آب‌های جنوب ایران به نام‌های بحر فارس، البحر الفارسی، بحر مکران، الخلیج الفارسی و خلیج فارس یاد کرده‌اند. حتی از این جغرافی‌دانان نقشه‌هایی موجود می‌باشد که اقیانوس هند را البحر الفارسی نام گذارده‌اند.
جغرافی‌دانان عرب و اسلامی این نام را از دو تمدن باستانی گرفتند و همزمان مورد استفاده قرار دادند. بدین ترتیب که «پارسا درایای» ایرانی را «بحر فارس»۱۱ و «سینوس پرسیکوس»۱۲ یونانی را «خلیج فارس» می‌نامیدند و حتی منظور از دو دریا در سوره‌الرحمن قرآن مجید را نیز همان دریای فارس و دریای متوسط می‌‌دانستند.
ابوعلی احمد بن عمر معروف به ابن رسته در کتاب الاعلاق النفسیه که در سال ۲۹۰ هجری به رشته تألیف درآورده،‌ تصریح می‌کند: «فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمی الخلیج الفارسی». «اما از دریای هند خلیجی بیرو می‌آید به سمت سرزمین فارس که آن را «خلیج فارس» می‌نامند.» ۱۳
به گفته جرجی زیدان تاریخ‌دان عرب، «بحر فارس» محدود به آب‌هایی می‌شود که دنیای عرب را دور می‌زند. جرجی زیدان می‌گوید: «بحرفارس ـ ویراد به عندهم کل البحور المحیطیه ببلاد العرب من مصب ماء دجله فی‌العراق الی ایله فیدخل فیه مانعبر عنه الیوم بخلیج فارس و بحرالعرب و خلیج عدن و البحر الاحمر و خلیج العقبه…». «دریای فارس ـ نزد آنان مقدم بر همه دریاهایی که سرزمین‌های عرب از مصب آب دجله گرفته تا ایله را احاطه می‌کند، به عنوان دریای فارس تعبیر می‌شده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به «خلیج فارس» و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر می‌شده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به «خلیج فارس» و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر می‌کنیم».۱۴
محمد عبدالکریم صبحی نیز در کتاب «علم‌الخرائط» در نقشه‌هایی که با ترجمه عربی نقل کرده است، دریای جنوب ایران را «الخلیج الفارسی» و «بحر فارس» نامیده است. ۱۵
نقشه‌های فراوانی که از این قرون در دست است، علاوه بر تأکید و تأیید نام خلیج فارس، دگرگونی یاد شده در تغییر نام بحر فارسی و دگرگونی در دایره شمول این نامها را ترسیم می‌کنند.

۴ـ منابع غربی:
بیشتر کسانی که در مورد دریای پارسی و دریای مکران مطلب نوشته‌اند بیگانگان و به ویژه انگلیسی‌ها بوده‌اند، زیرا به لحاظ موقعیت ویژه‌ای که در این منطقه داشته‌اند کوشیده‌اند تا حقیقت نهفته بماند و نام‌های جعلی و ناقص جای اسامی درست را بگیرد. اما منابعی از ‌آن‌ها بجای مانده است که بر صراحت نام خلیج فارس تکیه می‌کنند.
در سال ۱۸۹۲، لرد کرزن، وزیر خارجه انگلستان، در کتاب «ایران و قضیه ایران» مکرراً به نام خلیج فارس اشاره کرده است.
ویلیام راجرز، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده آمریکا، در گزارش مورخه ۱۹۷۱ میلادی خود در مورد سیاست خارجی این کشور از نام خلیج فارس استفاده کرده است.
در فرهنگهایی که به زبانهای مختلف تدوین و چاپ شده است، از جمله فرهنگهای آلمانی، انگلیسی، امریکایی،‌فرانسوی، ترکی و … خلیج فارس نیز به همین نام آورده شده است.
امروزه در میان‌آثار اعراب نیز بحر فارس به فراموشی سپرده شده و از ترکیب خلیج فارس استفاده می‌شود. یکی از معروف‌ترین دایره‌المعارف‌های دنیا یعنی المنجد، سند قاطعی برای مراجعه است که از ترکیب خلیج فارس بهره برده است.

۵ـ اسناد حقوقی
الف ) اسناد
دلایل و مستندات حقوقی معتبری درباره اصالت نام خلیج فارس وجود دارد که به قرن ۱۶ میلادی باز می‌گردد. طی سالهای ۱۵۰۷ تا ۱۵۶۰ در کلیه موافقت‌هایی که پرتغال، اسپانیا، بریتانیا، هلند، فرانسه، آلمان با دولت ایران داشتند حتی در متون عربی نیز از عبارت «خلیج الفارسی» و در متن انگلیسی «پرشین گلف» استفاده شده است.
از جمله این اسناد استقلال کویت است که میان امیر این کشور ونمایندگان بریتانیا منعقدشده است. این سند که توسط عبدالسالم الصباح نیز امضا شده است، چنین آغاز می‌شود: «حضرت صاحب الفخامه الفخیم السیاسی لصاحبه اجلاله من الخلیج فارسی المحترم …»

ب ) سازمان ملل متحد:
سازمان ملل متحد تا به حال دو بار نام تاریخی و اصیل این آبراه را «خلیج فارس» اعلام کرده است. سازمان ملل خلیج فارس را نامی تازه می‌داند که از آغاز قرن بیستم جانشین نام کهن دریای پارس شده و بیش از دریای فارس مورد استفاده قرار گرفته است.
دبیرخانه این سازمان در سند مورخ ۵ مارس سال ۱۹۷۱ میلادی و یادداشت (AD311/GEN) به دولت ایران یادآور می‌شود که بنابر عرف جاری در دبیرخانه سازمان ملل متحد در اسناد و نقشه‌های جغرافیایی، منطقه آبی بین ایران از سمت شمال و خاور و تعدادی از کشورهای عربی از سوی جنوب و باختر به نام خلیج فارس نامیده می‌شود،‌و این بنا بر عرف قدیمی انتشار اطلس‌ها و فرهنگهای جغرافیایی است.
دومین بیانیه به تاریخ دهم آگوست ۱۹۸۴ ثبت شده است و در هر موقعیت، همه ۲۲ کشور عربی نیز اسناد سازمان ملل را امضا کرده‌اند.
این دبیرخانه همچنین بابت اشتباهاتی که سازمان ملل در برخی اسناد در به کار بردن نام خلیج فارس مرتکب شده، عذرخواهی کرده آن را اشتباه سهوی دانسته (سند ۲۶ ژوئن ۱۹۹۱ میلادی در سازمان ملل) و از کارگزاران سازمان خواسته است که همواره این موضع ایران را در نظر داشته باشند. ضمن اینکه کنفرانس سالیانه سازمان ملل درباره هماهنگی در مورد نام‌های جغرافیایی نیز هر سال بر نام خلیج فارس تأکید کرده است.

ادعاهای واهی
چندین دهه از کوشش‌های برنامه‌ریزی شده اعراب برای تغییر نام تاریخی خلیج فارس می‌گذرد. آبراهی که ایران را از شبه جزیره عربستان جدا می‌سازد بر اساس تمام اسناد تاریخی‌ـ جغرافیایی، نقشه‌های موجود از یونان باستان تا دوره معاصر و همچنین بیانیه‌های سازمان ملل متحد، «خلیج فارس» نام دارد و حتی در تمام نوشته‌ها و نقشه‌های عربی که پیش از دهه ۱۹۶۰ به چاپ رسیده است از عنوان «الخلیج الفارسی یا بحر فارس» استفاده شده است. صحت ادعای فوق حتی در بخشی از سرود ملی قدیمی مصر نیز دیده می‌شود که در آن از خلیج فارس یاد شده و مرزهای اعراب را از خلیج فارس تا دریای مدیترانه ترسیم نموده است: «حدود نامن الخلیج الفارسی حتی بحر الابیض.»
موضوع تغییر نام خلیج فارس از دهه سوم قرن بیستم به دنبال سیاست فارسی‌زدایی انگلیسی‌ها در منطقه خلیج فارس مطرح شد. هدف اصلی سیاست یاد شده توسعه سرزمین انگلستان در منطقه خلیج فارس بود مانع اصلی این سیاست را باید هویت ایرانی دانست که سالیان دراز بر منطقه خلیج فارس سایه افکنده بود. ۱۶
اصطلاح «خلیج عربی» برای اولین بار از سوی یک دیپلمات بریتانیایی در منطقه خلیج فارس عنوان شد. «سرچارلز بلگریو» که بیش از سه دهه نماینده سیاسی دولت بریتانیا در خلیج فارس بود، پس از مراجعت به لندن درسال ۱۳۴۵ هجری خورشیدی کتابی درباره سواحل جنوبی خلیج فارس منتشر کرد و در آ‌ن برای نخستین بار از عنوان تازه و جعلی خلیج عربی استفاده نمود. چارلز بلگریو در کتاب خود با عنوان «ساحل دزدان» ـ نامی که پیشتر به سواحل جنوبی خلیج فارس اطلاق می‌شد ـ ادعا نموده بود که اعراب علاقه‌مندند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند. بدین ترتیب بلافاصله پس از انتشار کتاب،‌استفاده از اصطلاح جعلی خلیج عربی در مطبوعات آغاز شد و پس از چندی در مکاتبات رسمی کشورهای حاشیه خلیج فارس،‌ نام خلیج عربی۱۷ به جای خلیج فارس۱۸ نشست.
اگر چه دولت ایران در همان زمان در قبال این عمل واکنش نشان داد و از قبول محموله‌هایی که نام «خلیج عربی» را به خود داشت خودداری می‌نمود، اما دیپلمات بریتانیایی ـ در راستای سیاست قدیمی تفرقه بیانداز و حکومت کن ـ کار خود را کرده بود و اعراب را با واژه تازه‌ای آشنا نموده بود که بیش از پیش به جنگ لفظی عرب و عجم دامن می‌زد. از این رو دولت‌های حاشیه‌ای خلیج فارس تبلیغات سیاسی، مکاتبات دیپلماتیک و محور برنامه‌های آموزشی خود را بر نام خلیج عربی متمرکز نمودند.
در اقدامی دیگر از سوی انگلیسی‌ها، روزنامه تایمز لندن در سال ۱۹۶۲ در یکی از مقالات خود از خلیج عربی به جای خلیج فارس استفاده کرد و از آن زمان به بعد برخی از دولت‌ها و شیخ‌نشینان عرب با خریدن روزنامه‌نگاران و خبرنگاران خارجی و یا با پرداخت مبالغ هنگفت به چاپ نقشه‌هایی که خلیج فارس را خلیج عربی نشان می‌داد مبادرت نمودند. این تحرکات ابتدا از سوی چهره‌هایی چون عبدالکریم قاسم در عراق و سپس توسط جمال عبدالناصر رهبر جنبش ملی جهان عرب در مصر ادامه یافت.
در سال ۱۹۵۸ سرهنگ عبدالکریم قاسم با کودتایی در عراق به حکومت رسید و پس از مدتی داعیه‌دار رهبری جهان عرب گردید. در راستای چنین اندیشه‌ای از تاکتیک دشمن‌تراشی برای تحریک احساسات عمومی ملی سود جست و برای نخستین بار «خلیج فارس» را به نام جعلی «خلیج عربی» خواند. قاسم که با این عمل قصد داشت با مطرح نمودن ایران به عنوان دشمن اصلی اعراب، توجه جهان عرب را از قاهره به بغداد جلب کند و به رهبری خود در جهان عرب دامن زند، با شکست مواجه شد. به شهادت اسنادی که در همان دوران در عراق و حتی از سوی دانشگاه بغداد چاپ و منتشر شد، ‌قاسم حتی نتوانست توجه مقامات رسمی دانشگاهی عراق را نیز به خود جلب نماید.
سرهنگ جمال عبدالناصر رهبر جنبش ملی جهان عرب در مصر که در نظریه وحدت عربی خود، دنیای عرب را از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس «من المحیط الاطلسی الی الخلیج الفارسی» نامیده بود، دیری نپائید که با اوج‌گیری هیاهو و جنجال پان عربیسم خود،۱۹ و برای سرپوش گذاشتن بر شکست‌‌های اعراب از اسرائیل۲۰ از نام ساختگی خلیج عربی سود جست. ناصر با طرح چنین سیاستی دو هدف عمده را پیگیری می‌کرد. نخست زنده کردن تعصبات نژادی اعراب و سپس رویارویی با شاه ایران که با اسرائیل روابط خوبی برقرار کرده بود.
دولت ناسیونالیست مصر که با دامن زدن به چنین مسائلی سعی در قوام و دوام بخشیدن به اتحادیه عرب داشت، از شیخ نشین‌های بحرین، قطر، دوبی، ابوظبی، شارجه و سلطان‌نشین عمان نیز درخواست نمود که در راه ‌آرمانهای مشترک ملت عرب و رفاه عمومی منطقه با جمهوری عربی متحده۲۱ همکاری نمایند. از این رو در ۲۳ مرداد ۱۳۴۲ کمیسیون اتحادیه عرب در شیخ‌نشین‌های خلیج فارس برای نخستین بار نام خلیج عربی را در یک سند رسمی ذکر نموده و به دنبال آن اتحادیه عرب تصمیم گرفت این نام مجعول را در برنامه‌های درسی کلیه کشورهای عضو اتحاده و مکاتبات رسمی به کار گیرد. ۲۲
با این حال مقاصد اعراب از تغییر نام خلیج فارس فراتر می‌رفت و شامل استان نفت‌خیز خوزستان نیز می‌شد که آن را عربستان می‌نامیدند. اعراب خوزستان را بخشی از سرزمین عربی می‌دانستند که رضاشاه با حمایت و پشتیبانی انگلستان از چنگ اعراب خارج ساخته است در این راستا در ۱۱ دسامبر ۱۹۶۴ کنفرانس حقوق دانان عرب، خوزستان را جزو لاینفک میهن عربی دانست و در ۱۰ نوامبر ۱۹۶۵ رژیم بعثی سوریه این ادعا را پذیرفت و از آن پشتیبانی کرد. ۲۳ در واقع پشت کلمه خلیج عربی، جزایر عربی، خوزستان عربی (عربستان)، حکم فرمایی بر تنگه هرمز و تبدیل کردن ایران به زائده جهان عرب نهفته بود.۲۴
اگر چه تلاشهای ناصر برخی از سیاستمداران عرب را نیز با وی همراه کرده بود اما در نهایت نتیجه دلخواهی در پی نداشت. زیرا رستاخیز عرب آنطور که ناصر در رویای خود مجسم کرده بود، با واقعیات فاصله‌های زیادی داشت. علت اصلی آن نیز عدم انسجام و یکپارچگی دولت‌های عربی بود. در واقع ملتی که ناصر از آن دم می‌زد، چیزی جز تخیل نبود.۲۵
تلاش‌های قاسم و ناصر در جهان عرب با قدرت یافتن صدام حسین در عراق بار دیگر توسط او ادامه یافت. صدام که در وهله نخست صدها میلیون دلار هزینه کرده بود تا با کمک گروهی روزنامه‌نگار، دانشگاهی، ناشر و مرکز نقشه‌سازی، نام خلیج فارس را تغییر دهد؛ در پی وقوع انقلاب اسلامی در ایران دست به تجاوز به خاک ایران زد. هشت سال جنگ تحمیلی که با ادعاهای واهی صدام مبنی بر حاکمیت بر اروند رود و عربی خواندن خوزستان و شهرهای دیگر ایران آغاز شده بود، در نهایت با شکست عراق خاتمه یافت. در واقع نتیجه عملی این تجاوز، افزایش حساسیت ایرانیان بر نام خلیج فارس بود که در پی آن ایرانیان استفاده از نام خلیج عربی را نوعی ستیز با ایرانیت و تجاوز به تاریخ ایران قلمداد نمودند.
پس از جنگ دوم خلیج فارس و تهاجم عراق به کویت در سال ۱۹۹۱، نفوذ نظامی ایالات متحده بر منطقه بیشتر شد و دیری نپائید که امریکایی‌ها برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به رودر رویی کشورها و شیخ‌نشین‌های ساحل جنوبی خلیج فارس با ایران دامن زدند. از این رو شیخ‌نشین‌های شارجه و ابوظبی در مقابل ایران قرار گرفتند و به طرح ادعاهای واهی نسبت به مالکیت جزایر سه گانه (ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ) پرداختند. شیخ زاید بن سلطان آل نهیان، صدها میلیون دلار برای تغییر نام خلیج فارس و تردید آفریدن بر مالکیت مطلق ایران بر جزایر سه گانه هزینه کرد ولی گذشت زمان به او نشان داد که در این زمینه به موفقیتی دست نخواهد یافت. اگر چه ادعای «شورای همکاری خلیج فارس» در بیست و پنجمین نشست سران کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در بحرین نام شورای همکاری کشورهای خلیج فارس را به شورای همکاری کشورهای خلیج عربی (مجلس التعاون لدول الخلیج العربیه) تغییر دادند؛۲۶ اما به نظر می‌رسد سیاست ایرانی‌زدایی و فارسی ستیزی اعراب، با توجه به تعلق بیش از نیمی از خلیج فارس و حساس‌ترین نقاط استراتژیک و ژئواکونومیک آن به ایران راه به جایی نخواهد برد. در واقع همانگونه که تلاش برای کنار گذاردن و یا نادیده انگاشتن ایران از ساختار امنیتی منطقه بی‌ثمر می‌باشد، تغییر نام خلیج فارس نیز ناممکن می‌نماید.
با این حال نباید از خاطر برد که اعراب در طول سالیان و دهه‌های اخیر تبلیغات گسترده‌ای را به منظور تغییر نام خلیج‌فارس آغاز کرده‌اند. آنها در حالی نام شرکتهای هواپیمائی، روزنامه‌ها، مجلات، شرکتها و بسیاری از چیزهای دیگر را بنام خلیج یا خلیج عربی تغییر داده‌اند که نام «خلیج پارس» در برگیرنده هزاران سال تاریخ است و عدم استفاده از آ‌ن، بی‌ارزش ساختن پیشینه و تمدن‌هایی است که پیرامون آن بالیده‌اند.
به کار بردن نام جعلی «خلیج عربی» به جای «خلیج فارس»،‌عنوان «شیخ شعیب» برای «جزیره لاوان»، «قیس» برای جزیره‌ی «کیش» ـ و «شط‌العرب» برای «اروند رود» از جمله مواردی است که علیرغم مسلمان بودن مردم منطقه، به منازعات هویتی و قومی میان کشورها دامن می‌زند. زیرا تغییر نام‌های کهن جغرافیایی، تحریف واقعیت‌های تاریخی و جعل هویت‌های موجود است.

persian gulf environmental مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس

اسناد خلیج در نوشته ها و نامه های رسمی

خیابان خلیج فارس در قاهره

 

خلیج فارس در نقشه دولتی عربستان

 

یک مدرک تاریخی ارائه شده توسط رسانه‌های عراقی و روزنامه الخلیج امارات ۱۹۹۹ که استفاده از عبارت خلیج فارس را در تلگراف ارسالی جمال عبدالناصر قبل از شروع سیاست‌های پان عربی او در یک نامه رسمی به دولت بحرین نشان می‌دهد.

خلیج فارس در نقشه ایران و توران در دوره قاجاریه آدولف اشتیلر ۱۸۹۱، نقشه‌نگار آلمانی.

 

 

جعل نام "خلیج فارس" از لندن آغاز شد

خلیج فارس همواره مانند خونی است که در رگهای ایرانیان جریان دارد وهر گونه اختلال در این فرایند می تواند پیکره ملت ایران را دچار وهن و ضعف کند.

بررسی تاریخچه 4 هزار ساله این آبراه استراتژیک نشان می دهد که خلیج فارس پیوسته عامل وحدت وهمگرائی ملی بوده وبه همین دلیل استعمارگران برای ایجاد یک جنگ روانی علیه ایرانیان آزاده ،تلاش کرده اند تا نام های مجعولی بر خلیج فارس بگذارند.

اگر چه مورخان وجغرافی دانان بزرگی مانند هردوت ،ننار خوس ،استرابون ونیز استخری ، مسعودی ومستوفی در تذکره ها ودست نوشته های خود ازاین آبراه مهم به نام خلیج فارس یاد کرده اند اما نخستین بار روزنامه تایمز لندن در سال 1962در یک مقاله سؤال برانگیز ومشکوک واژه غریب ومجعولی بر این آبراه اطلاق کرد.

طبیعی است در آن زمان جعل نام زیبای خلیج فارس توسط یک روزنامه انگلیسی واکنش شدید ملت ایران را به دنبال داشت اما جعل این نام ،موجب شد که برخی مدعیان قومیت عربی این واژه مجعول را محملی برای ایجاد تقابل بین ملت ایران وهمسایگان عرب خود قرار دهند.

جمال عبدالناصر رئیس جمهوری وقت مصر که از رهگذر تشدید جریان کاذب قومیت عربی تلاش داشت تا یک جبهه عربی علیه ملت ایران ایجاد کند بارها از واژه مجعول دیگری در مورد خلیج فارس استفاده کرد.

تشدید جریان سازی های سیاسی ورسانه ای جمال عبدالناصر علیه ایران موجب شد تا روابط سیاسی ایران و مصر از سال 1962 تا سال 1970 بکلی قطع شود وحتی دو کشور تا مرز لشکر کشی پیش رفتند.

پس از مرگ ناصر در سال 1970 میلادی وروی کار آمدن انور سادات به دلیل تغییر زاویه نگاه رئیس جمهور جدید مصر وگرایش وی از شوروی به غرب ،روابط دو کشور به تدریج رو به بهبودی گذارد.

به دلیل نزدیکی دیدگاه های مصر و ایران کشورهای استعمار گر برای تشکیل جبهه جدیدی علیه ملت ایران اقدام به ایجاد نظام های مصنوعی در کرانه دیگر خلیج فارس کردند.

برخی سران قبایل عرب مانند آل سعود وبویژه آل نهیان ، آل ثانی ، آل خلیفه وآل صباح که تا قبل از آن بصورت قبایل بدوی در کوچ دائم بودند با حمایت انگلیس دست به تشکیل نظام های جدیدی زدند.

هدف انگلیس مهار قدرت فرامرزی ایران و ایجاد یک جبهه عربی در برابر ملت ایران بود تا استعمار گران بتوانند منافع نفتی خود را در حاشیه جنوبی خلیج فارس تضمین کنند.

متاسفانه شرایط بین المللی ومنطقه ای وتلاش امریکا وغرب برای دلجوئی از اعراب پس از شکست در جنگ ژوئن 1967 ونیز ضعف سیاسی وداخلی رژیم شاه ،به تثبیت قدرت قبایل عرب آن سوی خلیج فارس به عنوان نظام های نوپا ،منجر شد.

در جنگ ژوئن 1967 ارتش های عربی متحمل شکست سختی از رژیم صهیونیستی شدند بگونه ای که رژیم اسرائیل در کمتر از 6 روز 80 هزار کیلومتر مربع از زمین های صحرای نقب، کرانه غربی ،غزه ، بیت المقدس شرقی ، وادی عربه ، جولان ، صحرای سینا والعریش را اشغال کرد.

طبیعی است این شکست بر روحیه اعراب تاثیر منفی باقی گذاشت اما انگلیس وامریکا برای ترمیم روحیه اعراب وتهیه زمینه جدید شکل گیری یک دشمن فرضی بجای اسرائیل ،به تقویت رژیم های قبیله ای در بخش جنوبی خلیج فارس پرداختند.

بنا بر این شکل گیری این رژیم های مصنوعی که فاقد پیشینه تاریخی هستند صرفا در راستای ایجاد مزاحمت برای ملت ایران قابل تجزیه وتحلیل است.

کشورهای حوزه خلیج فارس بر خلاف پروتکل های متعارف بین المللی هنوز مرزهای طبیعی خود را مشخص نکرده اند وهیچ نقشه جغرافیائی که هویت مرزهای طبیعی این کشورها را روشن کند تحویل دبیر خانه سازمان ملل نشده است .

بنا بر این همه کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس از قوانین مرزهای "تحمیلی " استفاده می کنند و نه تنها مرزهای طبیعی آبی و خاکی این کشورها شفاف نشده بلکه ترکیب جغرافیای انسانی این کشورها به دلیل تداخل دینی ،قومی وگویش ها نیز دستخوش فرسایش شده است

اما به دلیل حضور گستاخانه غرب وامریکا در جنوب خلیج فارس ونیز شرایط منطقه ای وبین المللی ایران برخی رهبران کشورهای حوزه خلیج فارس دچار توهم شده اند .

مقامات این کشورها به اتکاء امریکا وغرب ادعاهای موهوم و خیال پردازانه ای مطرح می کنند ونه تنها به جعل مکرر نام خلیج فارس می پردازند بلکه حاکمیت ایران بر 3 جزیره تنب بزرگ تنب کوچک وابو موسی را نیز مورد تردید قرار می دهند.

امروز پهنه خلیج فارس به دلیل حضور 4 هزار ساله ایرانیان در این آبراه شاهد غیر قابل انکاری بر حاکمیت مطلق ایران بر این آبراه استراتژیکی است.

بهمین دلیل خلیج فارس در فراز وفرودهای تاریخ همواره هویت بی بدیل خود را حفظ کرده وخواهد کرد و ملت ایران تحت هیچ شرایطی کوچکترین تغییری را دراین آبراه حیاتی بر نخواهد تافت.

خلیج فارس ، برغم تحریکات بیگانگان وتلاش قدرت های فرا منطقه ای ورژیم های غیر دموکراتیک عربی برای ایجاد واگرائی ،بی شک کانون همزیستی وصلح ودوستی میان ملت های دوسوی ساحل این آبراه باقی خواهد ماند .

اما اگررهبران رژیم های ضعیف وشکننده خلیج فارس اگر بخواهند به به سنگ اندازی های خود علیه ملت ایران ادامه دهند بطور در آن صورت تعامل به تخاصم مبدل خواهد شد ومردم ایران به کسانی که به حقوق مسلم آنان تعدی کنند ، پاسخ دندان شکنی خواهند داد.

به یاد کودکان سرطانی

 

محک محکی برای انسانیت
محکی واسه بودن عشق
واسه زندگی
زنده باد بچه های زیبای محک
هم شما دوسدارم به بزرگی دل خوشکل بزرگتون
عاشق تونم  عاشق
محک به ما نیاز نداره
ما به محک نیاز دارم نه محک به ما
پس با کمک هر چند کم محکی بزنیم به محک وجودمون

 

 

 

بچه های بی گناه

بچه های بی گناه
من که از پژمردن یک شاخ گل
 از نگاه ساکت یک کودک بیمار
 اشک در چشمانم و بغضم در گلوست
 می خواهم برایت بنویسم ... به برگی از یاس شعرهای بهاری با تو
 بودن را می نویسم
 اشکهایم جاریست و هیچ کس نمی پرسد از چه می ترسم؟

به خلیچ همیشه فارس رای دهید (اگر می توانید این سایت را به بقیه اطلاع دهید)

به خلیچ همیشه فارس رای دهید (اگر می توانید این سایت را به بقیه اطلاع دهید)

 

http://www.persianorarabiangulf.com

 

الهه هرمز، الهه ژانوس امنیتی به باریکی هرمز

هرمز را یکی از نام های خداوند، نام روز اول از هر ماه شمسی، نام فرشته ای که امور و مصالح روزهرمز یعنی روز اول هر ماه به او تعلق دارد، نام تنگه میان خلیج فارس و دریای عمان و نام جزیره هرمز دانسته اند. از آنجا که پیشینیان ما نیز هر کاری را با نام خداوند آغاز می کردند، نام پاک پروردگار عالم یعنی اهورامزدا را برای تنگه هرمز گذارده اند تا به هنگام ورود به خلیج فارس با نام خداوند وارد شده و به هنگام خروج از تنگه و آغاز مسافرت های دور و دراز، از نام خداوند استعانت جسته و مسافرت خویش را با نام خداوند شروع کرده باشند.

زنده باد خلیج همشه فارس

 

خليج فارس، خليج همیشه فارس

"نيم نگاهي به جغرافياي تاريخي خليج فارس"

از نخستين روز آفرينش دنيا، تا تكوين و پيدايش خشكي‌ها و درياها، تا اينك انسان، بر خليج ‌فارس عمر جهان وزيده است، از بدو تردد فنيقي‌ها تا تحرك هخامنشيان و تحريك يونانيان و حركت اسكندر و ماموريت نثار خوس - نثار كوس - و از اولين جرقه‌هاي فتوحات مسلمانان در شهرهاي ساحلي و جزاير خليج ‌فارس، تا حضور نحس پرتغاليها و هلنديها، و به دنبال آنها كمپاني هند شرقي و انگليسي‌ها، آنهم با ادعاي فريبنده صدور تمدن، و استقرار نظم و لغو برده‌داري اما به طمع ادويه و ابريشم و مرواريد و غارت گنجينه‌هاي شگفت‌ناك سرزمين افسانه‌اي هندوستان، ….. و در اين صد سال اخير هم كشف مصيبت بزرگي به نام نفت و امتياز استخراج و ... در كنار حذف تدريجي انگليسي‌ها از صحنه رقابت‌هاي تراز اول سياست و اقتصاد جهاني، و ماجراي جنگ جهاني و تولد غول بي‌شاخ و دمي به نام آمريكا و رشد سرطان صهيونيزم و تلاش مستمر و هدفمند به منظور مهار خطر مسلمانان و سلطه بر منابع انرژي جهان - كه بي‌گفتگو نيمي از آن در همين دور و بر خليج‌فارس خوابيده است، و لشگركشي حيرت‌انگيز و بي‌سابقه تفنگداران دريايي آمريكا به بهانه و دليل براي توجيه شوراي امنيت سازمان ملل و تداوم حضور سلطه‌جويانه ناوهاي غول‌پيكر و مانورهاي پي در پي و چنگ و دندان نشان دادن به مردم سلحشور ايران، و بالاخره تحميق عراقيها و به راه انداختن آتش بازي جنگ نفت و اشغال كويت و...، و اين همه رفت و آمد، و گفت و شنود در شهرك‌هاي شيخ ‌نشين و به ظاهر مستقل حوزه خليج فارس و گاه‌گداري هم علم كردن پيراهن دريده‌اي به نام "‌خليج عربي !!" و "‌شط‌العرب" و ادعاي كذايي حاكميت بر بعضي جزاير ايراني خليج‌فارس و... و دهها و صدها مقوله ديگر همه و همه بيانگر حساسيت و اهميت كم‌نظير خليج فارس به عنوان گلوگاه آبي شرق و غرب، است و بي‌ترديد بودن يا نبودن نفت و گاز - اگر چه ممكن است در بخشي از كنش‌هاي سياسي و اقتصادي مختصر نوساني ايجاد كند؛ اما در هر صورت اهميت سوق‌الجيشي - و ژئوپلتيك - خليج فارس كماكان با همان حدت و قوت باقي و محفوظ است. و چه دليلي بهتر از اينكه پيش از پيدايش نفت هم جهانخواران چهار چنگولي به گردن خليج فارس چسبيده بودند.

خليج فارس - به عنوان شعبه‌اي بزرگ از اقيانوس هند - كه بر سر راه كليه خطوط دريايي در مشرق عدن واقع شده است و در مقام محل و معبر مبادله كالا و تجارت ميان شرق و غرب، نه تنها از زمان‌هاي دور صحنه رقابت و كشمكش‌هاي ملل ذينفع و متجاوزان و استعمارگران بوده است،‌ بلكه هميشه و بيش از هر درياي ديگري مورد توجه علماي معرفه‌الارض و باستان‌شناسان و مورخان و جغرافيا‌نويسان - و مشتركا سياستمداران و سلحشوران - قرار داشته است. شايد اين جستار باز نمود كيفيت پيدايش خليج فارس را برنتابد، اما همينقدر توان گفت كه در روزگاران بسيار دوري كه «‌تمام سرزمين مقدس ايران و عراق و عربستان را اقيانوس گسترده‌اي فراگرفته بود، يك فشار تحت‌الارضي در عصر هيوسن طبقات زمين را بالا آورده و فلات را فرو برده و خليج فارس را ايجاد نموده است.»1

علي‌رغم اينكه نخستين جغرافي‌نويسان مسلمان - سده سوم تا ششم هجري قمري - بالطبع در افق علمي بسيار محدودي حركت مي‌كردند و از يافته‌هاي آزمايشگاهي و فسيل‌شناسي در تبيين نظريه‌هاي زمين‌شناسي خود بي‌بهره بودند، اما با اين همه نظريه‌ي دانشمند بزرگ ابوريحان بيروني درباره‌ي «چگونگي پيدايش خشكي‌ها و درياها، و به عبارتي بيرون آمدن خشكي‌ها از درياها و يافته‌هاي فسيل‌شناسي» به اصول دانش پيشرفته زمين‌شناسي و مباني علمي جغرافيا بسيار نزديك است. بيروني گويد: «با گذشت زمان دريا به خشكي و خشكي به دريا تبديل مي‌شود و اگر اين كار پيش از بودن مردمان در جهان بوده باشد دانسته نيست و اگر پس از آن بوده باشد گزارشي از آن بر جاي نمانده است... اين بيابان عربستان كه مي‌بينيم نخست دريا بوده و سپس پر شده است و نشانه‌هاي آن هنگام كندن چاهها و حوضها آشكار مي‌شود، چه در آن چينه‌هايي از خاك و ريگ و قلوه‌سنگ ديده مي‌شود و نيز پاره‌هاي سفال وشيشه و استخوان به دست مي‌آيد كه ممكن نيست كسي آن‌را به عمد در زير خاك پنهان كرده باشد.

همچنين سنگ‌هايي بيرون مي‌آيد كه چون آنها را بشكند، صدفها و حلزونها و چيزهايي كه گوش ماهي ناميده مي‌شود به نظر مي‌رسد... و اينگونه چيزها در باب‌الابواب بر كناره درياي خزر نيز هست. و البته براي تبديل دريا به خشكي وقت معين و تاريخي به ياد كسي نيست.»2

اوضاع و احوال خليج فارس در ادوار پيش از ميلاد به درستي دانسته نيست و مدرك مدون و قاطعي كه منشاء قضاوتي دقيق قرار گيرد به دست نيست. اينكه آيا در آن دوران فنيقي‌ها در مناطق مسكوني خليج فارس مستقر بوده‌اند يا نه؛ پاسخ محكمه‌پسندي ندارد. ولي قدر مسلم اينكه از چهار هزار سال ق.م تجارت دريايي ميان اقوام ساكن اين منطقه جريان داشته است. بابلي‌ها كه به اعتبار گفته تورات (- كتاب يوشع از اسفار توراه ـ) نيروي دريايي عظيمي داشته‌اند، هميشه به خليج فارس توجهي خاص نشان مي‌دادند. اكثر مورخان يوناني - از جمله هرودوت - معتقدند كه بابليها وسايل مورد نياز خود را كه از عربستان و هندوستان تهيه مي‌كردند، از طريق خليج‌فارس حمل مي‌نمودند. به لحاظ موقعيت سوق‌الجيشي نيز بابل در حوالي خليج فارس در كنار دجله و فرات قرار گرفته بود و سه درياي فارس و هند و اسود را به هم مرتبط مي‌ساخت. با وجود اينها پيش از همه احتمالا پاي فينقيان به خليج فارس باز شده است كه در مركز عالم متمدن عهود باستان مي‌زيستند و در كشتي‌هاي خود از بيبلوس3 و صور و صيدا رموز دريانوردي و همچنين آداب خط و كتابت را به نقاطي از عالم بردند كه يكي دو هزار سال بعد قلمرو گسترده مسيحيتت و اسلام گشت. حتي بنابر آنچه هرودوت مي‌نويسد:

«فارسيان دانشمند مدعي هستند كه وقتي فنيقي‌ها از درياي اريتره (سرخ) به سواحل مديترانه شرقي مهاجرت كردند و در سرزميني كه امروز در آن مي‌زيند ساكن شدند بي‌درنگ به بحر پيمايي‌هاي طويل دست زدند.»4 مي‌توان احتمال داد كه فنيقي‌ها شرقي‌تر از آن بوده‌اند كه تا كنون پنداشته‌ايم. «بسياري از مؤلفان پنداشته‌اند كه بحرين وطن اصلي فنيقي‌هاي دريانورد بازرگان مديترانه‌اي بوده است كه به مثابه ارابه تمدنهاي باستاني بودند. اين پندار مبتني است بر شباهت عجيب گورهاي بي‌شماري كه در بزرگترين جزيره بحرين ديده مي‌شود با مقابر فنيقيان. باستانشناسان متعدد سالهاست كه در اين باره مشغول مطالعه‌اند؛ ولي هنوز تعبير واحد و قاطعي از آنها ديده نشده است. اما به هر جهت آنچه مسلم مي‌نمايد، اين است كه فنيقيان پيش از استقرار در سواحل مديترانه در خليج‌فارس مستعمراتي داشته‌اند5.

چنين قومي دست كم ضمن راه‌هاي تجارتي خود آشناييهايي با خليج‌فارس داشته است. به‌خصوص اگر در نظر داشته باشيم كه بزرگترين لشگركشي‌هاي سرداران بزرگ تاريخ در آن زمان به استعانت دريانوردان فنيقي امكان مي‌پذيرفته است، لشگركشي اسكندر به اين سوي جهان فصل تازه‌اي است. اسكندر در بازگشت از فتح هند به يك دسته از سربازان خود به سركردگي نثارخوس ماموريت داد كه در مصب رود سند به كشتي بنشينند و به كمك دريانوردان قبرسي و فنيقي و مصري همراه خويش در ساحل عمان و خليج (- فارس -) تا آنجا كه مي‌تواند پيش براند.»6

نثارخوس كه دوست زمان كودكي اسكندر بود در حدود سالهاي 325 ق.م سفر اكتشافي خود را آغاز كرد و طول خليج فارس از سند تا فرات را پيمود. اين دريانوردي اكتشافي بسيار مهم، 146 روز ادامه داشته و نثارخوس در 24 فوريه 325 ق.م در حاشيه رودخانه اهواز (كارون؟) لنگر انداخته و به سپاه اسكندر پيوسته است. به عقيده‌ي استرابون - كه به تفصيل از حركت نثارخوس صحبت كرده - مهمترين دستاورد اين سفر نظامي - اكتشافي؛ اتصال اروپا به مناطق دور دست شرق و بويژه هندوستان و چين بوده است.7

در اينكه ميان هندوستان و نواحي مسكوني خليج فارس - جزاير و شهرهاي ساحلي - و حوزه‌ي ارند رود، از روزگاران دور ارتباط برقرار بوده است، شكي نيست. در سال 3-1922 م، مسترماكي MR . E . MACKY در جريان حفاريهاي جزيره‌ي كيش، مهر منقوشي يافت كه از هر حيث، با مهرهايي كه توسط سرجان مارشال sir . Marshal در شمال هندوستان ‌كشف شده، مشابه است. از اين مانستگي قابل تامل دانسته مي‌آيد كه نه فقط رابطه منظمي بين دو مكان مزبور وجود داشته، بلكه تمدن مشتركي نيز در اين دو جا جاري و حاكم بوده است، ‌كه چندين هزار سال، بر ادراري كه ما از آن مطلعيم، اقدام است... به نظر دكتر تئودوريئت ، Dr T Bent ملاحان و بحر پيمايان جسوري كه در آن روزگاران در توسعه تجارت مي‌كوشيد‌ه‌اند از نژاد فنيقي بوده‌اند. اما براي اثبات اين ادعا دليل مستندي به دست نيست. هرودوت گويد: «فنيقي‌ها مدعي‌اند كه از نواحي خليج‌فارس آمده‌اند ولي مدركي براي اثبات مدعاي فوق موجود نيست... با اين همه هم هرودوت و هم استرابون تاكيد مي‌كنند كه در اين نواحي مراكز مهم تجارتي وجود داشته است و فنيقي‌ها در سواحل خليج‌فارس آمد و شد داشته‌اند.8


"فتوحات اسلامي در جزاير خليج فارس"

با وجود جايگاه مهم جغرافيايي و جزاير آن، نزديكي به شبه جزيره عربستان (پايگاه و خاستگاه اوليه اسلام)، و سرعت گسترش اسلام و دامنه وسيع فتوحات، چنين به نظر مي‌رسد كه مسلمانان، نيرو و برنامه‌ريزي‌ خيلي جدي و دقيقي به منظور فتح شهرهاي ساحلي و جزاير خليج فارس خرج نكرده‌اند و في‌الواقع هدف اصلي و نوك تيز پيكان يورش مسلمانان متوجه مناطق مركزي، غربي و به ويژه صفحات شمالي ايران - علي‌الخصوص شمال قزوين - بوده است. آنجا كه جنگاوران كوهستانهاي ديلم در برابر تهاجم مسلمانان بشدت مقاومت مي‌كردند….. اما اينطور هم نيست كه سپاه فاتحان از كنار كرانه‌ها و كناره‌ها جزاير خليج فارس بسادگي گذشته باشند. بلاذري در بخش [فتح] « حوزه‌هاي فارس و كرمان» از تسخير جزيره ابر كاروان (قشم) و توج - در زمان خليفه دوم - سخن گفته است:

«گويند زماني كه علاءخضرمي از جانب عمربن‌خطاب ولايت بحرين را داشت، هرثمه بن عرقچه باروقي از قوم ارد را بفرستاد و او جزيره‌اي را در فروسوي فارس فتح كرد سپس عمر به علاء نامه نوشت و فرمان داد كه هرثمه را به ياري عتبه بن فرقد سلمي فرستند و علاء چنان كرد كه وي فرموده بود، پس از آن عمر، عثمان بن ابي العاص ثقفي را ولايت بحرين و عمان داد. عثمان در آن ديار به هر سوي بتاخت و اهل آنجاي را به اطاعت خويش در آورد. سپس برادر خود حكم بن ابي العاص را با سپاهي عظيم از قومهاي عبدالقيس و ازد و تميم و بنوناجيه و ديگر قبايل از راه دريا به سوي فارس فرستاد. حكم جزيره ابركاوان را فتح كرد، بعد به سوي توج تاخت.»9

اين فتوحات در سال 19 هـ به وقوع پيوسته است.


"جزيره ابركاوان كجاست؟"

ابوالقاسم محمد بن حوقل بغدادي، سياح و جغرافيدان عرب، كه به سال 367 هجري قمري كتاب ارزشمند صوره‌الارض را نوشته است در توضيح موقعيت خليج فارس ( - كه متعاقبا از آن ياد خواهيم نمود - ) از سه جزيره خارك؛ لافت و اورال نام برده و در هر مورد شرحي و وصفي ارايه داده است. ابن حوقل جزاير فوق را مسكوني و داراي آب شيرين و حيوانات شيرده دانسته است. اين جزيره ابركاران كه بلاذري از فتح آن به دست حكم ابن‌ ابي العاص سخن گفته همان جزيره لافت مورد اشاره و نظر اين حوقل است كه اينك به قشم (كشم)، شهرت يافته است و سندش هم اين قول ياقوت ذيل لافت است كه گويد:

«همان جزيره كاوان است و من در درياي فارس سفر كردم و نامي از جزيره لافت نشنيدم»11

در كتاب مجهول‌المؤلف حدودالعالم من المشرق الي المغرب، كه تقريبا سه قرن پيش از معجم‌البلدان ياقوت و در حدود سال 372 هـ (يعني همزمان با تاليف سفرنامه ابن حوقل) تحرير شده، ضمن ضبط اسامي مشهور عالم از جزيره لافت نيز سخن رفته است:

«دهم جزيره لافت است و اندر وي شهري خرم است مر او را لافت خوانند و اندرو كشت و بذرست و نعمت بسيار و آبهاء خوش و از همه جهان به بازرگاني به آنجا روند و اين جزيره برابر پارس است.»12

گي. لسترنج نام «طويله» را هم بر اين اسامي افزوده است، ‌وي گويد:

«جزيره بزرگي كه در قسمت تنگ خليج فارس واقع است و امروز كشم ناميده مي‌شود و آن را جزيره «طويله» هم مي‌گفتند، ظاهرا بايد همان جزيره‌اي باشد كه در كتب ما در قرون وسطي به اسامي مختلف جزيره بني (ابن) كوان ابركافان و ابركان ذكر شده است و شايد اين اختلاف تسميه ناشي از اختلاف نسخ باشد و ياقوت گويد جزيره مزبور به نام لافت نيز معروف بوده است.»13

لسترنج، شهر «توج» يا «توز» را مكاني ناپيدا دانسته است كه احتمالا در آغاز قرن ششم ويران شده است.

«توج شهري تجارتي بود، پارچه‌هاي كتاني آنجا كه به رنگهاي مختلف تهيه مي‌گردد و گلابتون دوزي مي‌شد معروف بود. رودخانه شاپور كه از نزديك شهر مي‌گذشت، غالبا رودخانه توج ناميده مي‌شد و عضدالدوله ديلمي طايفه‌اي از اعراب را از شام كوچانيده در آنجا مقام داده بود. توج در آغاز قرن ششم هجري ويران گرديد و تا كنون محل آن پيدا نشده ولي گويند آن شهر در ساحل رودخانه شاپور يا نزديك آن در زميني پست به فاصله دوازده فرسخي جنابه و در ساحل دريا چهار فرسخي معبري كه از دريز آغاز مي‌گرديد واقع بوده است. توج از نقاط مشهور دوره فتوحات اسلام است و تاريخ بناي مسجد آن به همان دوره مي‌رسيده است ولي در زمان حمدالله مستوفي با خاك يكسان بوده است.»14


"خليج فارس در يك نگاه":

بررسي و بازنمود اوضاع و احوال اجتماعي، سياسي و اقتصادي خليج فارس و جزاير آن، پس از اسلام تا برهه تجاوز پرتغاليها - و تشريح وضعيت آن از عصر صفويه تا امروز - به عنوان دو مقوله ممتاز؛ - از حوصله و رسالت اين جستار بيرون است، و ما قلمرو سخن خود را به تبيين جايگاه درياي فارس در متون مطمئن و كهن جغرافيايي اسلامي، محدود مي‌نماييم و سمت و سوي بحث را در جهت اثبات حقانيت نام و عنوان خليج فارس (در مقابل ادعاي مطرود و مردود هنيازي و همساني خليج فارس و خليج عربي) - و حق قطعي و مسلم حاكميت ايران بر اين دريا و جزاير ايراني آن امتداد مي‌دهيم.

به تحقيق تمام متون قديمي جغرافي جهان از نقشه‌هاي هكاتايوس و بطلميوس، تا آثار جغرافيادانان و جهانگردان مسيحي و مسلمان - شعبه‌اي بزرگ از اقيانوس هند را كه از جنوب به موازات بحر احمر، تا قلب دنياي قديم پيش رفته است خليج يا درياي فارس خوانده‌اند.


"الف - موقعيت":

«خليج فارس مانند دالاني است كه بين 24 دقيقه 30 درجه عرض شمالي و 48 دقيقه 50 درجه طول شرقي - واقع شده، حدود آن از شمال و شمال خاوري،‌ سواحل ايران، از خاور خليج عمان، از جنوب و باختر شبه جزيره عربستان مي‌باشد. رودخانه‌هاي دجله و فرات، كارون و كرخه، كه از جبال ارمنستان، و تركيه سرچشمه گرفته‌اند، به انضمام رودخانه‌هاي جراحي، هنديان و رودهاي كوچك ديگر به اين دريا مي‌ريزند. گودي خليج نسبت به موقعيت آن فرق مي‌كند. اين عمق در دهانه خليج 70 تا 90 متر است و هر قدر به طرف بالاي خليج رود كمتر شود، و به مسافت 90 كيلومتري تا دهانه شط به 30 متر است و هر قدر به طرف بالاي خليج رود كمتر شود، و به مسافت 90 كيلومتري تا دهانه شط به 30 متر رسد. در صيدگاه‌هاي مرواريد، عمق خليج كمتر از 36 متر است. براي خالي نبودن عريضه، اين را هم اضافه كنيم كه مساحت خليج‌فارس 97000 ميل مربع است و طول آن از سواحل عمان تا راس دريا در حدود 50 ميل و عرض آن كم و بيش بين 180 تا 29 ميل (تنگه هرمز) مي‌باشد.


"ب - نام خليج فارس، هميشه تاريخ فارس بوده است"!

از سده‌هاي هفتم و هشتم ق.م تا دوران زايش و بالش دانش جغرافيا، همه اكابر و اعاظم علم صوره‌الارض، از جمله آنا كسي ماندر، هكاتوس، هرودوت، اراتوستن، هيبارك، پومپوني مله، كراتس مالوس، استرابون، بطليموس، ماكروپيوس، ايزيدورسويلي، و محمدبن موسي الخوارزمي، ابوزيد بلخي، ابن سرابيون، ابن رسته، ابن فقيه، ابن فضلان، ابن خردادبه، مسعودي، اصطخري، ابن حوقل، مقدسي، ناصرخسرو، ادريسي، جيحاني، فرازي، بيروني، ابن جبير، ياقوت، قزويني، مستوفي، ابن بطوطه، حافظ ابرو، شرف‌الدين علي يزدي، ابوالغازي و ... و گروهي ديگر، درياي جنوبي ايران را تحت عناوين و اسامي، خليج فارس، خليج پارس، درياي فارس، بحرالفارس، بحر فارس، سينوس پريسكوس ( sinus persicus )، ماره پرسيكوس ( marc persicus )، گلف پرسيك ( Golf persikue )، پرژن گلف ( گلف) (persian gulf )، پرزشير گلف ( persischer gulf )، ياد كرده‌اند. نگفته نگذريم كه در همين منابع نيز گاهي به خليج عرب؛ خليج بصره، بر مي‌خوريم كه به عنوان حقيقتي جغرافيايي تداعي‌گر بحر احمر، خليج قلمزم يا درياي سرخ است. اين دريا به اعتبار مجاورت و قرابت با شبه جزيره عربستان، به خليج‌عربي شهرت يافته و در جغرافياي نوين نيز گاهي به همين نام ياد و خوانده مي‌شود.

پرسيس ( persis ) يا پرسيكوس ( persicus ) كه در جغرافياي غربي به درياي فارس گفته شده و در گسترده‌اي كلي‌تر كشور ايران را هم فرا گرفته است، به نظر لسترنج از اشتباه يونانيان ناشي شده است: «ايالت فارس موطن پادشاهن هخامنشي و مركز دولت آنهاست. يونانيان اين ايالت را بنام پرسيس ( persis ) مي‌شناختند و اين كلمه را كه فقط اسم آن ايالت بود اشتباها بر تمام ايران اطلاق مي‌كردند و اين اشتباه يونانيان تا كنون در تمام اروپا و شايع است و ما اروپاييان تمام مملكت ايران را به نام persia كه مشتق از همان persis است مي‌خوانيم، در صورتي كه ايرانيان مملكت خود را ايران مي‌نامند و فارس كه همان پرسپوليس كه همان پرسيس قديم باشد فقط يكي از ايالت‌هاي جنوبي ايران است.»15

در اوستا از خليج فارس به «درياي فراخ كرت» نام رفته است. اگرچه اين درياي فراخ كرت كه به كرات در دفاتر مختلف اوستا - بويژه پشت‌ها، و نديداد؛ - ياد شده است، مشخصات درياي خزر را تداعي مي‌كند، اما در يك مورد به نظر مي‌رسد كه مارد از « فراخ كرت» به سبب رويكرد درياي هند همان «درياي فارس» باشد:

«اي سپيتمان زرتشت، از آن پس تشتر شكوهمند ديگر باره از درياي «فراخ كرت» فراز آيد و «ستويس» فرهمند نيز در پس وي برآيد، آنگاه مه از آن سوي هند از كوهي كه در ميانه درياي فراخ كرت جاي دارد برخيزد.»16

نگارنده و گزارش‌گر اوستا در ذيل اين مورد خاص مي‌نويسد:

«از اين عبارت بر مي‌آيد كه فراخ كرت درياي جنوبي ايران، يعني خليج فارس و درياي عمان است. اما در جاهاي ديگر اوستا چنين مي‌نمايد كه درياي مازندران است.»


"ج - چند نقشه قديمي":

از اين موضوع كه نخستين نقشه كره‌ي زمين به چه صورت و توسط چه كسي منتشر شده است، اطلاع دقيقي نداريم. در كتاب خطي جام‌جم، كه توسط فرهاد ميرزا نايب‌السلطنه به سال 1272 ه. ق رونويسي شده است، و منبع و مرجعش دانسته نيست، آمده: «يونانيان اختراع نقشه را به آتاكسي ‌مندر نسبت مي‌دهند كه او نقشه دنياي عتيق را پانصد و پنجاه سال ق. م كشيده، منتشر ساخت، و از يونانيان عربها روميان اخذ كردند و ليكن ظن غالب آن است كه از يونانيان به ايرانيان رسيده و از ايرانيان در ميان اتراك و تاتارهاي غربي منتشر شده است….. ولي مسلما نسختين اصلاح و ترتيبي كه در نقشه‌ها بعد از آتاكسي ‌مندر اتفاق افتاده است، به استصواب بطليموس بوده است….»17. اما واقعيت جز اين است چرا كه در ميانرودان نقشه‌هاي محلي و جهاني كه بر روي لوحه‌هاي گلين حك شده و تاريخ آنها به سده ششم پيش از ميلاد مي‌رسد به دست آمده است. سومريان و بابليان كه پس از آنها برآمدند چنين مي‌پنداشتند كه زمين همچون قرصي بر روي اقيانوس بيكران شناور است. در نقشه جهان‌نمايي كه از دوران شكوفايي تمدن بابل به دست آمده است زمين به صورت دايره‌اي كه اطرافش را آبهاي خليج فارس فراگرفته نقش گرديده است. طراحان اين نقشه همانند ديگر جهان‌نگاران سرزمين خويش را در مركز نقشه قرار داده‌اند و اقاليم خارجي را به صورت مثلث‌ها و شهرهاي ديگر را با دايره‌هايي بر روي اين نقشه مشخص ساخته‌اند. از سومر باستان نيز نقشه‌هاي گلين - از شهر سومري نيپور - به دست آمده است كه باستانشناسان از آن در حفريات خود بهره گرفته اند.»18


1- ج - خليج فارس در نقشه هكاتايوس:

2- از اولين كساني كه اقدام به ترسيم نقشه جهان نمودند، هكاتاپوس پسر هگساندروس جغرافيدان اهل مليته بوده است. هكاتايوس در اواخر سده ششم قبل از ميلاد در مليته - كه در آن وقت يكي از ايالات حكومت ايران بوده - به دنيا آمد و در سال 475 پيش از ميلاد درگذشت. به نظر مي‌رسد كه هكاتايوس و خانواده‌اش تابعيت ايراني داشته‌اند و از اين رو مي‌توانسته‌اند مانند ديگر شهروندان ايراني به ساير ايالات تابعه و از جمله مصر به آساني سفر كنند. وي از سوي برخي از پژوهندگان تاريخ علم، ‌پدر جغرافيا لقب گرفته است. 19 در نقشه جغرافيايي كه هكاتايوس ترسيم كرده، زمين به صورت قرصي محصور با اقيانوس تصور و تصوير گرديده است. در اين نقشه درياي خزر وخليج فارس و درياي سرخ، درياهايي آزاد و مرتبط با اقيانوي بيكران ترسيم شده‌اند.


2- ج - خليج فارس و خليج عرب؛ دو خليج ممتاز در نقشه بطليموس

كلوديوس بطلميوس، رياضي‌دان و ستاره شناس سده دوم ميلادي ( 150 ق. م ) در دانش جغرافياي باستان نيز از مقام رفيعي برخوردار است. نقشه جهان نماي بطليموس به شكل نيم كره گسترده‌اي است كه كم و بيش 8000 جاي را در خود گرفته است. در اين نقشه - خليج فارس به نام sinus persicus ، دقيقا مشخص است. ضمن اينكه به موازات آن متمايل به جنوب غربي، خليج عربي به اسم sinus ARBAICUS پيداست. از اين نقشه بسيار مهم - كه كليات و شيوه نگارش آن مورد توجه دانشمندان اسلامي نيز واقع شده - اين نكته بسيار مهمتر مستفاد مي‌شود كه خليج فارس و خليج عربي، دو درياي جدا از هم بوده‌اند كه حتا از سده‌هاي پيش از ميلاد نيز حدود و نامشان معلوم و معين بوده است.20


3- ج - خليج فارس در چند نقشه از جغرافياي اسلامي

1-3-ج- مسالك و ممالك اصطخري: اين كتاب داراي نقشه‌هايي است كه با شرح و توضيح همراه مي‌باشد. در نقشه‌هاي جهان نماي اصطخري، زمين به صورت كره‌اي گسترده كه دور و برش را آب گرفته ترسيم شده است. درياي خزر بسته است، اما خليج فارس به اقيانوس محيطي وصل مي‌شود. نكته قابل توجه اينكه اصطخري نيز - به سان همه نقشه نگاران قديم - خانه كعبه را ناف زمين دانسته است.21

2- 3- ج - نقشه درياي فارس در صورت‌الارض ابن حوقل

اطلاعاتي كه ابن حوقل در صوره‌الارض به ثبت رسانده است. - چه به قول محمد قزويني، دست دوم و سوم و رونويسي از آثار اصطخري و ابن فضلان باشد يا نه 22؛ محل اثبات و انكارش در اين مجمل نيست. نكته مهم اين است كه ابن سياح و جهانگرد عرب به گفته مترجم و مصحح فاضل كتاب؛ در مورد خليج فارس صريحا به گفتگو پرداخته و يكي از فصول كتاب را به درياي فارس اختصاص داده است و علي رغم ادعاي كساني كه نغمه خليج عربي را ساز كرده و ياوه بافته‌اند در هزار سال پيش علت تسميه خليج فارس را چنين شرح داده است: ‌«به طور مكرر گفتيم كه درياي فارس خليجي از بحر محيط در حد چين و شهر واق است و اين دريا از حدود بلاد سند و كرمان تا فارس امتداد دارد و از ميان ساير ممالك به نام فارس ناميده شده است. زيرا فارس از همه‌ي اين كشورها آبادتر است و پادشاهان آنجا در روزگاران قديم سلطه بيشتر داشتند و هم اكنون به همه‌ي كرانه‌هاي دور و نزديك اين دريا مسلط‌اند و در همه بلاد ديگر كشتي‌هايي كه در درياي فارس حركت مي‌كنند و از حدود مملكت خود خارج مي‌شوند و با جلال و مصونيت بر مي‌گردند، همه متعلق به فارس هستند.»23

در نقشه متن عربي كتاب صوره‌الارض همسان همه نقشه‌هاي متون كهن اسلامي، شمال پايين و جنوب بالا قرار گرفته است. در نقشه ابن حوقل درياي فارس در كنار نواحي فارس و كرمان مشخص و به بحر محيطي متصل است. در اين نقشه (عربي) خوزستان به صراحت تمام همان خوزستان است و سه جزيره خارك، لافت؛ و اورال، در درياي فارس معلوم است.24

تاريخ تاليف كتاب (صوره‌الارض يا سفرنامه ابن حوقل) حدود سال 367 ه ق است و در اشارات مختلفي كه به درياي فارس صورت گرفته نكات جالبي نهفته است. مؤلف در تبيين موقعيت بحر قلزم گويد: «قسمتي از درياي فارس كه قلزم در آن است تا محاذات اندرون يمن بحر قلزم ناميده مي‌شود و طول آن سي منزل و عرض آن در پهناورترين قسمت سه شب است و سپس به‌تدريج تنگ مي‌شود. چنانكه در بعضي جاها آن سوي دريا ديده مي‌شود و سرانجام به قلزم مي‌رسد.»25 ابن حوقل در تشريح محيط درياي فارس از بحر عدن، بحر الزنج عمان و درياي سياه نيز سخن گفته است و همه را محيط بحر فارس دانسته است:

«در نزديكي عدن معدن لؤلؤ است و هر چه از آن بيرون آورند به عدن مي‌برند. اگر از عمان بگذري و از حدود اسلام خارج شوي و به نزديك سرنديپ در آيي آن قسمت نيز بحر فارس ناميده مي‌شود كه بسيار پهناور، و در كرانه آن بلاد زنج قرار دارد. در اين دريا مهالك بسيار و گذرگاه‌هاي دشوار و مخوف است و سخت‌ترين همه در ميان جنابه (گناوه)‌ و بصره است. و «هورجنابه» ناميده مي‌شود. جايي بسيار ترسناك است و به هنگام تلاطم كشتي از آن سالم نتواند ماند و نيز در آن جايي معروف به خشبات است كه حدود شش ميل از عبادان (آبادان) از جانب جريان آب دجله به دريا فاصله دارد. و گاهي دريا به قدري كم عمق مي‌شود كه كشتي‌هاي بزرگ جز هنگام مد از ترس نشستن در خاك نمي‌تواند در آن حركت كنند.»26

در جاي ديگري ضمن توضيح موقعيت جغرافيايي فارس، گويد: «اما درياهاي آن، بزرگترين درياها همان درياي فارس است كه به نام آن معروف است، زيرا درياي بصره، تا دورترين نقطه هند درياي فارس ناميده مي‌شود.» 27

ابن حوقل، همچنين درباره جزايري - كه ذكرشان رفت - توضيحاتي داده، كه باز نمود آن از حوصله سخن ما بيرون است.

3 - 3- ج - نقشه بحر فارس در معجم‌البلدان: شهاب‌الدين ابي‌ عبدالله ياقوت بن‌ عبدالله الحموي الرومي البغدادي، صاحب يكي از معتبرترين و جامعترين دائره‌المعارف‌هاي جغرافيايي است. ياقوت در جزء اول كتاب معجم‌البلدان، نقشه ساده‌اي از صوره‌الارض و بحور مهم آن ترسيم كرده است. در نقشه ياقوت هم - به سان همه نقشه‌هاي پيشين - اطراف زمين را بحر محيطي فراگرفته است. بحر فاري و بحر قلزم دو شاخه موازي از بحر عظيم هند است، اما بحر خوارزم و بحر جرجان، مسدود است. در نقشه ساده ياقوت رود نيل نيز مشخص است. مؤلف ذيل بحر فارس گويد:

«هو شعبه من بحر الهند الاعظم و اسمه بالفارسيه كما ذكره حمره ... و مقابلها في وسط البحر جزيره خارك، ثم يمر في سواحل فارس بسيتيز و بوشهر و نجيرم و سيراف ثم بجزيره اللار الي قلعه هزو و مقابلها في البحر جزيره قيس بن عميره تظهره من بحر فارس»28

4-3-ج- نقشه خليج فارس در آثار البلاد و اخبار العباد: الامام العالم زكرياء بن محمد بن محمود القزويني، از اعاظم برجسته تاريخ و جغرافياي قرن هفتم

(674 هـ) و صاحب دو كتاب «عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات» و «آثار البلاد و اخبار العباد» است. در نقشه قزويني - مندرج در آثار البلاد - كه اقاليم هفتگانه عالم مشخص شده است، اگرچه نكات تازه‌اي به چشم مي‌آيد؛ اما اين جغرافيدان بزرگ نيز در كليات نقشه‌نگاري و تصورات خود از صوره‌الارض تحت تاثير پيشينيان است و خوب كه دقت نماييم، خواهيم ديد كه نقشه جهان از هكاتايوس تا زكرياي قزويني دستخوش تغييرات عميق و تحولات اساسي نشده است. به هر حال در نقشه زكرياي قزويني شمال، پايين، و جنوب بالاست. و مغرب در طرف راست و مشرق در سمت چپ قرار گرفته است. بلاد ايران از جمله مكران؛ كرمان و شيراز در اقليم سوم - ظاهرا - جاي دارند و خليج فارس به همين نام به روشني مشخص و پيداست. در سمت راست خليج فارس (سمت مغرب) خليج بربري ديده مي‌شود كه در شمال حبشه واقع شده است. صاحب گمنام كتاب حدود العالم نيز جاي اين خليج را در شمال حبشه دانسته است. در نقشه قزويني - مانند همه نقشه‌ها - بحرالخزر بسته و محصور است.29

زكرياي قزويني شخصا از خليج فارس و بعضي جزاير آن - از جمله كيش - بازديد كرده است و شرح مشاهدات خود را به اجمال در آثار البلاد به ثبت رسانده. به جز اين پنج نقشه قديمي نقشه‌هاي زيادي در متون معتبر جغرافيايي اسلامي وجود دارد كه به صراحت از درياي جنوبي ايران تحت عنوان خليج يا بحر فارس ياد كرده‌اند كه به سبب مجال مجمل اين اجمال بر آنها چشم مي‌پوشيم و توجه خوانند كنجكاو را به تامل و تعمق در چهار نقشه فوق‌العاده مهم به عنوان اسناد رسمي و ثبت شده بين‌المللي جلب مي‌نماييم.


4 - ج - چند نقشه عربي

1-4-ج- نقشه دائره‌المعارف الموسوعه العربيه الميسره كه عينا از مجموعه نقشه‌هاي دايره‌المعارف 2000 صفحه‌يي «الموسوعه العربيه الميسره»، از انتشارات دارالقلم، مؤسسه معتبر چاپ و انتشارات فرانكلين قاهره، زير نظر محمد شفيق غربال عكسبرداري و به چاپ رسيده و توسط دكتر محمد صبحي عبدالكريم، استاد كارتوگرافي و جغرافياي دانشگاه قاهره ترسيم شده است. عنوان نقشه :‌«الدوله العربيه في اوج اتساعها» «دولت عربي در اوج گستردگي آن» و متن آن نيز باالطبع به زبان عربي است.

اما نكته به غايت مهم و قابل تعمق نام خليج فارس است كه در مكان خود، به روشني تمام، آن هم به زبان فارسي درج شده است.

ويژگيهاي دائره‌المعارف فوق، اسامي تهيه‌كنندگان و مولفان آن، - كه بيش از 120 تن ار استادان دانشگاههاي مصر هستند و زير نظر استاد محمد شفيق غربال، مقالات را تنظيم كرده‌اند و نيز عين مقاله «ايران» - كه در صفحه 280 دائره‌المعارف به چاپ رسيده گواه صادق مدعاي ماست. با وجود چنين كادر عظيمي از كارشناسان و متخصصان و علي رغم كنترل‌هاي فراوان، و تكرار مذبوحانه و گاه و بيگاه عناوين جعلي، فقط و فقط در يك مقاله هشت سطري مربوط به ايران، دو بار نام خليج فارس ذكر شده است.30

البته از اين نكته نگفته نگذريم كه مناطق هاشور زده شده به عنوان «دولت عربي در اوج گستردگي» چيزي جز گسترش اسلام در سرزمين‌هاي وسيعي كه از شرق ايران تا آفريقا و بخش‌هايي از اروپا و اندلس (در اسپانيا) را فرا گرفته است، ‌نيست. و پر واضح است كه عليرغم اعتبار زبان عربي در مقام زبان اول قرآن و اسلام، و حتا زبان مسلط و رايج دانشمنداني ايراني، ما ترجيح مي‌دهيم كه به جاي دولت عربي - كه بيانگر تمام و كمال موضوع نيست - اين نقشه را به عنوان دولت اسلامي در اوج گستردگي معرفي نماييم. اگرچه طرح اين مساله در حاشيه مقاله ما جاي داشته باشد.

2-4-ج- دو سند بسيار مهم عراقي: ‌در اين دو سند چند نكته حايز اهميت مطرح است:

اول اينكه؛ اسناد فوق در يك مجله عراقي به نام آفاق العربيه به چاپ رسيده است. مقاله‌اي كه اين دو سند در متن آن درج شده، تحت عنوان «التطور التاريخي للهويه القوميه العربيه في القرن الافريقي» به قلم عبد ضمد الركابي، و به سال 1980 م ( 1358 ه. ش ) تقريبا در آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران، چاپ شده است. اين دو نقشه منطقه واحدي از خاورميانه را در قرن اول هجري و آغاز قرن پنجم هجري نشان مي‌دهد.

نكته فوق العاده جالب در اين نقشه - كه مؤلف مقاله مدعي سيادت و سيطره مطلق عربي بر سواحل آن است - مشخص نمودن خليج‌فارس به نام بحر فارس است.

مليت عراقي (عربي) نويسنده مقاله - كه اين دو نقشه را در حكم شاهد و دليل مباحث خود به ميان كشيده است - ارزش آنها را به لحاظ جغرافيايي تاريخي و سياسي - دست كم چند برابر مي‌كند. چراكه از ميان دول عربي، عراقيها، به ويژه ـ هميشه يكي از مشتريان پر و پا قرص كالاي كهنه و دست چندم - عربيت خليج فارس بوده‌اند.

3-4-ج- يك سند رسمي از دولت عراق: اين سند فوق‌العاده، مهم، رسمي و معتبر نقشه‌اي است كه به شماره 8 و تحت نام «نقشه‌ي اماكن قديمي عراق» در سال 1929 م ( 1308 هجري شمسي) از سوي «وزارت فوائد عامه كشور عراق» در مجموعه‌اي به نام «نقشه‌هاي عراق همراه با نكاتي براي بازديدكنندگان» Maps of IRAQ with notcs visitors . for به زبان انگليسي به چاپ رسيده است و جنبه رسمي دارد. عنوان مجموعه‌ي فوق همراه با نقشه‌ مورد نظر عينا از روي متن اصلي عكسبرداري و منتشر شده است. آنگونه كه به روشني مشاهده مي‌شود نام خليج فارس : persin Gulf در اين نقشه: (آخرين مربع سمت راست و مستطيل يكي مانده به قبل آن) و نيز نقشه بزرگ شده در سمت چپ سه بار تكرار شده است. با توجه به اينكه اين نقشه جنبه‌ي رسمي و دولتي دارد و نمايشگر منطقه در هزار‌ه‌هاي پيش از ميلاد است،‌ حقانيت نام خليج‌فارس از موضعي سخت انكار ناپذير به اثبات مي‌رسد. ويژگي مهم ديگر اين نقشه خط مرزي ايران عراق است، كه به وضوح در ساحل غربي اروند رود قرار دارد و حاكميت ايران را بر تمامي آبهاي اين رودخانه ثابت مي‌كند.»

به هر حال از متن و بطن اين اسناد - كه به طرز حيرت‌انگيزي روشن و خدشه‌ناپذير است - اين نتيجه و حكم قطعي، بديهي و طبيعي بر مي‌آيد كه : خليج فارس و خليج عري، از قديم، پيش و پس از اسلام، هميشه دو حقيقت تاريخي و دو مكان جغرافيايي ممتاز و جداگانه بوده‌اند و لذا اتلاق خليج عربي به خليج فارس، ‌نه تنها يك هياهوي پوچ سياسي است؛ بلكه فراتر از اينها، و سوا از خلط مبحث و كج فهمي‌هاي رايج عمدي يا سهوي، ‌و مقولاتي از اين قبيل است و بيشتر به خبث طينت و يا هذيان تپزدگان مانسته است.

"د- خليج فارس در چند متن كهن"

از ميان متون مطمئن و كهني كه به مناسبتي، يادي از خليج فارس كرده‌اند، و پر پيداست كه طرح و شرح و حتا اشاره به همه آنها در اين مجال مجمل نمي‌گنجد، چند متن را، كه پيشتر - در مبحث نقشه‌ها - ذكرشان نرفت، برگزيده‌ايم - و به منظور جامعيت جستار و به فراخور حوصله سخن، نكاتي از گزيده‌ي آنها را برچيده‌ايم، باشد تا حجت كلام را به اتمام رسانده باشيم.

‌٠-د- شناسايي شتابزده چند متن مطمئن جغرافيايي اسلامي از سده سوم هجري تا هشتم هجري

به طور كلي آثار كتب جغرافيايي اسلامي، از سده سوم هجري شكوفا شده و در قرن چهارم و پنجم هجري باليده و از اين دوره تا قرن هشتم، هر چند آثار خواندني و جالبي از سياحان مسلمان موجود است، اما اطلاعات تازه و پيشرفت قابل توجهي در كتب متاخر، به چشم نمي‌آيد. و معلومات اين دوران - صرف نظر از يك سري مشاهدات شخصي و خاطره نگاريهاي شيرين، حاوي نكات تازه‌اي نيست. حتا بعضي آثار فوق - بي‌تعارف - به رونويسي از كتب پيشينيان مانسته است.


‌١-د- سده سوم هجري

در قرن سوم هجري يكي از اعاظم جغرافيايي اسلامي ظهور كرده است، كه از پرچمداران دانش مكان‌شناسي بشمار مي‌آيد. اين مرد بزرگ كسي جز ابن خردادبه ( م ‌٣٠٠ ه / ‌٩١٢ ) جغرافيدان و مكان‌شناس ايراني تبار نيست. كتاب المسالك و الممالك ابن خرداد در مقام نخستين آثار علم صوره‌الارض بعدها مورد استناد واستفاده بسياري از مكان‌شناسان از جمله ابن‌فقيه، ابن حوقل و مقدسي قرار گرفته است.

در همين دوران، احمد بن ابي يعقوب، مشهور به اين واضح يعقوبي ( ‌٢٧٨ ه) جغرافيدان مقتدر، متنفذ و مؤثر، صاحب كتاب البلدان سركشيده است،‌ در ملحقات اين كتاب ذيل نهر اهواز آمده است:

«كتبي در كتاب مناهج‌الفكر گفته است ابن ابي يعقوب ذكر كرده است كه آب آن از دو رودخانه مي‌آيد كه يكي از آن دو از اصفهان بر مي‌خيزد و همچنان جاري است تا بر شاذروان شوشتر و عسگر مكرم و جندي شاپور بگذرد و جندي شاپور را روي آن پلي است كه درازاي آن پانصد و شصت و سه گام است. و مسرقان ناميده مي‌شود. و سپس هر دو تا مناذر كبري جاري مي‌شوند و آنجا يكي از آن دو به ديگري مي‌ريزند و يك رودخانه تشكيل مي‌دهند كه دجيل اهواز ناميده مي‌شود، سپس تا اهواز جريان دارد و آنگاه همچنان مي‌رود و در محل حصن مهدي به درياي فارس مي‌ريزد...»31


‌٢-د- سده چهارم هجري

از مكان‌شناسان اين دوران، ابوزيد سهيل بلخي ( م ‌٣٢٢ ه ‌٩٣٤ م )، صاحب كتاب صورالاقاليم، قابل ذكر است. وي از انديشمندان دربار ساماني و پيرود سنت‌هاي ايراني در جغرافي بود. در اهميت كتاب صورالاقاليم همين بس كه استخري (اصطخري م ‌٣٢٢)، جغرافيدان مشهور و برجسته ايراني و مولف كتاب مسالك و ممالك، از آن اثر گرانسنگ تاثير و درس گرفته است.

ابي الحسن علي بن الحسين المسعودي (م ‌٣٤٥)، نويسنده دو كتاب ارزشمند: مروج‌الذهب في معادن الجواهر ( به سال ‌٣٣٦) و التنبيه و الاشراف، از مكان‌شناسان و مورخان سترگ سده چهارم هجري است. مسعودي كه در تاريخ و جغرافي، از اكابر روزگار خود بود، كتاب مروج‌الذهب را، در زمينه: طبقه‌بندي‌ اقاليم، منشاء رودها، و كوه‌ها و پديدار‌هاي زميني، در نيمه اول قرن چهارم هجري تاليف كرد، وي در بحثي تحت عنوان:

«ذكر شمه‌اي از اخبار درياي حبشي و آنچه درباره مساحت اين دريا و وسعت خليج‌هاي آن گفته‌اند.» گويد: «از همين دريا، خليج ديگري منشعب مي‌شود كه درياي فارس است و به ديار ابله و خشبات و عبادان بصره مي‌رسد. عرض آن در وسط پانصد مايل است. طول اين خليج هزار و چهارصد ميل است و حضر اول و آخر آن تا يكصد و پنجاه ميل مي‌رسد. اين خليج مثلثي شكل است و يك زاويه آن به ديار ابله مي‌رسد. و بر مشرق آن ساحل فارس و ديار دورق ايران و ماهروبان و شهر سينيز است.»32

مسعودي، سپس شرحي درباره اطراف و اكناف درياي فارس و بلاد و جزاير آن مي‌دهد و از جزيره خارك ( محل استخراج مرواريد) و جزيره اوال ياد مي‌كند - و همانطور كه پيشتر نيز به نقل از حدود العالم و... گفته شد - جزيره لافت را همان جزيره بني‌كاران مي‌داند كه در جريان فتوحات صدر اسلام به دست عمر و بن عاص گشوده شد... و مسجد وي تا كنون - زمان تاليف كتاب - به پاست،‌ و مردم و دهكده‌ها و آبادي بسيار دارد و نزديك جزيره هنگام است و كشتي‌بانان از آنجا آب گيرند:

«پس از آن جبال معروف كسير و عوير و ثالث است كه خبري در آن نيست. سپس گرداب معروف به گرداب مسندم است كه دريانوردان آنرا ابي‌حمير نام داده‌اند. در اين ناحيه دريا كوههاي سياه بالا رفته كه گياه و حيوان بر آن نيست و آب دريا كه عمق بسيار دارد از هر سو آن‌را به برگرفته و موجها بهم مي‌خورد كه هر كس آن‌را بيند وحشت كند. اين ناحيه به دياي عمان و سيراف پيوسته و كشتي‌ها ناچار بايد از آنجا بگذرد و به قلب آن رود كه در آيد يا نيايد. اين دريا همان خليج فارس است و به نام درياي فارس معروف است كه سواحل آن را از بحرين و فارس و بصره و كرمان و عمان تا راس‌الجمحه بر شمرديم. ميان خليج فارس و خليج قلزم، ‌ابله و حجاز و يمن فاصله است و فاصله‌ي دو خليج‌ يكهزار و پانصد ميل است.»33

چنانكه پيداست مسعودي نيز در يكهزار سال پيش، ضمن تصريح و تشريح حدود، موقعيت و مختصات خليج فارس، مرزهاي آنرا با خليج قلزم (خليج عربي) واضح نموده و حتي فاصله ميان اين دو خليج را به عنوان دو مكان ممتاز جغزافيايي، بالغ بر ‌١٥٠٠ ميل تخمين زده است. همين مؤلف گرانقدر در اثر گرانسنگ ديگر خود: التنبيه و الاشراف، از حدود و جهات بحر فارس سخن گفته است. عين عبارت مسعودي - به اجمال - چنين است: «و قد حد كثير من الناس السواد و هو العراق، فقالوا حده ممايلي المغرب و اعلي دجله من ناحيه اتور و هي الموصل القريتان المعروفه احداهما باالعلث من الجانب الشرقي من دجله و هي من طسوج بزرجسابور و الاخري المعروفه بحر بي و هي بازانها في‌الجانب اغربي من طسوج مسكن و من جهه المشرق الجزيره المستصله باالبحر الفارسي المعروفه بميان روذان من كوره بهمن اردشير وراء البصره ممايلي البحر طول ذلك مانه و خمسه و عشرون فرسخة...»34

در همين كتاب التنبيه و الاشراف، يك بار هم از «خليج فارس» سخن رفته است، ‌كه از ياد آن چشم مي‌پوشيم.35 تقريبا سي‌وشش سال پس از تاليف كتاب مروج‌الذهي، دانشمندي كه اينك نام و نشانش بر ما پوشيده است، كتاب: حدود العالم من المشرق الي المغرب را به رشته تحرير كشيد، امروز اين كتاب ارجمند در شمار متون معتبر مكان‌شناسي اسلامي است. و لذا ما نيز در ارتباط با مايه و پايه بحث خود به ذكر گوشه‌اي از آن بسنده مي‌كنيم. مؤلف ناشناس كتاب در بخش «سخن اندر نهاد درياها و خليج‌ها» ، از پنج خليج دريايي بزرگي كه آن‌را بحرالاعظم (اقيانوس هند) خوانند، به اجمال ياد كرده است:‌

«و اين دريا را پنج خليج است، يكي از آن خليجي است از حد حبشه بردارد به سوي مغرب بكشد برابر سودان، آنرا خليج بربري خوانند، و خليجي ديگر هم بدين پيوسته برود [به] ناحيت شمال فرود آيد تا حد مصر و باريك گردد تا آنجا كه پهناي او يك ميل گردد، آن‌را خليج عربي خوانند و خليج ايله شانزده منزل بود بر جمازه و آنرا خليج عراق خوانند و جاي عرب همه اندر ميان اين دو خليج است. خليج ايله و خليج عراق، و چهارم خليج پارس خوانند از حد پارس برگيرد با پهناء اندك تا به حدود سند و پنجم خليج از حدود بلاد هند برگيرد خليجي گردد به ناحيت شمال فرود آيد آنرا خليج هندوي خوانند.»36

قرن سوم و چهارم هجري عصر سفرهاي دريايي و نقطه آغاز حركت سياحان مسلمان است، ‌در اين عصر سفرهاي سليمان تاجر دريانورد پارسي به تدريج در كالبد افسانه‌هاي سندباد بحري شهرت يافته است. در سده چهارم هجري همچنين سفرهاي اكتشافي دريايي در كناره‌ها و جزاير خليج‌فارس تا اقيانوس هند، امتداد داشته است. در همين عصر؛ سفر سياحتي و اكتشافي دريانورد برجسته‌اي به نام بزرگ بن شهريار رامهرمزي به سوي درياهاي شرق آغاز مي‌شود و اثري جذاب و خواندني بنام عجائب‌الهن به ميراث باقي مي‌ماند. هم در اين دوران است كه ناخداي متهوري بنام ابهره كرماني، دل به دريا مي‌زند و به كرات امواج تلاطم درياها را به بند مي‌كشد و بارها از خليج فارس به چين مي‌رود.


‌٣- د - سده پنجم هجري

در سده پنجم هجري غول حيرت‌انگيزي از اقيانوس علوم اسلامي سر بر مي‌كشد و اركان استوار جغرافيايي رياضي‌را پي مي ريزد. اين سترگدانشمرد كسي جز ابوريحان بيروني نيست، كه دركي عميق و به غايت علمي و فراتر از افق علوم متعارف روزگار خود از جغرافياي نوين داشته است، عقايد بيروني درباره تبديل درياها به خشكي با توجه به يافته‌هاي فسيل‌شناسي، پندري از زمان دانشمندان برجسته معاصر بيان شده است. گستره سايه سنگين بيروني چنان است كه علماي معرفه الارض همزمان وي كمتر به چشم مي‌آيند.


‌٤- د - سده ششم هجري

در اين قرن جغرافيدان ايراني تباري حاصل قدم فرسايي‌ها و مشاهدات و يادداشت‌هاي خود، ‌در جريان سفر به شهرهاي حوزه فارس و سواحل خليج‌فارس، به ثبت رساند و كتاب فارسنامه را به سال ‌٥٤٠ هجري - ‌١١١٠ م ـ تاليف نمود. اين كتاب مهم بنام خود وي به فارسنامه‌ي ابن بلخي مشهور و شناخته شد. در همين اوان جغرافيدان و سياح ايراني الاصل ديگري بنام علي بن ابوبكر بن علي هروي مي‌زيسته است. هر چند كه نبايد از كنار نام اعاظمي چون محمد بن محمود طوسي صاحب عجايب المخلوقات، و ادريسي مؤلف نزهه‌المشتاق في اختراق الافاق به سادگي گذشت.


‌٥ - د - سده هفتم هجري

در اين دوره چند مكان‌شناس برجسته ظهور كردند. در سال ‌٦٠

تنگه هرمز جایگاه ویژه ای در امنیت ملی دارد. ایران بیشتر از هر کشور دیگر در منطقه برای صادرات و واردات خود وابسته به تنگه هرمز می باشد و تقریباً کل صادرات نفت خود و حدود 80 درصد  بازرگانی خارجی خود را با استفاده از راه آبی تنگه هرمز انجام می دهد. به علاوه بخش عمده ذخایر نفت، گاز و معادن مهم دیگر ایران به نوعی در حاشیه ي خلیج فارس قرار دارد . بدین ترتیب ایران دارای منافع حیاتی در خلیج فارس و تنگه هرمز است .
 تنگه هرمز وامنیت ملی ایران / فاطمه ایزد موسی*
 
در سال 1350 خروج انگلستان از منطقه ي شرق سوئز موجب ایجاد موقعیت برای حضور مؤثر ایران ، عراق و عربستان در خلیج فارس شد در حالی که کشورهای کوچک تر منطقه نگران امنیت خود شدند. در این زمان آمریکا و غرب حضور  خود را عاملی برای تبلیغات ضد غربی می دانستند، بنابراین برای رهایی از درگیری مستقیم اقدام به ترک منطقه کردند.اما در عین حال سیاست آن بود که خلأ قدرت به وسیله دولتهای غرب پر شود. دولتهای ایران و عربستان میتوانستند، بر این نقش را ایفا کنند، بر اساس سیاست  دو ستونی آمریکا در منطقه پا گذاشته شد.
 
پیش از این ، کشور ایران و امریکا با توجه به دیدگاه واقع گرایی و توازن  قوا در تنگه هرمز بر اساس همکاری ، (حاصل جمع مثبت ) در جهت کسب منافع رفتار همسویی داشتند. اما بعد از انقلاب اسلامی با توجه به تضاد منافع این دو کشور در منطقه خلیج فارس و بازی حاصل جمع صفر در کشمکش و رقابت هستند و به نظر می رسد هر چه زمان میگذرد شکاف بین این دو کشور بیشتر می شود به ویژه بعد از اجرای برنامه های هسته ای ایران و اعمال تحریم های  امریکا بر علیه ایران این کشمکش ملموس تر شده است.
 
لذا بر همین اساس ، ایران  در منطقه خلیج فارس با توجه به <<استراتژی بازدارندگی>> و عقلانیت ، هدفش مجاب کردن امریکا و متحدانش نسبت به توانمندی های خود و همچنین افزایش هزینه بسیار نسبت به منافع حاصله از تهاجم به تاسیسات اتمی این کشور است.
 
چارچوب نظری این مقاله براساس تئوری بازدارندگی درمنطقه خلیج فارس است وباطرح پرسش « تنگه هرمز درامنیت ملی ایران چه جایگاهی دارد؟ » به بررسی پیرامون پاسخ گویی به سوال مذکور « تهدید امنیت ملی وتهاجم نظامی به ایران پایان تحمل این کشور است که ایران نسبت به انسداد تنگه هرمزاقدام  می نماید. »،  می پردازیم .
 
تنگه هرمز از دیدگاه ایران چند ویژگی مهم دارد:
 
-مرکز گذر نفت ایران
-بخش عمده بازرگانی ایران از این تنگه می گذرد.
-تسلط  بر تنگه ي هرمز بر پرستیژ جهانی ایران می افزاید.
 
 مهمترین  دلیل اهمیت خلیج فارس وجود ذخایر عظیم نفت وگازاست. خلیج فارس بیش از 60%  ذخایر عظیم نفت جهان را داراست.  17 میلیون بشکه نفت روزانه، حدود یک پنجم عرضه نفت در جهان از طریق این تنگه عبورمی کند.
 
علاوه بر انتقال نفت، روزانه  2 میلیون بشکه محصولات  شامل سوخت و گاز مایع ( LNG )عبور می کند. بزرگترین صادرکننده گاز مایع ( LNG ) درمنطقه کشورقطر است که سالانه بیش از 30 میلیون تن گاز مایع ازطریق این تنگه صادر می کند.
 
اگرچه بعضی از کشورهای منطقه تلاش می کنند مسیرهای مختلفی برای صدور نفت وگازخود جایگزین نمایند، مانند کشورعربستان بوسیله خطوط لوله می تواند بخشی از نفت خود را از طریق دریاي سرخ صادر کند و درمورد عراق نیز خطوط انتقال نفت آن از سوریه و ترکیه به این کشور امکان  صدور بخشی از تولیدات نفتی خود را از حوزه هاي خارج از خلیج فارس می دهد. کشور عمان نیز به طور کامل از اتکاء به خلیج فارس بی نیاز است.  امارات متحده عربی درصدد احداث خط لوله فجیره- حبشان برای انتقال انرژی از مسیر دریای عمان است تا اتکای خود را از مسیر تنگه هرمز کاهش دهند ،به طور متوسط بیش از 90 درصد صادرات نفت کشورهای منطقه ( عربستان سعودی، عراق، امارات متحده عربی،  کویت وقطر) از تنگه هرمز صادر میشود.
 
علاوه برصادرات نفت وگاز کشورهای منطقه، تسهیلات نظامی آمریکا به کشورهای منطقه خلیج فارس از طریق این تنگه انتقال می یابد. با توجه به اهمیت تنگه هرمز و نقش آن در اقتصاد جهانی چنانچه این آبراه مسدود گردد، امنیت انرژی و اقتصاد جهانی به مخاطره می افتد.
 
آیا ایران بر اساس کنوانسیون های حقوق بین الملل دریاها میتواند تنگه هرمز را مسدود نماید؟
 
از دیدگاه حقوق بین الملل  رژیم  حقوقی تنگه های بین المللی عبورو مرور و تعلیق کشتی ها فقط  در منطقه آبهای سرزمینی هر یک از کشورهای تنگه هرمز با رعایت شرایط خاص را خواهد داشت  اما  در زمان وقوع  جنگ اگر یکی از دولتهای همجوار تنگه درگیر جنگ با  کشور یا با  کشورهای دیگر باشد حق کنترل عبور و مرور و بازدید کشتی های تجاری در خارج  از آبهای سرزمینی را خواهد داشت.
 
با عنایت  به قوانین کنوانسیون 1958  و 1982  حقوق بین الملل دریاها نیز مسدود کردن تنگه هرمز در خارج از دریای سرزمینی امری غیر حقوقی است  و مغایر با عرف بین الملل می باشد .
 
ازطرفی با توجه به نپیوستن ایران به کنوانسیون حقوق بین الملل دریاها (جاماییکا- مونت گوبی1982) حق تعلیق، عبور و مرور در مواقع اضطراری  یا تهدیدات نظامی علیه خود  در آبهای سرزمینی اش را دارد. شایان ذکر است، ایران کنوانسیون 1982 حقوق بین الملل دریاها را امضا نموده اما به تصویب  مجلس شورای اسلامی  نرسانده است.
 
برتری نظامی ایران در تنگه هرمز
 
ایران با عنایت به برتری ژئوپولیتیکی خود در منطقه در صورت تهدید امنیت ملی ایران و حمله به تاسیسات هسته ای ازسوی اسرائیل و امریکا می تواند با توجه به ابزارهای نظامی ( مین گذاری، قایق های تندرو، زیردریایی، ناوهای جنگی، انواع موشک ها با بردهای متفاوت وجت بمب افکن ) به طور موثر تنگه هرمزرا به مدت کوتاهی مسدود نماید.
 
مین گذاری درتنگه هرمز بعنوان یک سلاح بازدارنده دربرابرآمریکا وفشارهای بین المللی موثر است. ایران می تواندهزاران مین (5000 - 2000 ) را درمدت کوتاهی درتنگه هرمز قرار دهد.
 
ایران مین های دریایی متفاوتی دارد که شامل نمونه های کنترل از راه  دور و مغروق درآب است که می تواند، توسط قایق ها و زیردریایی ها درنقاط مختلف تنگه هرمز و آب های اطراف آن کارگذاشته  و درصورت لزوم بکار گرفته شود.
 
ایران می تواند،2 مایل از 21 مایل دریایی عرض تنگه هرمز را عاری از مین های دریایی برای عبور و بازرسی تانکرهای نفتی حفظ  نماید که عبور تانکرها ازاین دو مایل موجب ترافیک دریایی می شود.
 
از طرفی نیروی دریایی امریکا ادعا می نماید، که مجهز به دلفین های مین یاب است ،بدون آنکه به سربازان آمریکایی صدمه ای وارد شود،  دلفین های آموزش دیده مانند دستگاه طبیعی مین یاب هستند که مکان های مین گذاری رابا اعلام صوت شناسایی می نمایند.( درجنگ امریکا علیه عراق ،8 دلفین نیروی دریایی امریکا، مکان 100 مین رادرمنطقه آلوده به مین شناسایی وعلامت گذاری نمودند. )
 
 - ایران در سالهای جنگ تحمیلی از قایق های تند رو استفاده کرده است . امروزه قایق های  تند روی ایرانی بسیار سریع تر و مجهز تر از نمونه های سابق است. این قایق ها و شناورهای تندرو مجهز به رادارهای دریایی، سامانه های الکترونیکی پیشرفته ارتباطی هستند.همچنین ازقایق های  تند روی بدون سرنشین نیز برای اجرای ماموریت استفاده می شود.
 
- ایران دارای 20 فروند زیردریایی است از جمله زیر دریایی کیلو، نهنگ، غدیر و فاتح  که قابلیت بکارگیری در بستر و اختفا از دید سامانه های مختلف راداری و سوناری دشمن را دارند. زیردریایی های کیلو، توان حمل 24 مین با 18 اژدر بزرگ و زیر دریایی های فاتح توان حمل 12 اژدر و 8 مین را دارند. این زیر دریایی ها ضمن مسدود نمودن تنگه هرمز،  توانایی رویارویی با ناوگان سطحی وزیرسطحی دشمن را دارند.
 
-  ناوهای جنگی ایران شامل کلاسهای مختلف ناوچه (شناور موشک انداز سریع) ناو و ناو شکن است این شناورها قابلیت شلیک چهار موشک دور برد ضد کشتی با برد 120 تا 170 کیلومترو ناو قادر با برد بیش از 200 کیلومتر را دارند.
 
- ایران دارای موشکهای کوتاه برد، میان برد  و دوربرد (3000 -  2000 کیلومتر) است . موشک  میان برد نصر، به پرتابگرهای خود اتکا هستد یعنی در صورت استقرار در نزدیکی سواحل بدون نیاز به سامانه های جانبی و وابستگی به واحدهای هوایی و دریایی می توانند کار کشف، شناسایی  و حمله  به  اهداف دریایی را به انجام برسانند.
 
ایران سه نوع موشک بالستیک ضد کشتی را معرفی نموده که عبارتند از موشک خلیج فارس، موشک تندر وموشک سجیل است که هریک دارای بردهای متفاوتی است.
 
هواپیماهای رزمی نیروهای مسلح ایران  قابلیت  تجهیز به چند نوع موشک هوا به سطح با قابلیت  به کارگیری علیه اهداف دریایی را  دارد. این موشک های هوا به سطح، دارای هدایت اپتیکی ، لیزری و راداری هستند. 
 
 موشک های نور و  قادر قابلیت هوا پرتاب دارند  در کنار موشک های  C801 ،KVC802، به عنوان اصلی ترین سلاح های ضد کشتی هوا پرتاب محسوب میشوند. جت بمب افکن کرار،  قابلیت حمل 4 موشک کوثر را دارد.
 
نتیجه این که، ایران براساس دکترین نیکسون و پتانسیل موجود (طولانی ترین مرز آبی منطقه، توان بالای نظامی ارتش و...) دردوران پهلوی دوم بعنوان ژاندارم منطقه خلیج فارس ازسوی امریکا انتخاب شد وفعالیتهای متعددی درسطح منطقه وفرامنطقه انجام داد که  پتانسیل بالای این کشور موجب شد که به طور سنتی ایرانیان خود را درمنطقه خلیج فارس قدرت منطقه ای وحافظ امنیت بدانند. علاوه براین حیات اقتصادی ایران درگرو امنیت وآرامش تنگه هرمز است، صادرات نفت و واردات کالاهای مورد نیاز این کشور از این آبراه منتقل می شود. 
 
با توجه به تجارب جنگ ایران وعراق، ایران توان نظامی خود را (انواع موشک ها،مین گذاری ، شناورها ، زیردریایی ها و...) افزایش داده و نیروی نظامی خود را درابعاد مختلف ارتقا داده است. لذا براین اساس امریکا با توجه به اقدامات تلافی جویانه ایران نمی خواهد ثبات منطقه به مخاطره بیافتد تا امنیت مهم ترین گذرگاه انرژی جهان مختل شود و جهان با بحران نفتی روبرو گردد. بنابراین هردو طرف سعی در ارائه رفتار منطقی براساس ترس از افزایش چشمگیر هزینه نسبت به منافع حاصله دارند و به نظرمی رسد، انسداد تنگه هرمز جنبه نظامی ندارد و بیشتر جنبه سیاسی و روانی دارد و طرفین بایستی هوشمندانه فضای سیاسی و روانی منطقه  را کنترل نمایند تا موجب بروز جنگ و متحمل هزینه های هنگفت نشوند. این درصورتی است که  طرفین رفتار منطقی  داشته باشند  چنانچه اسرائیل وامریکا به تاسیسات اتمی ایران حمله  نظامی نمایند تحمل ایران پایان پذیرفته  و تنگه هرمز را مسدود می نماید که هزینه های بسیارسنگینی را برای طرفین دارد و جنگ سبب تحلیل توان نظامی  و اقتصادی ایران می شود. لذا ایران برای برون رفت از این قضیه، می بایست اقداماتی را انجام دهد که پرونده هسته ای از شورای امنیت به آژانس بین المللی اتمی بازگشت داده شود ونوعی تعامل وهمکاری واطمینان را برای جامعه جهانی ایجاد نماید و مشکلات خود را با غرب حل وفصل نماید و با باز تعریف ازمنافع ملی و جدایی ایدئولوژی از سیاست خارجی موجب شود تا تحریم ها که موجب فرسودگی  صنعت نفت و اقتصاد کشور شده و تاثیرات قابل  تاملی بر جای  گذاشته است، برداشته شود تا بتواند بعنوان بازیگر معقول درسطح منطقه  نقش  ایفا نماید.  
  
دیدگاه دیگری نیز وجود دارد، که تنگه  هرمز می تواند براساس واقع گرایی موجب همکاری ایران و امریکا در جهت منافع مشترک طرفین باشد، پتانسیل همکاری را در منطقه دارا می باشند، آمریکا می تواند  از پتانسیل بالای نظامی ایران در جهت تامین منافع مشترک منتفع گردد وحتی برای جلوگیری از تنش و سو تفاهم به برقراری تلفن HOT LINE بین دو کشور ایجاد گردد.
با تشکر از سرکار خانوم  فاطمه ایزد موسی*"، پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه        وب سایت خلیج فارس
مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس

در طول تاریخ، خلیج فارس نه تنها بخشی از خاک ایران محسوب می‌شده و حاکمیت آن در دست ایرانی‌ها بوده است، بلکه به اذعان تمام منابع تاریخی موجود این پهنه آبی با عناوینی نظیر خلیج فارس، خلیج عجم، دریای فارس و یا بحر فارس شناخته شده است.
نام خلیج فارس از جمله نام‌های تاریخی است که از گذشته بسیار دور تاکنون در اسناد، قراردادها و مکاتبات مورد استفاده همه اقوام و ملت‌ های دور و نزدیک آن، از فارس و عرب، ترک و هندی تا اروپاییان قرار داشته است. از این رو خلیج فارس به عنوان مهمترین گذرگاه نفتی جهان با موقعیت تمدنی ایران پیوندی تنگاتنگ داشته و دارد.

 

Capture23 مقاله ای کامل در مورد خلیج فارس


با این حال در دهه‌های گذشته برخی از همسایگان در اقدامی که با روح همزیستی مسالمت‌آمیز ملل و فرهنگ‌های منطقه ناسازگار بوده است، به جای استفاده از نام معتبر «خلیج فارس»، نام خلیج عربی یا خلیج را به کار گرفته‌اند و اخیراً نیز علاوه بر کشورهای عربی پاره‌ای از سازمان‌ها، ارگان‌ها، خبرگزاری‌ها یا مجلات و رسانه‌های بین‌المللی به این نامگذاری مجعول روی آورده‌اند.

با توجه به اینکه کوشش‌های ملی‌گرایان افراطی عرب برای تغییر نام «خلیج فارس» به «خلیج عربی» در سطح بین‌المللی از هیچ گونه پایه و اساس علمی برخوردار نیست، کوشش آنها تنها وحدت واقعی جهان اسلام را به مخاطره می‌اندازد. بعضی کشورهای عربی که در تقابل با ایران به سر می‌برند، در قبال نام خلیج فارس به دنبال منافع خود هستند و در این بین وحدت جهان اسلام را نادیده می‌گیرند. این عمل در شرایطی صورت می‌پذیرد که نیروهای فرامنطقه‌ای حضور روز افزون خود را با استفاده از همین گونه تنش‌ها و اختلافات تثبیت می‌کنند.
در این نوشتار ضمن تشریح موقعیت استراتژیکی خلیج فارس، به بررسی تبارشناسانه نام خلیج فارس و چگونگی شکل‌گیری ادعاهای واهی اعراب در استفاده از نام جعلی خلیج یا خلیج عربی خواهیم پرداخت.

 

جغرافیای طبیعی و راهبردی خلیج فارس

خلیج فارس، شیار هلالی شکلی است که بیش از یک چهارم ذخایر فسیلی جهان را در خودجای داده و از طریق دریای عمان به اقیانوس هند و آب‌های آزاد راه می‌یابد. این خلیج طولی نزدیک به ۹۰۰ کیلومتر و پهنایی نزدیک به ۲۴۰ کیلومتر دارد و در کشاله و چین‌خوردگی‌های پست و فرو افتاده جنوب زاگرس پدید آمده است.
خلیج فارس به عنوان شعبه‌ای بزرگ از اقیانوس هند که بر سر راه کلیه خطوط دریائی در مشرق عدن واقع شده است، مانند دالانی است که بین ۲۴ دقیقه ۳۰ درجه عرض شمالی و ۴۸ دقیقه ۵۰ درجه طول شرقی واقع شده است. حدود آن از شمال و شمال خاوری به سواحل ایران، از شرق به دریای عمان، از جنوب و غرب به شبه جزیره عربستان محدود است. رودخانه‌های دجله و فرات و کارون و کرخه که از جبال ارمنستان و ترکیه سرچشمه گرفته‌اند، به انضمام رودخانه‌های جراح، هندیان و رودهای کوچک دیگر به این دریا می‌ریزند.
آبهای خلیج فارس کم عمق و زیر بستر آن دارای منابع نفت و گاز (هیدروکربن) فراوان است. این عمق در دهانه خلیج ۷۰ تا ۹۰ متر است و هر قدر به طرف بالای خلیج می‌رود کمتر می‌شود و به مسافت ۹۰ کیلومتری تا دهانه شط به ۳۰ متر می‌رسد. عمق خلیج فارس در بیشتر موارد از ۵۰ متر تجاوز نمی‌کند و حداکثر عمق آن به حدود صد متر می‌رسد. این امر به سادگی امکان حفاری و استخراج منابع آن را فراهم می‌سازد. در صیدگاه‌های مروارید عمق خلیج فارس کمتر از ۳۶ متر است. مساحت خلیج فارس ۹۷ هزار مایل مربع است و طول آن از سواحل عمان تا رأس دریا در حدود ۵۰ مایل و عرض آن در مناطق گوناگون میان ۲۹ تا ۱۸۰ مایل است.۱
حاشیه خلیج فارس شامل کشورهای ایران، عراق، کویت، بحرین، عربستان، قطر، امارات و عمان می‌شود و در این بین بیشترین ساحل خلیج فارس که قابلیت کشتیرانی نیز دارد، تحت حاکمیت ایران می‌باشد.
خلیج فارس به مثابه یک راه آبی و دریایی از آغاز تاریخ موقعیت برجسته سیاسی داشته است و به نوعی خاستگاه تمدن‌های بزرگ خاور باستان با پیشینه‌ای چند هزار ساله است. از قرن‌ها پیش عیلامی‌ها از بندر بوشهر و جزیره خارک برای سکنا و کشتیرانی و حکمفرمایی بر سواحل خلیج فارس و بازرگانی با هند غربی و دره نیل استفاده می‌کردند.
اکثر مورخان یونانی ـ از جمله هرودوت ـ معتقدند که بابلی‌ها وسائل مورد نیاز خود را که از عربستان و هندوستان تهیه می‌کردند، از طریق خلیج فارس حمل می‌نمودند. به لحاظ موقعیت سوق‌الجیشی نیز بابل در حوالی خلیج فارس در کنار دجله و فرات قرار گرفته بود و سه دریای فارس، هند و اسود را به هم مرتبط می‌ساخت. همچنین هرودوت و استرابون تأکید می‌کنند که در این نواحی مراکز مهم تجارتی وجود داشته است. ۲
هم اکنون نیز خلیج فارس مهم‌ترین آبراه بین‌المللی جهان است که بیش از ۵۰ درصد انرژی جهان در آن نهفته است . ۳ خلیج‌فارس و کشورهای ریز و درشت پیرامون آن (ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی، بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان) نزدیک به ۱۰ درصد ازگستره ۴۴ میلیون کیلومتر مربع قاره ‌آسیا را در بر می‌گیرند.
خلیج فارس در مقام محل و معبر مبادله کالا و تجارت میان شرق و غرب؛ نه تنها از زمان‌های دور صحنه رقابت و کشمکش‌های ملل ذینفع و متجاوزان و استعمارگران بوده است بلکه همیشه و بیش از هر دریای دیگری مورد توجه علمای معرفه‌الارض و باستان‌شناسان و مورخان و جغرافیا نویسان قرار داشته است.

پیشینه تاریخی

بنابر مدارک متقن، خلیج فارس از هزاران سال پیش نه توسط ایرانیان، بلکه توسط ملت‌هایی که با ایرانیان مراوده داشته‌اند، از جمله یونانیان و رومیان با عنوان «دریای پارسی» نامیده شده است. عرب‌هانیز قرن‌ها آن را «خلیج‌فارس» یا «بحر فارس» نامیده‌اند. خلیج فارس با همین نام طی هزاران سال گذشته شناخته شده و تمامی کشورها و اقوام مختلف از جمله اعراب از این نام استفاده کرده‌‌اند.
تمام متون قدیمی جغرافی جهان از نقشه‌های هکاتایوس و بطلمیوس تا آثار جغرافیدانان و جهانگردان مسیحی و مسلمانان، شعبه‌‌ای بزرگ از اقیانوس هند را که از جنوب ایران به موازات بحر احمر تا قلب دنیای قدیم پیش رفته است، خلیج فارس یا دریای فارس نامیده‌اند.
از سده‌های هفتم و هشتم پیش میلاد تمام عالمان از جمله آناکسی ماندر، هکاتوس، هرودوت، اراتوستن، هیپارک، پومپونی مله، کراتس مالوس، استرابون، بطلمیوس، مایکروپیوس، ایزیدورسویلی، محمد‌بن موسی الخوارزمی، ابوزید بلخی، ابن سرابیون، ابن رسته، ابن فقیه، قدامه، ابن فضلان، ابن خردادبه، مسعودی، استخری، ابن حوقل، مقدسی، ناصرخسرو، ادریسی، جیحانی، فرازی، بیرونی، ابن جبیر، یاقوت، قزوینی، مستوفی، ابن بطوطه، حافظ، شرف‌الدین علی یزدی، ابوالغازی و … دریای جنوبی ایران را تحت اسامی و عناوینی نظیر خلیج فارس، خلیج پارس، دریای فارس، بحرالفارس، بحر فارس، سینوس پرسیکوس،۴ ماره پرسیکوس،۵ گلف پرسیک،۶ پرژن گلف (گالف)، ۷ پرزشیر گلف، پرسیس۸ یاپرسیکوس،۹ نامیده‌اند.
بررسی و بازنمود اوضاع و احوال اجتماعی،‌سیاسی و اقتصادی خلیج فارس و جزایر آن پس از اسلام تا برهه تجاوز پرتغالی‌ها و تشریح وضعیت آن از عصر صفویه تا امروز مبحثی عظیم می‌طلبد که از حوصله این نوشتار خارج است. در ادامه به بررسی سندیت نام خلیج فارس از میان منابع تاریخی ـ جغرافیایی ایرانی، یونانی، اسلامی، غربی و اسناد حقوقی خواهیم پرداخت.

۱ـ منابع ایرانی:
خلیج فارس طبق اسناد موجود از هزاره هشتم پیش از میلاد مورد استفاده تجاری و نظامی ملل دنیای قدیم قرار گرفته است. در سنگ نبشته داریوش هخامنشی در مصر متعلق به سال ۵۱۸ تا ۵۰۵ پیش از میلاد، که هنگام حفر کانال سوئز به دست آمده است، در عبارت «درایه تپه هچا پارسا آیی تی هنی» به معنای دریایی که از پارس می‌رود یا سر می‌گیرد، نام دریای پارس آمده است.
ایرانیان در روزگار هخامنشی این دریا را «پارسا درایا» یا دریای پارس می‌خواندند. در کتیبه‌هایی که از داریوش در تنگه هرمز نیز یافت شده، عبارتی پیرامون دریایی که از «پارس‌رود» سرچشمه می‌گرفته است به چشم می‌خورد.
در کتاب حدود العالم به عنوان قدیمی‌ترین کتاب جغرافیا به زبان فارسی که حدود هزار سال قبل تألیف شده است آمده است: «خلیج پارس از حد پارس برگیرد، با پهنای اندک تا به حدود سند.»
می‌توان گفت از هنگامی که بشر تاریخ‌نویسی را آغاز کرد دریای جدا کننده فلات ایران از شبه جزیره عربستان را «دریای فارس» یا «خلیج فارس» نامیده است. و در هیچ یک از این ادوار تاریخی نام دیگری به آن نهاده نشده است.

۲ ـ منابع یونانی
طبق نوشته مورخان و جغرافی نگاران یونانی که پیش از میلاد مسیح می‌زیسته‌اند چون هرودت (۴۸۴ ـ ۴۲۵ ق. م) کتزیاس (۴۴۵ـ ۳۸۰ ق. م)، گزنفون (۴۳۰ ـ ۳۵۲ ق. م) استرابن (۶۳ ق. م ـ ۲۴ م)، یونانیان نخستین ملتی هستند که به این دریا نام پرس و به سرزمین ایران پارسه، پرسای، ‌پرس‌پولیس، یعنی شهر یا مملکت پارسیان داده‌اند.
نئارخوس، سردار مقدونی نیز موجب اشتهار دریای مکران و پارس شده است.وی در سال ۳۲۶ ق . م به دستور اسکندر مقدونی‌، از رود سند گذشت و دریای مکران و خلیج فارس را با کشتی طی کرد و تا دهانه آن پیش رفت.
«هکاتیوس هلطی» از علمای قدیم یونان و ملقب به پدر جغرافیا در سال ۴۷۵ قبل از میلاد از نام دریای پارس استفاده کرده است. در نقشه‌های باستانی از قول هرودوت و گزنفون به این دریا، دریای پارس۱۰ اطلاق شده است.
کلودیوس پتوله مااوس (بطلمیوس)، جغرافی‌نگار، نقشه‌نگار و ریاضی‌‌دان مشهور قرن دوم میلادی، در کتاب جغرافیای عالم که به زبان لاتین نگاشته شده، و هم‌چنین در نقشه‌ای که کشیده، از خلیج فارس با نام پرسیکوس سینوس یاد کرده است.
«کوین توس کوروسیوس روفوس» مورخ رومی که در قرن اول میلادی می‌زیسته این دریا را دریای پارس یا آبگیر فارس خوانده است. همچنین در کتاب‌های جغرافیایی لاتین، آب‌های جنوب ایران (دریای مکران و خلیج فارس) را ماره پرسیکوم یعنی دریای پارس نوشته‌اند.
بنابراین مورخان و جغرافی‌نگاران یونانی پیش از میلاد در شرح وقایع تا سده ۷ ق. م یعنی سقوط حکومت عیلام و تشکیل حکومت ماد و روی کار آمدن هخامنشیان دریای مکران و خلیج فارس را دریای پارس می‌خواندند.

۳ـ منابع اسلامی
پس از فتح ایران توسط اعراب در سده هفتم پس از میلاد، تلاشی برای تغییر نام «دریای پارسی» صورت نگرفت. اعراب مسلمان، عموماً این خلیج را«بحرالفارسی» (دریای پارسی) می‌نامیدند و این نام از سوی امپراتوری‌های ایرانی، ترک و عربی هم که در ۱۲۰۰ سال بعد منطقه را تحت سلطه خود داشتند مورد احترام قرار گرفت.
محققان اسلامی نظیر استخری، مسعودی، بیرونی، ابن حقول، مقدسی، مستوفی، ناصرخسرو، الطاهرین مطهر المقدسی (بشاری)، ابوالقاسم بن محمدبن حوقل و … که مطالعه در اطراف این دریای ایرانی را تا قرن ۱۵ ادامه دادند، در اثار و نوشته‌های خود از آب‌های جنوب ایران به نام‌های بحر فارس، البحر الفارسی، بحر مکران، الخلیج الفارسی و خلیج فارس یاد کرده‌اند. حتی از این جغرافی‌دانان نقشه‌هایی موجود می‌باشد که اقیانوس هند را البحر الفارسی نام گذارده‌اند.
جغرافی‌دانان عرب و اسلامی این نام را از دو تمدن باستانی گرفتند و همزمان مورد استفاده قرار دادند. بدین ترتیب که «پارسا درایای» ایرانی را «بحر فارس»۱۱ و «سینوس پرسیکوس»۱۲ یونانی را «خلیج فارس» می‌نامیدند و حتی منظور از دو دریا در سوره‌الرحمن قرآن مجید را نیز همان دریای فارس و دریای متوسط می‌‌دانستند.
ابوعلی احمد بن عمر معروف به ابن رسته در کتاب الاعلاق النفسیه که در سال ۲۹۰ هجری به رشته تألیف درآورده،‌ تصریح می‌کند: «فاما البحر الهندی یخرج منه خلیج الی ناحیه فارس یسمی الخلیج الفارسی». «اما از دریای هند خلیجی بیرو می‌آید به سمت سرزمین فارس که آن را «خلیج فارس» می‌نامند.» ۱۳
به گفته جرجی زیدان تاریخ‌دان عرب، «بحر فارس» محدود به آب‌هایی می‌شود که دنیای عرب را دور می‌زند. جرجی زیدان می‌گوید: «بحرفارس ـ ویراد به عندهم کل البحور المحیطیه ببلاد العرب من مصب ماء دجله فی‌العراق الی ایله فیدخل فیه مانعبر عنه الیوم بخلیج فارس و بحرالعرب و خلیج عدن و البحر الاحمر و خلیج العقبه…». «دریای فارس ـ نزد آنان مقدم بر همه دریاهایی که سرزمین‌های عرب از مصب آب دجله گرفته تا ایله را احاطه می‌کند، به عنوان دریای فارس تعبیر می‌شده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به «خلیج فارس» و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر می‌شده و از آن جمله است آنچه را که ما امروز از آن به «خلیج فارس» و دریای عرب و خلیج عدن و دریای سرخ و خلیج عقبه تعبیر می‌کنیم».۱۴
محمد عبدالکریم صبحی نیز در کتاب «علم‌الخرائط» در نقشه‌هایی که با ترجمه عربی نقل کرده است، دریای جنوب ایران را «الخلیج الفارسی» و «بحر فارس» نامیده است. ۱۵
نقشه‌های فراوانی که از این قرون در دست است، علاوه بر تأکید و تأیید نام خلیج فارس، دگرگونی یاد شده در تغییر نام بحر فارسی و دگرگونی در دایره شمول این نامها را ترسیم می‌کنند.

۴ـ منابع غربی:
بیشتر کسانی که در مورد دریای پارسی و دریای مکران مطلب نوشته‌اند بیگانگان و به ویژه انگلیسی‌ها بوده‌اند، زیرا به لحاظ موقعیت ویژه‌ای که در این منطقه داشته‌اند کوشیده‌اند تا حقیقت نهفته بماند و نام‌های جعلی و ناقص جای اسامی درست را بگیرد. اما منابعی از ‌آن‌ها بجای مانده است که بر صراحت نام خلیج فارس تکیه می‌کنند.
در سال ۱۸۹۲، لرد کرزن، وزیر خارجه انگلستان، در کتاب «ایران و قضیه ایران» مکرراً به نام خلیج فارس اشاره کرده است.
ویلیام راجرز، وزیر امور خارجه وقت ایالات متحده آمریکا، در گزارش مورخه ۱۹۷۱ میلادی خود در مورد سیاست خارجی این کشور از نام خلیج فارس استفاده کرده است.
در فرهنگهایی که به زبانهای مختلف تدوین و چاپ شده است، از جمله فرهنگهای آلمانی، انگلیسی، امریکایی،‌فرانسوی، ترکی و … خلیج فارس نیز به همین نام آورده شده است.
امروزه در میان‌آثار اعراب نیز بحر فارس به فراموشی سپرده شده و از ترکیب خلیج فارس استفاده می‌شود. یکی از معروف‌ترین دایره‌المعارف‌های دنیا یعنی المنجد، سند قاطعی برای مراجعه است که از ترکیب خلیج فارس بهره برده است.

۵ـ اسناد حقوقی
الف ) اسناد
دلایل و مستندات حقوقی معتبری درباره اصالت نام خلیج فارس وجود دارد که به قرن ۱۶ میلادی باز می‌گردد. طی سالهای ۱۵۰۷ تا ۱۵۶۰ در کلیه موافقت‌هایی که پرتغال، اسپانیا، بریتانیا، هلند، فرانسه، آلمان با دولت ایران داشتند حتی در متون عربی نیز از عبارت «خلیج الفارسی» و در متن انگلیسی «پرشین گلف» استفاده شده است.
از جمله این اسناد استقلال کویت است که میان امیر این کشور ونمایندگان بریتانیا منعقدشده است. این سند که توسط عبدالسالم الصباح نیز امضا شده است، چنین آغاز می‌شود: «حضرت صاحب الفخامه الفخیم السیاسی لصاحبه اجلاله من الخلیج فارسی المحترم …»

ب ) سازمان ملل متحد:
سازمان ملل متحد تا به حال دو بار نام تاریخی و اصیل این آبراه را «خلیج فارس» اعلام کرده است. سازمان ملل خلیج فارس را نامی تازه می‌داند که از آغاز قرن بیستم جانشین نام کهن دریای پارس شده و بیش از دریای فارس مورد استفاده قرار گرفته است.
دبیرخانه این سازمان در سند مورخ ۵ مارس سال ۱۹۷۱ میلادی و یادداشت (AD311/GEN) به دولت ایران یادآور می‌شود که بنابر عرف جاری در دبیرخانه سازمان ملل متحد در اسناد و نقشه‌های جغرافیایی، منطقه آبی بین ایران از سمت شمال و خاور و تعدادی از کشورهای عربی از سوی جنوب و باختر به نام خلیج فارس نامیده می‌شود،‌و این بنا بر عرف قدیمی انتشار اطلس‌ها و فرهنگهای جغرافیایی است.
دومین بیانیه به تاریخ دهم آگوست ۱۹۸۴ ثبت شده است و در هر موقعیت، همه ۲۲ کشور عربی نیز اسناد سازمان ملل را امضا کرده‌اند.
این دبیرخانه همچنین بابت اشتباهاتی که سازمان ملل در برخی اسناد در به کار بردن نام خلیج فارس مرتکب شده، عذرخواهی کرده آن را اشتباه سهوی دانسته (سند ۲۶ ژوئن ۱۹۹۱ میلادی در سازمان ملل) و از کارگزاران سازمان خواسته است که همواره این موضع ایران را در نظر داشته باشند. ضمن اینکه کنفرانس سالیانه سازمان ملل درباره هماهنگی در مورد نام‌های جغرافیایی نیز هر سال بر نام خلیج فارس تأکید کرده است.

ادعاهای واهی
چندین دهه از کوشش‌های برنامه‌ریزی شده اعراب برای تغییر نام تاریخی خلیج فارس می‌گذرد. آبراهی که ایران را از شبه جزیره عربستان جدا می‌سازد بر اساس تمام اسناد تاریخی‌ـ جغرافیایی، نقشه‌های موجود از یونان باستان تا دوره معاصر و همچنین بیانیه‌های سازمان ملل متحد، «خلیج فارس» نام دارد و حتی در تمام نوشته‌ها و نقشه‌های عربی که پیش از دهه ۱۹۶۰ به چاپ رسیده است از عنوان «الخلیج الفارسی یا بحر فارس» استفاده شده است. صحت ادعای فوق حتی در بخشی از سرود ملی قدیمی مصر نیز دیده می‌شود که در آن از خلیج فارس یاد شده و مرزهای اعراب را از خلیج فارس تا دریای مدیترانه ترسیم نموده است: «حدود نامن الخلیج الفارسی حتی بحر الابیض.»
موضوع تغییر نام خلیج فارس از دهه سوم قرن بیستم به دنبال سیاست فارسی‌زدایی انگلیسی‌ها در منطقه خلیج فارس مطرح شد. هدف اصلی سیاست یاد شده توسعه سرزمین انگلستان در منطقه خلیج فارس بود مانع اصلی این سیاست را باید هویت ایرانی دانست که سالیان دراز بر منطقه خلیج فارس سایه افکنده بود. ۱۶
اصطلاح «خلیج عربی» برای اولین بار از سوی یک دیپلمات بریتانیایی در منطقه خلیج فارس عنوان شد. «سرچارلز بلگریو» که بیش از سه دهه نماینده سیاسی دولت بریتانیا در خلیج فارس بود، پس از مراجعت به لندن درسال ۱۳۴۵ هجری خورشیدی کتابی درباره سواحل جنوبی خلیج فارس منتشر کرد و در آ‌ن برای نخستین بار از عنوان تازه و جعلی خلیج عربی استفاده نمود. چارلز بلگریو در کتاب خود با عنوان «ساحل دزدان» ـ نامی که پیشتر به سواحل جنوبی خلیج فارس اطلاق می‌شد ـ ادعا نموده بود که اعراب علاقه‌مندند خلیج فارس را خلیج عربی بنامند. بدین ترتیب بلافاصله پس از انتشار کتاب،‌استفاده از اصطلاح جعلی خلیج عربی در مطبوعات آغاز شد و پس از چندی در مکاتبات رسمی کشورهای حاشیه خلیج فارس،‌ نام خلیج عربی۱۷ به جای خلیج فارس۱۸ نشست.
اگر چه دولت ایران در همان زمان در قبال این عمل واکنش نشان داد و از قبول محموله‌هایی که نام «خلیج عربی» را به خود داشت خودداری می‌نمود، اما دیپلمات بریتانیایی ـ در راستای سیاست قدیمی تفرقه بیانداز و حکومت کن ـ کار خود را کرده بود و اعراب را با واژه تازه‌ای آشنا نموده بود که بیش از پیش به جنگ لفظی عرب و عجم دامن می‌زد. از این رو دولت‌های حاشیه‌ای خلیج فارس تبلیغات سیاسی، مکاتبات دیپلماتیک و محور برنامه‌های آموزشی خود را بر نام خلیج عربی متمرکز نمودند.
در اقدامی دیگر از سوی انگلیسی‌ها، روزنامه تایمز لندن در سال ۱۹۶۲ در یکی از مقالات خود از خلیج عربی به جای خلیج فارس استفاده کرد و از آن زمان به بعد برخی از دولت‌ها و شیخ‌نشینان عرب با خریدن روزنامه‌نگاران و خبرنگاران خارجی و یا با پرداخت مبالغ هنگفت به چاپ نقشه‌هایی که خلیج فارس را خلیج عربی نشان می‌داد مبادرت نمودند. این تحرکات ابتدا از سوی چهره‌هایی چون عبدالکریم قاسم در عراق و سپس توسط جمال عبدالناصر رهبر جنبش ملی جهان عرب در مصر ادامه یافت.
در سال ۱۹۵۸ سرهنگ عبدالکریم قاسم با کودتایی در عراق به حکومت رسید و پس از مدتی داعیه‌دار رهبری جهان عرب گردید. در راستای چنین اندیشه‌ای از تاکتیک دشمن‌تراشی برای تحریک احساسات عمومی ملی سود جست و برای نخستین بار «خلیج فارس» را به نام جعلی «خلیج عربی» خواند. قاسم که با این عمل قصد داشت با مطرح نمودن ایران به عنوان دشمن اصلی اعراب، توجه جهان عرب را از قاهره به بغداد جلب کند و به رهبری خود در جهان عرب دامن زند، با شکست مواجه شد. به شهادت اسنادی که در همان دوران در عراق و حتی از سوی دانشگاه بغداد چاپ و منتشر شد، ‌قاسم حتی نتوانست توجه مقامات رسمی دانشگاهی عراق را نیز به خود جلب نماید.
سرهنگ جمال عبدالناصر رهبر جنبش ملی جهان عرب در مصر که در نظریه وحدت عربی خود، دنیای عرب را از اقیانوس اطلس تا خلیج فارس «من المحیط الاطلسی الی الخلیج الفارسی» نامیده بود، دیری نپائید که با اوج‌گیری هیاهو و جنجال پان عربیسم خود،۱۹ و برای سرپوش گذاشتن بر شکست‌‌های اعراب از اسرائیل۲۰ از نام ساختگی خلیج عربی سود جست. ناصر با طرح چنین سیاستی دو هدف عمده را پیگیری می‌کرد. نخست زنده کردن تعصبات نژادی اعراب و سپس رویارویی با شاه ایران که با اسرائیل روابط خوبی برقرار کرده بود.
دولت ناسیونالیست مصر که با دامن زدن به چنین مسائلی سعی در قوام و دوام بخشیدن به اتحادیه عرب داشت، از شیخ نشین‌های بحرین، قطر، دوبی، ابوظبی، شارجه و سلطان‌نشین عمان نیز درخواست نمود که در راه ‌آرمانهای مشترک ملت عرب و رفاه عمومی منطقه با جمهوری عربی متحده۲۱ همکاری نمایند. از این رو در ۲۳ مرداد ۱۳۴۲ کمیسیون اتحادیه عرب در شیخ‌نشین‌های خلیج فارس برای نخستین بار نام خلیج عربی را در یک سند رسمی ذکر نموده و به دنبال آن اتحادیه عرب تصمیم گرفت این نام مجعول را در برنامه‌های درسی کلیه کشورهای عضو اتحاده و مکاتبات رسمی به کار گیرد. ۲۲
با این حال مقاصد اعراب از تغییر نام خلیج فارس فراتر می‌رفت و شامل استان نفت‌خیز خوزستان نیز می‌شد که آن را عربستان می‌نامیدند. اعراب خوزستان را بخشی از سرزمین عربی می‌دانستند که رضاشاه با حمایت و پشتیبانی انگلستان از چنگ اعراب خارج ساخته است در این راستا در ۱۱ دسامبر ۱۹۶۴ کنفرانس حقوق دانان عرب، خوزستان را جزو لاینفک میهن عربی دانست و در ۱۰ نوامبر ۱۹۶۵ رژیم بعثی سوریه این ادعا را پذیرفت و از آن پشتیبانی کرد. ۲۳ در واقع پشت کلمه خلیج عربی، جزایر عربی، خوزستان عربی (عربستان)، حکم فرمایی بر تنگه هرمز و تبدیل کردن ایران به زائده جهان عرب نهفته بود.۲۴
اگر چه تلاشهای ناصر برخی از سیاستمداران عرب را نیز با وی همراه کرده بود اما در نهایت نتیجه دلخواهی در پی نداشت. زیرا رستاخیز عرب آنطور که ناصر در رویای خود مجسم کرده بود، با واقعیات فاصله‌های زیادی داشت. علت اصلی آن نیز عدم انسجام و یکپارچگی دولت‌های عربی بود. در واقع ملتی که ناصر از آن دم می‌زد، چیزی جز تخیل نبود.۲۵
تلاش‌های قاسم و ناصر در جهان عرب با قدرت یافتن صدام حسین در عراق بار دیگر توسط او ادامه یافت. صدام که در وهله نخست صدها میلیون دلار هزینه کرده بود تا با کمک گروهی روزنامه‌نگار، دانشگاهی، ناشر و مرکز نقشه‌سازی، نام خلیج فارس را تغییر دهد؛ در پی وقوع انقلاب اسلامی در ایران دست به تجاوز به خاک ایران زد. هشت سال جنگ تحمیلی که با ادعاهای واهی صدام مبنی بر حاکمیت بر اروند رود و عربی خواندن خوزستان و شهرهای دیگر ایران آغاز شده بود، در نهایت با شکست عراق خاتمه یافت. در واقع نتیجه عملی این تجاوز، افزایش حساسیت ایرانیان بر نام خلیج فارس بود که در پی آن ایرانیان استفاده از نام خلیج عربی را نوعی ستیز با ایرانیت و تجاوز به تاریخ ایران قلمداد نمودند.
پس از جنگ دوم خلیج فارس و تهاجم عراق به کویت در سال ۱۹۹۱، نفوذ نظامی ایالات متحده بر منطقه بیشتر شد و دیری نپائید که امریکایی‌ها برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران به رودر رویی کشورها و شیخ‌نشین‌های ساحل جنوبی خلیج فارس با ایران دامن زدند. از این رو شیخ‌نشین‌های شارجه و ابوظبی در مقابل ایران قرار گرفتند و به طرح ادعاهای واهی نسبت به مالکیت جزایر سه گانه (ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ) پرداختند. شیخ زاید بن سلطان آل نهیان، صدها میلیون دلار برای تغییر نام خلیج فارس و تردید آفریدن بر مالکیت مطلق ایران بر جزایر سه گانه هزینه کرد ولی گذشت زمان به او نشان داد که در این زمینه به موفقیتی دست نخواهد یافت. اگر چه ادعای «شورای همکاری خلیج فارس» در بیست و پنجمین نشست سران کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس در بحرین نام شورای همکاری کشورهای خلیج فارس را به شورای همکاری کشورهای خلیج عربی (مجلس التعاون لدول الخلیج العربیه) تغییر دادند؛۲۶ اما به نظر می‌رسد سیاست ایرانی‌زدایی و فارسی ستیزی اعراب، با توجه به تعلق بیش از نیمی از خلیج فارس و حساس‌ترین نقاط استراتژیک و ژئواکونومیک آن به ایران راه به جایی نخواهد برد. در واقع همانگونه که تلاش برای کنار گذاردن و یا نادیده انگاشتن ایران از ساختار امنیتی منطقه بی‌ثمر می‌باشد، تغییر نام خلیج فارس نیز ناممکن می‌نماید.
با این حال نباید از خاطر برد که اعراب در طول سالیان و دهه‌های اخیر تبلیغات گسترده‌ای را به منظور تغییر نام خلیج‌فارس آغاز کرده‌اند. آنها در حالی نام شرکتهای هواپیمائی، روزنامه‌ها، مجلات، شرکتها و بسیاری از چیزهای دیگر را بنام خلیج یا خلیج عربی تغییر داده‌اند که نام «خلیج پارس» در برگیرنده هزاران سال تاریخ است و عدم استفاده از آ‌ن، بی‌ارزش ساختن پیشینه و تمدن‌هایی است که پیرامون آن بالیده‌اند.
به کار بردن نام جعلی «خلیج عربی» به جای «خلیج فارس»،‌عنوان «شیخ شعیب» برای «جزیره لاوان»، «قیس» برای جزیره‌ی «کیش» ـ و «شط‌العرب» برای «اروند رود» از جمله مواردی است که علیرغم مسلمان بودن مردم منطقه، به منازعات هویتی و قومی میان کشورها دامن می‌زند. زیرا تغییر نام‌های کهن جغرافیایی، تحریف واقعیت‌های تاریخی و جعل هویت‌های موجود است.

فیفا نام جعلی لیگ امارات را به رسمیت شناخت

 

به گزارش گروه ورزشي باشگاه خبرنگاران، در سايت فيفا در بخش ليگ کشور‌ها که عنوان تمامي ليگ‌ها به چشم‌ مي‌خورد نام جعلي (خلیج ع ر ب ی) به نام ليگ امارات به ثبت رسيده و اعتراض مسئولان فوتبال ايران نيز در اين خصوص کارساز نشد و حتي باتوجه به اينکه چندي پيش سب بلاتر نيز از امکانات فوتبال ايران ديدن کرد اين موضوع حل نشد و فيفا نيز اين عنوان جعلي را در سايت رسمي خود ثبت کرده است.

اين در حالي است که با حضور بلاتر و شيخ سلمان در ايران اميدي وجود داشت که اين موضوع به نحو احسن به سود ايران حل و فصل شود.

شهید سردار نصرالله شفیعی

 

 

نام و نام خانوادگی : نصر الله شفیعی

نام پدر : علی

تاریخ تولد : 1342

محل تولد : خشت. نعمت آباد

تاریخ شهادت : 16/7/1366

محل شهادت : خلیج فارس

محل دفن : مفقود الاثر

جنگ ايران و آمريكا در خليج فارس

سرانجام در تاریخ 16/7/66 سه فروند هلى‏کوپتر  MH6 آمریکایى که جزو نیروى ویژه 160 آمریکا بودند با چهار فروند قایق ایرانى در جنوب غربى جزیره فارسى رودر رو شدند. در جریان این عملیات شهادت طلبانه،پس از آن که یک فروند هلى‏کوپتر آمریکایى توسط شهید "محمدى‏ها " سرنگون گردید...

  جنگ ايران و آمريكا در خليج فارس

 

درگيري در خليج فارس و گسترش آن با حملات عراق به پايانه هاي نفتی ايران در جزيره‌ی خارك در سال 63 و سپس حمله به نفت‌كشها و كشتي‌هاي ايران در سال‌هاي بعد، برپايه اين تحليل انجام گرفت كه ايران، مادامي كه قادر به توليد و فروش نفت و سپس تهيه‌ی سلاح باشد، به جنگ ادامه خواهد داد. بنابراين قطع صدور نفت ايران هسته مركزي تلاش هاي عراق را تشكيل می‌داد.

1- گري‌سيك مشاور كارتر رئيس‌جمهور اسبق آمريكا می‌گويد:

«عامل عمده ادامه‌ی جنگ از جانب ايران صدور نفت توسط اين كشور است و تا موقعي كه نفت از ايران صادر می‌شود جنگ ادامه خواهد يافت، بنابراين بايد جريان صدور نفت ايران را قطع كرد».[1]
ناتواني عراق در نبرد زميني و تلاش براي خنثي سازي برتري هاي رزمي ايران، محور اصلي اقدامات عراق را تشكيل می‌داد.

از آنجايي كه ايران اقتصادش به نفت وابسته بود خيلي تمايل نداشت جنگ در خليج فارس شعله ور شود و تنها به مقابله به مثل اكتفا می‌كرد.

2- ويليام فاير كارشناس اقتصادي سيا می‌گويد: «با ايران چه كنيم؟

هر چه پول در رگ‌هاي عراق تزريق شد نتيجه نداد. تنها يك روزنه اميد هست، شايد با سقوط قيمت نفت، ايران ورشكست شود و ماشين جنگي او از كار بيفتد.»[2] برابر اين نظريه عراق به حمله خود به پايانه‌هاي نفتي و نفت‌كش‌ها بيشتر تشويق شد و عربستان و كويت نيز همزمان با افزايش توليد، موجب ارزانتر شدن قيمت  نفت شدند.

3- درگيري در خليج فارس با حملات عراق به جزيره خارك در سال 1363 و سپس با حمله به نفت‌كش‌ها وكشتي‌هاي ايراني شروع شد.

4- دومين مرحله‌ي جنگ در خليج فارس در تاريخ آذرماه 1365 و پس از افشاي ماجراي مك فارلين شروع شد.

آمار حملات به كشتي‌ها در سال 1364 مجموعاً 47 مورد بود در صورتي كه اين رقم در سال 65 به 107 مورد افزايش يافت.[3]
هواپيماهاي عراقي، ناو استارك آمريكا را مورد هدف قرار دادند، كه جمعي از پرسنل آن كشته و مجروح شدند. تحليل گران اين حادثه را ناشي از افشاي ماجراي مك فارلين و عصبانيت عراق از آمريكا تلقي كردند. (البته عراق بلافاصله عذر خواهي كرد و اعلام نمود اشتباه كرده است) [4]
آمريكا لايحه اسكورت نفتكشهاي كويتي را در كنگره تصويب كرد (9/4/66).[5] مسئولين درخصوص نحوه برخورد با اسكورت نفتكش‌ها توسط آمريكا با امام مشورت كردند امام(ره) فرمودند «اگر من بودم می‌زدم»[6] و همين تدبير پايه و اساس فعاليت‌هاي نيروي دريايي سپاه  قرار گرفت.
آمريكا براي اسكورت نفت كشها ابتدا 20 فروند و بعدهاتا 50 فروند ناو را درگير كرد. تنها در يك ناو(COnstlatiOn) 90 فروند هواپيماي جنگي مستقر بود.[7]

5- با افزايش حملات عراق به نفتكش‌ها و جزيره خارك، ايران مجبور شد 15 فروند كشتي نفتكش از يونان، لندن و نروژ خريداري كرده و عمليات مقابله به مثل را در دستور كا رخودقرار دهد.


6- سومين مرحله جنگ نفتكش‌ها و سنگين‌ترين مرحله پس از پيروزي عمليات كربلاي 5 بود. عراقي‌ها مصمم بودند، هر طور شده بنيه ي اقتصادي  ايران را بشدت تضعيف كنند. بدين منظور آمار حمله به كشتي‌ها در سال 1366 به 333 مورد رسيد.[8]

7- كويت در  آذر ماه سال 1365 از آمريكا و شوروي درخواست كرد نفتكش‌هايش را اسكورت نمايد. آمريكا ابتدا نپذيرفت، اما شوروي با كويت وارد معامله شد.[9]

8- شوروي سه فروند كشتي نفتكش خود را به اجاره كويت درآورد تا عمليات اسكورت را با پرچم خودش انجام دهد. جمهوري اسلامي ايران اعلام كرد كه براي ايران فرقي نمي‌كند كه پرچم چه كشوري بالاي كشتي‌ها  باشد.[10]

9- جمهوري اسلامي ايران براي حفظ توازن قدرت  در خليج فارس سكوي موشكهاي كرم ابريشم را در سواحل تنگه هرمز مستقر كرد و آمريكا به‌شدت عكس العمل نشان داد.[11]

10- يگان دريايي سپاه كه از سال 1360 در حال شكل­گيري بود و در طي عمليات‌هاي آبي خاكي خيبر، بدر و والفجر8 روبه پيشرفت و گسترش بود، در عمليات كربلاي 3 و انهدام سكوي العميه در شهريور 1365 به جايگاه مناسبي رسيده بود.

سردار علايي فرمانده وقت قرارگاه دريايي نوح پس از عمليات كربلاي 5 مأموريت يافت تا پايگاه‌هاي دريايي سپاه را در بندر عباس، بوشهر و ماهشهر راه اندازي كند سپاه با دو پديده «مين و قايق تندرو» محاسبات دشمن را به هم زد. در اين فاصله نيروي دريايي سپاه بين 35 تا 50 سكوي پرتاب موشك كرم ابريشم در جزاير خليج فارس و تنگه هرمز ايجاد نمود.[12]

روز شمار جنگ خليج فارس در سال 1366

نيروي دريايي سپاه در ابتداي سال 1366 يك كشتي كويتي در نزديكي ساحل ابوظبي را توقيف و بازرسي كرد و دو هفته بعد نيز كشتي باري متعلق به شوروي به نام ايوان كارسيف مورد حمله قرارگرفت.[13] دومين كشتي نفتكش روسي بنام مارشال چخوف با مين برخورد كرد و اين در صورتي بود كه او با حمايت رزم‌ناو حركت مي‌كرد. (اين نفتكش در اجاره كويت بود)[14]

قطعنامه 598 در تاريخ30/4/66 با فشار آمريكا و عراق، براي خاتمه‌ی جنگ در شوراي امنيت سازمان ملل به تصويب رسيد. يك روز بعد، يعني در 31/4/66 اولين كاروان اسكورت نفت‌كشهاي كويتي توسط آمريكا از سواحل امارات به طرف كويت حركت نمود. دو فروند ابرنفتكش به نامهاي بريجتون و گازپرنس با ظرفيت 5/2 ميليون بشكه نفت با حمايت سه ناو جنگي و حداكثر سرعت به راه افتادند. آمريكا 10 نفر از مهم­ترين خبرنگاران خبرگزاري هاي جهان را براي پوشش خبري آورده بود. آمريكا از عراق خواسته بود تا در آن  روز به نفت كش‌ها حمله نكند.[15]

در تاریخ 31/4/1366 سوپر نفتكش بريجتون در 27 كيلومتري جنوب شرقي كويت با مين برخورد كرد، انفجار به حدي بود كه خبرنگاران و ملوانان روي عرشه بريجتون به دريا پرتاب شدند.[16]

در تاریخ 19/5/1366 كشتي آمريكايي با پرچم پاناما در آبهاي عمان و سه روز پس از مانور شهادت در خليج فارس با مين برخورد كرد.[17]

آمريكا و انگليس ناوهاي مين روب خود را به خليج فارس اعزام كردند.

پس از انفجار كشتي پانامايي در طول 45 روز، تقريباً هيچگونه اتفاقي در خليج فارس رخ نداد و عراقي‌ها مجدداً كشتي الوند ايران را كه مشغول بارگيري نفت در جزيره سيري بود، هدف قرار دادند آنها سعي داشتند ايران را به حركت هاي تلافي جويانه و در نهايت رو درروي با آمريكا قرار دهند كه به نفع آنها باشد.[18]

و بر اساس همين سياست عراق حملات بسيار وسيعي عليه پالايشگاهها، كشتي‌ها، بنادر و نفتكش هاي ايران را آغاز كرد.[19]

در تاريخ 13/6/66  بندر كويت با يك فروند موشك هدف قرار گرفت. كويت 5 ديپلمات ايراني را از اين كشور اخراج كرد.[20]

- آمريكا در روز دوشنبه 30/6/66 ساعت 40/22 با دو فروند بالگرد،" كشتي ايران اجر" را به اتهام كاشتن مين در خليج فارس، مورد حمله قرار داد.در اين درگيري 4 نفر از پرسنل ارتش شهيد و4 نفر ديگر زخمي و10 ملوان توسط نيروهاي ناوچه آمريكايي دستگير شدند.[21]

4 - عربستان سعودي در مراسم حج سال 1366 حجاج ايراني را به خاك و خون كشيد، آقاي هاشمي رفسنجاني گفت:

ما طرح‌هايي براي نشان دادن اين عكس العمل داريم كه در موقع مناسب خود آنها را اجرا خواهيم كرد. من فكر می‌كنم كه سعودي‌ها براي آنچه كه انجام داده اند متأسف خواهند شد.[22]

در تاريخ 12/7/1366 قايق هاي تندرو سپاه مأموريت يافتند پايانه نفتي رأس الخفجي عربستان را مورد حمله قرار دهند كه با دخالت ناوگان آمريكا منتفي شد، اين قايق‌ها از جزيره فارسي در 120 كيلومتري آمده بودند. قايق هاي سپاه در همين حال كشتي ردالكبري عربستان را مورد حمله قرار دادند.[23]

در روز 16/7/1366، در درگيري 5 فروند هلي كوپتر آمريكايي با 5 فروند قايق تندروي سپاه، 3 قايق سپاه غرق و 2 نفر شهيد  شدند و يك فروند هلي كوپتر آمريكايي سقوط كرد.[24]

در تاريخ 23/7/1366يك هفته پس از درگيري بالگردهاي آمريكايي با قايق‌هاي ايراني، اصابت يك فروند موشك كرم ابريشم به كشتي نفتكش آمريكايي سانگاري در ساحل كويت، موجب شد 18 نفر از جمله  ناخداي كشتي مجروح شوند. ايران طي پيامي به خبرگزاري‌ها اعلام كرد:  «خليج فارس يا جايي امن براي همه خواهد بود و يا هيچكس.»[25]

در روز 27/7/1366: آمريكا به سكوي نفتي رشادت حمله كرد. اين سكو داراي دو جايگاه می‌باشد(R4 وR7)كه آمريكايي‌ها آن را منهدم كردند، اين سكوها در اختيار كاركنان شركت نفت ايران بود و ماهيت نظامي نداشت.[26]

تحليل‌گران می‌گويند آمريكا به منظور اعاده‌ی حيثيت از دست رفته، در درگيري‌هاي گذشته، اقدام به انهدام اين سكو كرد.[27]

در تاريخ 30/7/ 66 13: یک فروند موشك به اسكله الاحمدي كويت اصابت كرد.[28]

در روز 3/8/1366 دفتر هواپيمايي پن امريكن در كويت منفجر شد.[29]

- وزارت خارجه آمريكا اعلام كرد، به هيچ عنوان از كويت حمايت نخواهد كرد و موشك باران و انفجارات اخير مشكل داخلي اين  كشور است.[30]

آمريكا پس از ناكامي در تلاش‌هاي سياسي و نظامي با هدف به دست گرفتن ابتكار عمل، طرح تحريم خريد نفت ايران را صادر كرد.

حضرت آيت ا... خامنه‌اي رئيس جمهور وقت ايران فرمودند: «در صورت توافق نسبت به اعمال تحريم اقتصادي، ايران تنگه هرمز را خواهد بست.»[31]

پيرو اين موضع‌گيري صريح، اروپا و ژاپن اعلام كردند، تنها از فروش سلاح به ايران خودداري خواهند كرد.

تا پايان سال 1366 هواپيماهاي عراقي به حملات بي امان خود عليه بنادر، جزاير، كشتي‌ها و نفتكش‌ها ادامه دادند و سپاه نيز موضوع كاشت مين و زدن كشتي‌هاي باري را در دستور كار داشت.
در تاريخ 26/1/1367 كشتي جنگي آمريكا بنام ساموئل رابرتز با مين برخورد كرد و قايق هاي توپدار سپاه با كشتي آمريكايي  ويليتايد در سواحل امارات درگير شدند.[32]

در روز29/1/1367 آمريكا سكوهاي نفتي نصر و سلمان را با گلوله و موشك منهدم كرد. ناوچه‌هاي جوشن و سهند در درگيري با ناوگان آمريكا توسط بمب‌هاي ليزري از راه دور هدف قرار گرفته، منهدم وغرق شدند، در اين عمليات به ناوچه سبلان و يك فروند هواپيماي اف 14 خساراتي وارد شد. يك فروند هلي‌كوپتر آمريكايي در اين درگيري سقوط كرد.[33]

در تاريخ 12/4/1367: ناو هواپيما بروينسنس در يك اقدام وحشيانه، هواپيماي مسافربري ايران با 290 سرنشين را در آبهاي خليج فارس هدف قرار داد وسرنگون ساخت.[34]

ايران معمولاً از موشك هاي ماوريك كه كلاهك كوچك و قديمي داشتند و روي هواپيماهاي اف 4 نصب می‌شدند براي جنگ نفت‌كشها استفاده می‌كرد كه از رده خارج بود، لذا سپاه با تركيب موشك‌هاي سي‌كيلر و كرم ابريشم اين امكان را يافت كه به‌جاي خسارت به كشتي‌ها آنها را غرق كند.
سپاه مجموعاً در سال 1365  ،120  فروند قايق تندرو از جمله قايق‌هاي سوئدي 13 متري براي عمليات چريكي در خليج فارس در اختيار داشت در صورتي كه آمريكا حداقل از 50 فروند ناو هواپيمابر و ناوچه جنگي مجهز به آخرين سيستم‌هاي دفاعي و هجومي بهره می‌برد.[35]

جمع بندي: طي جنگ نفتكش‌ها در سال 1366، ايران 80 بار، و عراق 83 بار به نفتكش‌ها حمله كردند. ايران از سال 63 جمعاً 180 حمله و عراق 215 حمله انجام دادند. ايران تعداد 16 فروند كشتي را منهدم يا خسارت كلي بر آنها وارد كرد و عراق 49 فروند را منهدم و به 9 فروند خسارت كلي وارد كرد.[36]

شهیدان خلیج همیشه فارس محله گوریگاه

با سلام و صلوات به روح بزرگ شهیدان ایران کبیر

شهید سید عابدین علمداری

محل شهادت خلیج فارس 

تاریخ شهادت1364.11.3

 

شهید ذوالفقار دستمزد

محل شهادت خیلج فارس

تاریخ 1364.11.3

سندی مبارک از پیغمبر اسلام (جاری شدن نام خلیج فارس از زبان مبارک پیامبر(ص) )


پس از اقداماتی که جاعلان در راستای بزرگترین جعل تاریخی در تغییر نام خلیج فارس انجام دادند، واکنش های بسیاری نیز از سوی مردم و مسئولان ایران صورت گرفت و در این راستا اسناد متعدد و معتبر تاریخی نیز در اختیار جهانیان قرار گرفت اما این بار جوانی هرمزگانی، سندی در اثبات حقانیت نام خلیج فارس کشف کرده که سندی مقدس و معیاری برای سنجش افرادی است که خود را مسلمان و پیرو پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌دانند.
به گزارش خبرنگار مهر از بندرعباس، جعل نام خلیج فارس شاید یکی از خنده‌دارترین و در عین حال درد آورترین کارهایی است که در دوره و زمانه ما از سوی افرادی صورت گرفته که عمر تاریخی کشورهایشان به اندازه بخش کوچکی از تاریخ و تمدن کهن خلیج فارس هم نیست.
افرادی که در تاریخ و تمدن دنیا جایگاه خاصی ندارند، در این دوره و زمانه تلاش کرده ‌اند تا با استفاده از دلارهای نفتی برای خود با جعل اسناد، به نوعی تاریخ را هم بخرند اما این درحالی است که پیشینیان خود آنها نیز از نام فارس برای پهنه آبی جنوب ایران استفاده کرده اند.
پس از اقداماتی که جاعلان در راستای بزرگترین جعل تاریخی در تغییر نام خلیج فارس انجام دادند، واکنش های بسیاری نیز از سوی مردم و مسئولان ایران صورت گرفت و در این راستا اسناد متعدد و معتبر تاریخی نیز در اختیار جهانیان قرار گرفت.
اما این بار جوانی هرمزگانی، سندی در اثبات حقانیت نام خلیج فارس کشف کرده که سندی مقدس و معیاری برای سنجش افرادی است که خود را مسلمان و پیرو پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌دانند.
نیما صفا درگیری متولد سال 1366 و کارشناس ارشد حقوق است که تحقیقات و پژوهش‌های فراوانی را در راستای کشف اسنادی معتبر در اثبات حقانیت نام خلیج فارس از منابعی که توسط اعراب تالیف شده، انجام داده است.
جاری شدن نام خلیج فارس از زبان مبارک پیامبر(ص)
این پژوهشگر خلیج فارس در تحقیقات خود، حدیثی از پیامبر گرامی اسلام(ص) را کشف کرد که در آن نام "بحر فارس" از زبان مبارک پیامبر بزرگوار اسلام جاری شده است.
نیما صفا درگیری در گفتگو با خبرنگار مهر علاقه شخصی خود به ایران و همچنین ریشه تاریخی خانوادگی خود در مبارزه با بیگانگان را از جمله عوامل آغاز تحقیقاتش برای اثبات حقانیت نام خلیج فارس برشمرد و افزود: بنده نسل پنجم از فرزندان شهید رئیس سبزعلی درگیری هستم که در منطقه جنوب کشور در مبارزه با اقدامات تجاوز کارانه امامان مسقط در عصر ناصری، به شهادت رسید و علاقه شخصی بسیاری برای انجام تحقیقاتی در راستای دفاع از حقانیت وطنم داشته ام.
وی ادامه داد: خلیج فارس شناسنامه ایران و هر ایرانی محسوب می‌شود و به نظر من جعل نام خلیج فارس، بزرگترین جعل تاریخی 100 سال اخیر است که برای نشان دادن سابقه تاریخی خلیج فارس من خود را مکلف کردم تا کار خاص و ویژه‌ای انجام دهم.
وجود نام خلیج فارس در کتب اعراب
این محقق تاریخ خلیج فارس خاطرنشان کرد: بنده بهترین کار را استفاده از منابع و اسنادی دیدم که توسط خود اعراب تالیف و تنظیم شده در این راستا کتاب هایی در این خصوص را جمع آوری کرده و با مطالعه آنها، نام خلیج فارس را از کتب متعدد اعراب استخراج کردم.
صفا یادآور شد: وجود نام خلیج فارس در کتب مختلف تاریخی اعراب نشان می دهد که آنها هم اکنون با جعل نام خلیج فارس تنها به دنبال عقده گشایی با سرقت از تمدن دیگران هستند.
وی با بیان اینکه در تحقیقات و مطالعات خود کتاب حدیث "مسند ابی یعلی الموصلی البغدادی" مربوط به اهل سنت را نیز مطالعه کردم، تصریح کرد: در این کتاب حدیثی از پیامبر گرامی اسلام نقل شده که در آن پیامبر سه بار نام بحر فارس را از زبان مبارک خود جاری ساخته‌اند و این حدیث در صفحه 119 و  120 از جزء چهارم کتاب مسند ابی یعلی الموصلی البغدادی  آمده است و احمد ابن علی ابن المثنی التمیمی (210-307 ه.ق) مولف این کتاب نیز از بزرگان علم حدیث نزد اهل سنت است.
این محقق تاریخ خلیج فارس افزود: این کتاب  توسط انتشاراتی "دارالثقافة العربیة" در سال 1412 هجری قمری در دمشق به چاپ رسیده است و درباره روات این حدیث که توسط جابر ابن عبدالله انصاری از پیامبر اکرم (ص) نقل شده چنین آمده است: حدثنا ابو هشام الرفاعی، حدثنا محمد بن فضیل، حدثنا الولید ابن جمیع، عن ابی سلمة بن عبدالرحمن، عن جابر .
شرح حدیث: روزی پیامبر مکرم اسلام در جمع اصحابشان در خصوص دجال صحبت می‌فرمایند و نهایتا  این گونه بیان می‌دارند: "...المدینة، ما باب من ابوابها الا ملک مصلت سیفه یمنعه و بمکة مثل ذالک." ثم قال: "فی بحر فارس،ما هو، فی بحر الروم ما هو .ثلاثا." ثم ضرب بکفه الیمنی  علی الیسری. ثلاثا.... که ترجمه آن به این شرح است: در مدینه هیچ دروازه‌ای نیست مگر اینکه فرشته‌ای در حالیکه  شمشیراش  را بیرون آورده از ورود (دجال) ممانعت کند. سپس پیامبر سه بارگفتند: (دجال) در دریای فارس و در، دریای روم نیست و سپس سه بار کف دست راست خود را بر کف دست چپ شان زدند و در ذیل صفحه 120 این کتاب نیز به صحیح بودن این حدیث با عبارت "رجاله الصحیح" اشاره شده است.
صفا اضافه کرد: همین حدیث نیز در چاپ جدیدتر این کتاب که در سال 1422 هجری قمری توسط دارالفکر بیروت به چاپ رسیده نیز آمده، که در جلد دوم، صفحه 214، ذیل حدیث شماره 2168 قرار دارد و نکته قابل توجه دیگر این است که همین حدیث درجلد اول، صفحه 298 و 299 از کتاب (حدیث الزهری) نوشته شده توسط ابی الفضل عبید الله ابن عبدالرحمن ،متوفی به سال 381 هجری قمری نیز آمده است که این کتاب در سال 1418 هجری قمری توسط انتشارات اضواء السلف در شهر ریاض عربستان سعودی به چاپ رسیده است.

 
لزوم اطاعت از فرموده پیامبر توسط مسلمانان
وی گفت: هم اکنون از آنجایی که اکثر تحریف‌کنندگان نام خلیج فارس، عرب هستند و خود را اهل سنت رسول خدا معرفی می‌کنند، لذا با ارائه چنین حدیثی آن جاعلان دو راه بیشتر ندارند یا اینکه در برابر سخن پیامبر عظیم الشان اسلام سر فرو آورند و یا اینکه  از این پس دیگر ادعای دین مداری نداشته باشند چون همان گونه که خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ ما یَنْطِقُ عَنِ الْهَوى‏ إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْیٌ یُوحى‏» (نجم/4-3) از جانب خود حرفی نمی‌زند مگر بر او وحی شود و در جای دیگر می‌فرماید: «وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا»  (حشر/  7) هرچه پیامبر گفت عمل کنید و آنچه نهی کرد ترک کنید و باز می‌فرماید: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ» (نساء/80) هر کس اطاعت از پیامبر کند اطاعت از خداوند کرد، پس چگونه ممکن است شخصی که خود را پیرو آن حضرت بر می شمرد، با سوءنیت و غرض ورزی و دشمنی، دست به تحریف و جعل نام یک دریا بزند و زمینه نفاق را فراهم آورد.
این محقق تاریخ خلیج فارس با بیان اینکه از این حدیث در همایش بین المللی خلیج فارس در 10 اردیبهست ماه سال جاری در بندرعباس و با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی رونمایی شد، اظهار داشت: باید از علمای اهل سنت مدرسه علوم دینی بندرعباس که مرا در شرح و ترجمه این حدیث کمک کردند، تشکر کنم و همچنین از زحمات آقای همایون امیرزاده دبیر سومین جشنواره بین المللی خلیج فارس و حجت الاسلام مرشدی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی هرمزگان که جهت رونمایی از این حدیث همکاری لازم را با بنده داشتند، سپاسگذاری می‌کنم و آیت‌الله نعیم آبادی نماینده ولی فقیه در استان هرمزگان نیز پس از بررسی مستندات، وجود این حدیث را در این کتاب تایید کردند.
صفا در ادامه این گفتگو حدیثی که در آن پیامبر بزرگوار اسلام نام خلیج فارس را عنوان کرده، مقدس‌ترین سند در اثبات حقانیت نام خلیج فارس دانست و بیان داشت: این سند مهم در اثبات نام خلیج فارس دارای این ویژگی مهم و مقدس است که نام خلیج فارس از بان مبارک پیامبر جاری شده و از این رو باید در روزهایی که تلاشهای بسیاری برای جعل این واقعیت تاریخی انجام می‌شود نهادهای مسئول و رسانه ها بیشتر به این حدیث بپردازند.
 
نصب حدیث پیامبر(ص) مقابل سفارتخانه‌های عربی و اهداء به سران بین‌المللی
وی یادآور شد: متاسفانه این روزها شاهد هستیم که در کتاب‌هایی که با سرمایه براخی اعراب چاپ می‌شود نام خلیج فارس جعل شده و یا حتی در زمینه مسابقات ورزشی نیز اقدام به جعل نام خلیج فارس می‌کنند و ما باید از وجود چنین حدیثی که مدرکی بسیار معتبر و مقدس است در تبلیغات رسانه‌ای خود استفاده کنیم.
این پژوهشگر در ادامه پیشنهاداتی در راستای بهره‌گیری از این حدیث نیز ارائه داد و در این راستا، عنوان کرد: با توجه به وجود نام خلیج و یا بحر فارس در کتب متعدد تاریخی، جغرافیایی، شعر و حدیث که توسط افراد معتبر در جهان عرب تالیف شده، این مستندات باید با برپایی نمایشگاه‌های دائمی و مقطعی در معرض دید عموم قرار بگیرند، چون ممکن است در چاپ جدید این کتب نام خلیج فارس جعل شود.
صفا در ادامه بیان پیشنهادات خود، اظهار داشت: اقدام به نصب و رونمایی از این حدیث در مقابل سفارت برخی کشورهای عربی به خصوص امارات متحده عربی در تهران و همچنین نصب این حدیث در مقابل کنسولگری امارات در بندرعباس به عنوان خاستگاه و مرکز خلیج فارس، اهداء این حدیث در قالب هدیه ویژه به صورتی که توسط هنرمندان کشورمان بر روی تابلو نوشته و آذین شود به تمامی سفارتخانه های کشورهای اسلامی عرب و غیر عرب از جمله پیشنهادات بنده است.
وی گفت: ثبت ملی این حدیث با عنوان "مقدس ترین سند نام خلیج فارس"، اهداء حدیث در قالب هنر ایرانی به دبیرکل سازمان ملل متحد، دبیرخانه سازمان کنفرانس اسلامی، دبیرکل اتحادیه عرب، شورای همکاری کشورهای عرب خلیج فارس، سازمان یونسکو، سازمان بین المللی مالکیت معنوی و همچنین کنفدراسیون فوتبال آسیا به دلیل اینکه این کنفدارسیون از جعل نام خلیج فارس در لیگ امارات جلوگیری نکرده و حتی به نوعی از آن حمایت نیز کرده است.
ابداع جایزه بین‌المللی خلیج فارس
این محقق تاریخ خلیج فارس یکی از پیشنهادات خود را ابداع جایزه بین‌المللی و فاخر خلیج فارس عنوان کرد و افزود: ابداع جایزه بین‌المللی خلیج فارس در قالب جوایز یونسکو و اهداء آن به افراد و شخصیت های حقیقی و حقوقی بین المللی فعال در حوزه های مختلف تاریخی، فرهنگی، شعر، ادبیات و جغرافیای مرتبط با خلیج فارس آن هم با تصویب این پیشنهاد در کمیسیون ملی یونسکو و تاسیس دبیرخانه دائمی آن در بندرعباس از جمله راهکارهایی است که در عرصه بین المللی بسیار موثر خواهد بود و همچنین باید از ظرفیت رسانه های بین المللی کشور نیز در راستای ترویج این حدیث استفاده کرد.
صفا در پایان این گفتگو عنوان کرد: بنده در طول بیش از دو سال تحقیق و پژوهش توانسته ام به حدود 200 کتاب مرجع مهم که در زمینه های تاریخی، لغت، شرح علوم دینی، جغرافیایی و... نگاشته شده دست پیدا کنم که حاوی نام بحر فارس یا الخلیج الفارسی است و امیدوارم بتوانم با کمک مسئولان این اسناد را در قالب یک مجموعه گردآوری و منتشر کنم.

جزایر خلیج فارس

 

در گذشته این جزیره را به نام «قیس» می خواندند. روایت است که بعد از طوفان نوح(ع) جزیره ی کیش اولین نقطه یی بوده که سر از آب درآورده است. این جزیره ی بیضی شکل در جنوب غربی بندرعباس و در میان آب های نیلگون خلیج فارس واقع شده است. جزیره ی کیش از نظر محیط زیست طبیعی، یکی از بکرترین مناطق خلیج فارس محسوب می شود.
سواحل کم نظیر این جزیره ی مرجان، نه تنها در فصول گوناگون سال، بلکه در طول یک روز و در ساعات مختلف جلوه های گوناگون و بسیار زیبایی از طبیعت را به تماشا می گذارند. سواحل کیش از زیباترین منظره ی غروب خورشید را در آن جا دید. از جمله نقاط دیدنی جزیره ی کیش، آکواریوم بزرگ آن است که در گوشه ی شرقی جزیره با معماری زیبا قرار داد و گونه های مختلف ماهیان و آبزیان اطراف جزیره در آن به تماشا گذاشته شده اند. جزیره ی کیش اولین بند آزاد تجاری ایران است که امروزه به طور روزانه هزاران نفر جهت خرید و دیدار از زیبایی های طبیعی این جزیره به سمت آن عزیمت می کنند. از مناطق دیدنی کیش می توان به مجموعه قنات های کاریز، پارک دلفین کیش، کشتی یونانی، درخت سبز (انجیر معابد)، شهر باستانی حریره و... اشاره کرد.

جزیره قشم
 

قشم بزرگ ترین جزیره ی ایران و بزرگ ترین جزیره ی غیرمستقل دنیاست. «جزیره قشم» دومین بندر آزاد تجاری ایران است که سواحل آن برای ایجاد لنگرگاه مناسب است. این جزیره پانزده بندر صیادی و تجاری دارد. قشم دارای جمعیت غیربومی و مهاجر بسیاری است که به طور عمده در بخش های تجارت، بازرگانی، صنایع و معادن، ادارات و دوایر دولتی و تشکیلات سازمان منطقه ی آزاد قشم و دیگر بخش های خدماتی به فعالیت اشتغال دارند. اولین و مهم ترین جامعه ی گیاهی جزیره در جنگل های حرا مشاهده می شود. پستانداران قشم عبارتند از چهار گونه خفاش که بک نوع آن میوه خوار است. چهار گونه جونده، یک نوع از خارپشت، خرگوش، روباه و جبیر نیز در قشم شناسایی شده است. در گشت و گذاری چند روزه در جزیره قشم به آسانی می توان تا صد گونه از پرندگان را مشاهده کرد.

جزیره لاوان
 

نام دیگر این جزیره «شیخ شعیب» و جمعیت آن در حدود 2500 نفر است که بیشتر آنان از نژاد عرب هستند. وسعت این جزیره 76 کیلومتر مربع است و پس از قشم و کیش بزرگ ترین جزیره ی ایران در آب های خلیج فارس محسوب می شود. آب و هوای آن گرم و مرطوب و دمای آن در تابستان به حدود پنجاه درجه سانتی گراد می رسد. ذخایر نفتی آب های نزدیک جزیره ی لاوان، بسیار قابل توجه است و در حال حاضر صنایع جزیره منحصر به تأسیسات نفتی است که با نام «مجتمع پالایشی لاوان» فعالیت دارد.
یکی از شگفتی های این جزیره وجود کندوهای عسل در کنار تأسیسات نفتی و مخازن آنهاست. این عسل به رنگ سبز تیره است و بوی نفت می دهد، اما طعم آن مشابه عسل های معمولی است. البته تنها کالای صادراتی جزیره مروارید آن است. این جزیره یک بندرگاه مناسب برای صدور فرآورده های نفتی و یک اسکله فلزی جهت حمل و نقل دریایی دارد.

جزیره هندرابی
 

این جزیره در حد فاصل بین دو جزیره ی کیش و لاوان قرا گرفته است.
فعالیت های صنعتی یا بهره برداری از معادن و منابع زیرزمینی و حتی صنایع دستی در هندرابی وجود ندارد. محیط زیست جزیره به دلیل بسته بودن آن محدود است و موجوداتی از قبیل انواع پرندگان کوچک، پرندگان مهاجری (نظیر باز و شاهین) و انواع کمی از خزندگان و موش صحرایی در آن جا یافت می شود.
جزیره هندرابی از نظر سیاحت و ایرانگردی از زیرمجموعه های کیش است که با توجه به امکانات و استعداد طبیعی جزیره از نظر آب، خاک، هوا و شرایط خاص تجاری قادر است بخشی از نیازهای سیاحتی و گردشگری ایرانگردان را تأمین کند.

جزیره مینو
 

این جزیره که در گذشته به نام «صلبوخ» معروف بوده، بین آبادان و خرمشهر واقع شده و دو شاخه ی «اروندرود» آن را فرا می گیرد. مینوشهر، شهر کوچکی که در آن قرار گرفته، دارای جمعیتی حدود دوازده هزار نفر است و بیشتر کاربرد تفریحی برای مردم دو شهر آبادان و خرمشهر دارد.
جزیره ی مینو از معدود نقاطی در جهان است که در آن سیستم آبیاری به صورت طبیعی و با جزر و مد آب انجام می شود و نیاز به وسایل مکانیکی و تلمبه ی آب ندارد. نخل های بی شمار این جزیره، اکوسیستم مناسبی برای زیست پرندگان مهاجر است.

جزیره شتور
 

جزیره غیرمسکونی «شتور» یا «شیدور» به داشتن تعداد زیاد مار سمی سیاهرنگ و کوچک معروف است که معمولاً زیر شن مخفی می شوند. به این جزیرهر «جزیره ماران» نیز گفته می شود این جزیره از با ارزش ترین و مهم ترین پناهگاه های حیات وحش (پرندگان، لاک پشت های دریایی، ماهی ها و دلفین ها) در خلیج فارس محسوب می شود و جزو مناطق حفاظت شده ی کشور است.

جزیره ابوموسی
 

جنوبی ترین جزیره ی ایرانی آب های خلیج فارس، جزیره ابوموسی است. این جزیره در 222 کیلومتری بندرعباس و 75 کیلومتری بندر لنگه واقع شده است.
در حال حاضر مالکیت جزیره ی ابوموسی به همراه جزایر تنب در دست ایران است، اما متأسفانه گاهی ادعاهایی از سوی دولت امارات متحده ی عربی مطرح می شود؛ این موضوع از آن جا برمی خیزد که خلیج فارس دریای کم عمقی برای نفت کش ها شمرده می شود و نفت کش ها پس از بارگیری نفت در مخازن شان به شدت سنگین شده و کف آنها به کف خلیج فارس نزدیک می شود، در نتیجه خطر به گل نشستن شان شدت می گیرد.
تنها مسیر قابل کشتیرانی برای نفت کش های حامل نفت، فاصله ی میان جزیره ابوموسی و تنب است.

جزیره فرور بزرگ
 

جزیره ی «فرور بزرگ» از مجموعه جزایر استان هرمزگان است که سطح آن از تپه ماهورهای کوچک تشکیل شده است. این جزیره بر روی یکی از کمربندهای زلزله خیر جهان قرار دارد. رنگ آب در نزدیکی جزیره سیاه است و شیب های تند و پرتگاه هایی دارد که گاهی ارتفاع آنها از ده متر بیشتر است. در جزیره ی «فرور بزرگ» بقایای ساختمان های مخروبه و اراضی کشاورزی بایر و چاه های آب به همراه یک چراغ دریایی به نشانه ی مسکونی بودن جزیره در زمان های گذشته، وجود دارد. البته در حال حاضر جزیره غیرمسکونی است و تنها تعدادی مأمور دولتی در آن حضور دارند.
جزیره ی «فرور بزرگ» یکی از کانون های زیست حیات وحش است و تعداد بی شماری از پرندگان؛ مثل عقاب ماهیگیر، طوطی، چک چک، قمری خانگی، چکاوک، کاکلی، پرستو، بلبل خرما، چاخ لق، هدهد، دم جنبانک زرد، هم چنین یک نوع از خارپشت، مارمولک، مار جعفری و عقرب در آن زندگی می کنند. این جزیره به علت داشتن مارهای زیاد به «مارور» نیز شهرت دارد.

جزیره فرور کوچک
 

نام دیگر این جزیره ی غیرمسکونی «فرورگان» است که در جنوب فرور بزرگ و شمال جزیره ی سیری قرار دارد. به علت موقعیت اقلیمی و استقرار در مسیر مهاجرت پرندگان دریایی، زیستگاه گونه های متنوع پرندگان مهاجر و بومی است.

جزیره خارک
 

«خارک» جزیره یی مرجانی با تاریخی پر از فراز و نشیب است. این جزیر در حدود 57 کیلومتری شمال غرب بوشهر و 30 کیلومتری بند ریگ واقع شده و یکی از مهم ترین پایانه های صادرات نفت ایران در این جزیره است. جزیره ی خارک برای ایجاد لنگرگاه ها، با مزایای طبیعی و سواحل عمیق آن برای پهلو گرفتن نفت کش های اقیانوس پیما بسیار مناسب است. به ویژه که قشر سنگی چون پشته یی که سطح جزیره را پوشانده در وسط جزیره به بلندی شصت متر می رسد.
از آثار کشف شده در کاوش های جزیره ی خارک که از دورترین ایام تاریخ خصوصاً از زمان ساسانیان، پارت ها و دوره ی اسلام به جای مانده می توان گور دخمه های پالمیران، معبد نپتون آتشکده ی زرتشتیان، کلیسا و دیر نسطوریان، قبرهای سنگی و قبرهای ستودان و آرامگاه «میرمحمد» منسوب به محمد حنفیه را نام برد. در حال حاضر تنها افرادی می توانندی در جزیره عبور و مرور کنند که یا ساکن جزیره ی خارک بوده یا موفق به دریافت مجوز از فرمانداری استان بوشهر شوند.

جزیره فارسی
 

این جزیره نیز فاقد سکنه است، اما به دلیل وجود ایستگاه هواشناسی اهمیت ویژه یی دارد. ایستگاه هواشناسی جزیره ی فارسی، اطلاعات هواشناسی را به تمام شرکت های کشتیرانی می رساند.
جزایر عباسک، بونه، تنب بزرگ و وکوچک، لارک، هرمز، ناز، خورموسی و... از دیگر جزایر خلیج فارس هستند که در نزدیکی سه استان خوزستان، بوشهر و هرمزگان قرار دارند.
لازم به ذکر است جزیره های غیرمسکونی خلیج فارس از اهمیت ویژه جهانی به عنوان زیستگاه مرجان های دریایی (خوراک غواص ها) محل تخم گذاری پرستوهای دریایی و لاک پشت ها و زیستگاه انواع پرندگان مهاجر برخوردار است.

تاریخچه خیلج همیشه فارس

 دهم اردیبهشت ماه در تقویم تاریخی و سیاسی ایرانیان به نام پاینده خلیج نیلگون فارس، مزین شده است نامی به جای مانده از کهن ترین منابع تاریخی و ثبت شده در دیرینه ترین جغرافیای جهان.

البته تلاش های بسیاری از سوی استعمارگران برای خدشه به این حقیقت تاریخی انجام شده و در سالهای اخیر نیز نام خلیج فارس هدف قرار گرفته است، اما پایداری ایرانیان برای حفظ میراث کهن تاریخی ایران و جهان خلیج فارس همیشگی فارس را پاینده نگه داشته است.

جغرافیای آب های خلیج فارس و نام این خلیج آنقدر با اهمیت است که ایجاب می کرد روزی به این نام داشته باشیم. زیرا در جهان عرب از زمان جمال عبدالناصر، انگلیس ها بانی تبلیغات منفی برای مبارزه با واژه تاریخی و چند هزار ساله خلیج فارس بودند اما با توجه به اینکه این نام در جغرافیای جهان نامی ثبت شده است، پایدار مانده است و حساسیت موضوع ایجاب می نماید که جمهوری اسلامی ایران از طریق وزارت امور خارجه، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، صدا و سیما و سایر رسانه های گروهی اجتماعی و سایر مراجع رسمی با جدیت هرگونه جعل نام تاریخی خلیج فارس را پیگیری نمایند. زیرا صیانت از حفظ نام پاینده خلیج فارس سبب اقتدار ملی کشور می شود و از سویی نامگذاری و تمدنی کشور را ارتقاء می بخشد چون خلیج فارس میراثی است که ایرانیان آزاداندیش روزگار کهن برای فرزندان خود به یادگار گذارده اند تا مایه فخر و مباهات نسل های بعدی باشد.

جغرافیای تاریخی خلیج فارس نماد هویت ملی ایران

خلیج  فارس از ازمنه قدیم یکی از مهم ترین راه های دریایی جهان به لحاظ اقتصادی و چه از نظر انتقال فرهنگ های سرزمین های گوناگون تا عصر حاضر بوده است. به احتمال قریب به یقین هیچ دریای دیگری در عالم بیش از خلیج فارس توجه علمای علم جغرافیا، باستانشناسی، اقتصاد، سیاست و نظامیان و استعمارگران را به خود معطوف نداشته و دورنمای پرفراز و نشیب را به خود ندیده باشد که در تاریخ این منطقه مکتوب است.

خلیج فارس از قدیم الایام زمانی که تمدن بشری در روی کره زمین شکل گرفت، بر اساس سابقه تاریخی و به لحاظ قومی، نژادی، زبانی و جغرافیایی به همین نام معروف و مشهور بوده است.

زمانی که پارسیان به ساحل دریای جنوب رسیدند یعنی از هزاره دوم پیش از میلاد می بایستی این دریا را پارسی یا خلیج فارس نامگذاری می کردند زیرا نخستین روزی که نام این دریا در اسناد و مدارک معتبر تاریخی دیده شده تا امروز آن را به همین نام خوانده اند و در سرتاسر جهان متمدن همیشه و به هر زبانی این نام رواج داشته است.

قدیمی ترین اسناد در مورد خلیج فارس کتیبه ای است از داریوش هخامنشی در ترعه سوئز در کشور مصر در دو هزار و چهارصد سال پیش که جزو قلمرو پادشاهی ایران بوده است.

کتاب جغرافیای حدودالعالم من المشرق و المغرب به زبان فارسی، کتاب بطلمیوس و در نقشه های جهان از اراتوستن، هیپارک و بالاخره استرابون و ... مکررا نام خلیج فارس و دریای پارس مورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین تغییر نام خلیج فارس به خلیج ع رب ی که در این اواخر از طرف بعضی کشورهای عربی عنوان می شو جزء دسیسه استعمار، به منظور ایجاد اختلاف و تفرقه بین کشورهای اسلامی و به ویژه کشورهای حوزه خلیج فارس چیز دیگری نمی تواند باشد.

در حال حاضر از نگاه غربی در مهندسی تهدیدات و در معماری امنیت، جایگاه ایران به پشتوانه اسلامی در بین کشورهای مسلمان حوزه خلیج فارس و خاورمیانه بسیار محوری است. زیرا ما ایرانیان با بیشترین کرانه در جایی از خلیج فارس زندگی می کنیم که بیشترین تاثیر را بر کشورهای منطقه و فرامنطقه ای داشته است. نقش جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگری خردمند در منطقه خلیج فارس نمود پیدا کرده و هرگونه نظم و سامانه اعم از امنیتی، سیاسی و اقتصادی آن را نباید نادیده گرفت زیرا جمهوری اسلامی ایران می تواند در هر لحظه که اراده کند بر 60 درصد از منابع انرژی جهان اثرگذار باشد.

از آنجایی که موضوع امنیت در خلیج فارس اهمیت زیادی را در ادبیات و محافل سیاسی و علمی به خود اختصاص داده است. اهمیت منطقه خلیج فارس از نظر ژئواکونومیک قابل بحث است و این منطقه محل برخورد راهبردی میان قدرت های بزرگ فرامنطقه ای است.

با نگرش به تئوری دانشمند معروف سرهارد فورد مکیندر انگلیسی نظریه "هارتلند" یا قلب جزیره جهانی که در تصرف هر حکومتی باشد حاکمیت بر جهان خواهد داشت. در همین رابطه امروز این تئوری و تفکر در خصوص هارتلند انرژی یعنی خاورمیانه صدق می کند و قلب سرزمین خاورمیانه منطقه خلیج فارس و کشورهای حوزه خلیج فارس می باشد یعنی بخشی از عراق، عربستان و ایران است که ابرقدرت های غربی برای احصاء آن بطور مستقیم و غیرمستقیم درصدد تصرف (قلب) هارتلند انرژی جهان می باشند و در همین رابطه ایران از منظومه و سیاره استعماری ابرقدرت آمریکا خارج شده است و آمریکا درصدد است به هر نحو ممکن این بخش هارتلند را در تصرف خود درآورد.

از نگاه دیگر ایران در سند چشم انداز 20 ساله خود را کشوری توسعه یافته با جایگاه اول اقتصادی علم و فناوری با هویت اسلامی تعریف نموده است که برای رسیدن به این جایگاه و منزلت یکی از راه های آن حفظ هویت ملی و باستانی خود می باشد و این حفظ هویت در زنده نگه داشتن نام خلیج فارس و جلوگیری از تحریف نام آن می باشد.
تاریخچه خلیج فارس

تاریخچه خلیج فارس


خلیج فارس به لحاظ موقعیت استراتژیک و منابع طبیعی سرشار آن ، ازدوران گذشته تا به امروز مورد توجه دولتها و ملتها بوده و بسیاری از سلاطین و پادشاهان از همان زمانهای کهن به موقعیت اقتصادی آن نظر داشته اند که از آن جمله ، حمایت پادشاهان هخامنشی و پارتی از گسترش بازرگانی دراین منطقه بوده است .


پارتها دو راه تجاری را تحت کنترل داشتند که یکی از آن دو ، راه تجاریی بوده که از کنار فرات و از آسیای صغیر و سوریه و بین النهرین شمالی به سمت خلیج فارس گسترده بوده است .(1)

داریوش پادشاه ایران هخامنشی ، برای گسترش بازرگانی در ایران دستور داد کانال سوئزایجاد شود تا کشتی های بازرگانی بتوانند از دریای پارس واز دریای سرخ به مصر و مدیترانه راه یابند .


در سنگ نبشته ای به جای مانده از آن دوره آمده است: « داریوش شاه گوید : من پارسی ام و از پارس، مصر را فتح و امر کردم این کانال رابکنند و از "پی رو" (رودنیل) که در مصر جاری است تا دریایی از پارس به آن می روند. این کانال کنده شد و چنانکه امر کردم کشتی ها روانه شدند؛ چنانکه اراده من بود »(2)


همچنانکه در تاریخ نقل شده است ؛اشکانیان بازرگانی را گسترش دادند و با رومیان رقابت شدیدی می کردند و دریای فارس رابه شکل یک راه ترانزیت درآوردند. (3)


این پیشرفت در دوران ساسانی ادامه یافت و بندر سیراف(اطراف بوشهر) مرکز بازرگانی بزرگی شد و حتی در اسناد تاریخی چین از سده چهارم تا دوازدهم میلادی، همه جا نام پارس، فارس، پارسوا وایران به صورت گسترده دیده می شود و این نشانگروجود روابط تجاری است.(4)


پس از فتح ایران به دست مسلمانان، بازهم ایرانیان در دریانوردی از دیگر دولتهای خاورمیانه جلوتر بودند و اعراب ترتیبات تجارت دریایی با هند و چین و ... را حفظ کردند. (5)


درطول تاریخ ایران نیز استعمارگرانی سودجو دیده می شوند که برای بدست آوردن موقعیت بالای خلیج فارس، همواره در کشمکش بودند. نمونه بارز، آن در عصر صفوی بود که عثمانیها تاخت و تاز به خلیج فارس را شروع کرده بودند و هرروز بر نیروی دریایی و تقویت آن می افزودند و پرتغالی ها از طرف دیگر در حدود سده 16 میلادی براین منطقه تسلط کامل داشتند و با عثمانیها درگیربودند تا آن که سرانجام در سال 1587 م شاه عباس به کمک انگلیسی ها پرتغالی ها را عقب راندند و در عوض پای انگلیسیها به این منطقه کاملاً باز شد و هلندیها در سال 1033 هـ با به دست گرفتن تنگه هرمز، سهمی از بازرگانی ایران را تصاحب کردند . این امر باعث کشمکش با انگلیسیها شد. چندی نگذشت که در سال 1075هـ شرکت فرانسوی هند خاوری تاسیس و رقیب دیگری افزوده شد. البته، باید یادآورشد در زمان حکومت افشاریان نادرشاه توانست نیروی دریایی در خلیج فارس ایجاد کند و چندفروند کشتی از انگلیس وهلندیها بخرد.(6)


در دوره قاجار بیش از هر زمان دیگر خلیج فارس مورد تاخت وتاز کشورهای استعماری قرار گرفت ؛ بویژه استعمار انگلستان که خود را فرمانروای خلیج فارس می دانست و بی تدبیری شاهان قاجار میدان را برای حضور نامشروع انگلیس ، فرانسه و روسیه هموار ساخت. امیر کبیر برای تشکیل نیروی دریایی ایران در خلیج فارس و دریای کاسپین بسیارتلاش نمود، اما با کارشکنیهای رقبا، به موفقیت نرسید .


حضور بیگانگان درایران و کسب منافع تا پایان جنگ جهانی دوم ، ادامه داشت تا اینکه بار دیگر ایران پهلوی با پشتوانه آمریکا بر خلیج فارس چیره شد و با تقویت نیروی دریایی خود، اداره خلیج فارس را بدست گرفت . اما وابستگی ایران به آمریکا دیری نپایید و موجب سرنگونی نظام شاهنشاهی شد. پس از انقلاب اسلامی دسیسه های امریکا باعث نزاع در منطقه شد که در شکل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و اعمال فشارهای نظامی وسیاسی آمریکا ومتحدانش کاملاً آشکارگردید. امروزه نیز آمریکا و انگلیس با تحریک کشورهای حاشیه خلیج همیشه فارس، بخصوص کشور کوچک و وابسته امارات متحده عربی، درصدد ایجاد ناامنی در منطقه بوده و باترفند «خلیج عربی» ، سعی در راه اندازی جنگ روانی و به دنبال آن فشارهای سیاسی علیه ایران دارد.

پرونده عمل ناپسند تغییر نام خلیج فارس که در واقع توهین به هویت و تمدن یک ملت است و سودجویی و منفعت طلبی بیگانگان را درپی دارد به سال 1937م/ 1316 هـ ش ، تشکیل شده و هم اینک در وزارت امور خارجه انگلیس موجود است.(7)


براساس این پرونده جعلی اولین کسی که آشارا واژه "خلیج فارس" را جعل نمود و "خلیج عربی" رابه جای آن بکاربرد، کارگزار استعمار پلید انگلیسی در خلیج فارس به نام « لرد بلگریو» است که که در کتاب خود می نویسد :« خلیج فارس که تازیان اینک آن را خلیج عربی گویند...» وی تلاش نمود این واژه ساختگی رادربین کشورهای منطقه خلیج فارس بویژه اعراب، رواج دهد.(8)

نام تاریخی خلیج فارس
جغرافی نویسان قدیم در نامگذاری سرزمینها ، دریاها ، رودها ، کوهها و . . . ریشه هایی را در نظر داشتند؛ مانند اینکه نام بیشتر رودها از رنگ آبها و سرزمینها و . . . برگزیده می شد، نام کوهها از همانند بودن آنها به کالبدهای دیگر گرفته شده و نام دریاچه ها ودریاها از ریشه استوارتری پیروی شده و بیشتر آنها به نام کشور و سرزمینی که در نزدیکی و پیرامون آنها قرار گرفته ، نامیده شده است ؛ مانند خلیج مکزیک ، خلیج فارس، دریای چین ، اقیانوس هند، دریای مازندران (کاسپی) و . . . (9)

ناحیه جنوب غربی ایران فارس است که ساکنان قدیم آن « پرسه ها » (پارسیان) نام داشتند که یونانیان آنها را پرشیا (persay) می گفتند و دوسلسله پادشاهی (ساسانی و هخامنشی ) از این قوم برخاستند . برخی محققان معتقدند ، پارسیان همان مردم پارسوا (parsua) هستند که ساکن دریاچه ارومیه بودند (که نام آنان در کتیبه آشوری آمده ) و به طرف جنوب رفته و در سرزمین « پارس » سکنی گزیدند .(10) به همین مناسبت دریای مجاور این منطقه، دریای پارس نامیده شد که در آن موقع هیچ یک ازکشورهای کوچک و بزرگ امروزی در سواحل خلیج فارس نبودند و اگر هم بودند ، جزیی از سرزمین پهناور ایران به شمار می رفتند .حتی کشورهای قدرتمند آن روز چون یونان و رم با اجازه ایرانیان کشتی های خود را وارد خلیج فارس می کردند.(11) یونانیان به این دریا « پرس » می گفتند.(12)

داریوش بزرگ ازاین دریا یاد کرده و عبارت « درایه تیه هچا پارسا آبی » یعنی دریای پارس را به کار برده که در کتیبه به جای مانده از وی مشهود است.(13)

اعراب نیز می دانند که این نام ( خلیج فارس ) از دیرباز نام حقیقی این دریای بزرگ بوده است. جغرافیدانان بنام عرب هم ازقرنهای نخستین اسلام آنرا می شناختند. ابی القاسم عبیدالله بن عبدالله مستوفی ، معروف به ابن خرداذبه، که کتاب خود « مسالک و ممالک » را درسال 234 – 230 هـ ق (14) نگاشته است، درباره خلیج فارس می نویسد : دجله وسط مدینه بغداد ثم تمر بواسط الی ان تصب الی البطائح و . . . تمر الی البصره و تمر الی ناحیه المذار ثم یصب الجمیع الی بحر فارس ..... (15)

مسعودی، نویسنده مشهور دیگر عرب؛ درکتاب ارزشمندخود « مروج الذهب و معادن الجوهر » زمانی که از مجموع اخبار راجع به دریاها سخن می گفته ، از خلیج فارس به عنوان دریای پارس یاد کرده است. وی می نویسد : « بحر فارس تکثر امواجه و یصعب رکوبه و ....»(16) ابن حوقل سیاح معروف و جغرافیدان بنام عرب، نقل می کند : در سال 331 هـ ق به عزم مطالعه درباره کشورها و ملتهای مختلف و به منظور تجارت از بغداد بیرون شدم و کشورهای اسلامی را از شرق به غرب پیمودم و آثار متقدمان را نیز مطالعه کردم .»(17) وی در کتاب معروف خود "صوره الارض" از خلیج فارس به نام بحر فارس یاد می کند . اصطخری ،جغرافیدان خبره عرب و نویسنده کتاب "المسالک والممالک " باز هم از دریای فارس یاد می کند : بعد دیار العرب بحر فارس فانه . . . (18)

ابوالفداء مولف کتاب "تقویم البلدان"که ازجایگاه خاصی برخوردار است، از دریای فارس یاد می کند و زمانی که حدود فارس راشرح می دهد می نویسد « حد غربی فارس خوزستان است. همه حد غربی تا شمال حدود اصفهان است و جبال و حد جنوبی آن دریای فارس است . . . »(19)

در "معجم البلدان " ، کتابی مشهور که همه جغرافیدانان آن را به عنوان یک فرهنگ جغرافیایی معتبرمیدانند از خلیج فارس به عنوان "بحر فارس "یاد شده است : « بحر فارس : هو شعبه من البحرالهند الاعظم و اسمه بالفارسیه کما ذکره حمزه زراره کما مسیر من التیز من النواحی مکران علی سواحل بحر فارس ای عبادان . . . »(20)

بنابراین ، آنچه از متون تاریخی استنباط می شود وحتی جغرافیدانان عرب به آن اذعان نمودند این است که "خلیج فارس " در ادوار تاریخ متعلق به پارسیان و ایران بوده است و امروزه اعراب با همکاری آمریکا و انگلستان در تلاشی بیهوده هستند تا با درآمد کلان ناشی از نفت این مالکیت تاریخی و کهن ایران را از بین ببرند و زمینه را برای چپاول هرچه بیشتر این دریا فراهم سازند.

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد