امروز :

اسناد خلیج فارس

خلیج همیشه فارس ایران و ایرانی

جنگ خلیج فارس (1991.م)

 

 

مرحله هوایی جنگ

جنگ خلیج فارس در هفدهم ژانویه 1991، هنگامی آغاز شد که واحدهای هوایی امریکا به یک رشته حملات مخرب بر اهدافی در عراق دست زدند. این اهداف شامل تأسیسات فرماندهی و کنترل، سیستم های ارتباطاتی، پایگاه های هوایی و دفاع هوایی زمین پایه بود. جنگ، هنگامی آغاز شد که هلی کوپترهای تهاجمی "آپاچی AH-64" سیستم رادار مقدم عراقی ها را نابود کردند. سپس ایالات متحده از جنگنده های تهاجمی "استیلت F-117" استفاده کرد که 31 درصد حملات را در روز نخست انجام دادند و به اهدافی که تحت پوشش دفاعی بسیار محکم قرار داشتند - نظیر مرکز شهر بغداد - بدون هیچ مانعی حمله کردند. در این حملات همچنین از موشک های کروز که از دریا پرتاب می شدند و سلاح های هدایت شونده دقیق با برد بسیار زیاد، استفاده شد.
در روز سوم جنگ، نیروهای هوایی ائتلاف توانستند حملات خود را از دفاع هوایی اصلی عراق به اهداف استراتژیکی مانند مراکز اصلی فرماندهی، ارتباطات ارتشی و غیرنظامی، نیروگاه های برق و تأسیسات و کارخانجات تولید کننده ی سلاح های جنگ بیولوژیکی، شیمیایی و هسته ای معطوف کنند.
ائتلاف همچنین از انحصارخود بر شناسایی دوربرد، اطلاعات عکاسی و مخابراتی از طریق ماهواره، هواپیماهای گردآوری اطلاعات الکترونیکی، توانایی سوخت رسانی مجدد، هواپیماهای کنترل هوایی و هشداردهنده (آواکس) و هواپیماهای هدف یاب پیچیده، نظیر JSTARS بهره کامل برد. این امر مزیت بیشتری در رزم هوا به هوا و هوا به زمین ایجاد کرد.
مزیت در رزم هوا به هوا، طی نخستین روزهای جنگ آشکار شد. عراق دارای 770 هواپیمای جنگی، 24 پایگاه عمده ی عملیاتی، 30 پایگاه پراکنده و شبکه ی گسترده ای دارای حدود 3 هزار موشک زمین به هوا به هنگام حمله ائتلاف بود. با این حال، نیروهای هوایی ائتلاف به قدری برتری داشتند که عراق نتوانست حتی در یک درگیری هوا به هوا برنده شود و جمعاً 35 هواپیمای خود را در رزم هوا به هوا از دست داد. در پایان نخستین هفته جنگ هوایی، عراق تلاش خود را برای مقاومت فعال در هوا متوقف ساخت و هواپیماهای عراقی، پروازهای خود را به ایران آغاز کردند؛ با این امید که ایران پس از جنگ، هواپیماها و خلبانان آنها را به عراق باز گرداند. عراق حتی تلاش های نمایشی خود را برای استفاده از هواپیماهایش در رزم، پس از چهاردهمین روز جنگ هوایی متوقف ساخت و پس از آن دفاع هوایی زمین پایه ی عراق در برابر جنگ الکترونیکی، مادون قرمز و دیگر اقدامات متقابل و موشک های ضدّ تشعشع در کلّ جنگ آسیب پذیر گردید.
در آغاز هفته دوم جنگ هوایی، نیروهای هوایی، ائتلاف، کانون توجه خود را تغییر دادند و در صحنه ی عملیات کویت شروع به حمله به ارتش رزمی عراق نمودند. این مرحله از منازعه هوایی، برای 26 روز بعدی به طول انجامید و ائتلاف توانست از آواکس ها و توانایی های سوخت رسانی مجدد خود سود ببرد. میزان سورتی ها را در سطح بسیار بالایی نگه داشته و تا 600 هواپیما را در هوا بر فراز کشور کوچکی مثل کویت متمرکز سازد. ائتلاف پس از آمیزه ای از جنگنده های تهاجمی بسیار پیشرفته مانند "F-16,F-15 E" با سیستم هدف گیری در شب (LANTIRN) برای پرتاب سلاح های هدایت شونده دقیق علیه نیروهای زرهی و توپخانه عراق استفاده کرد. سایر هواپیماهای سبک تر همچون- Av-8B,18A/B,A-10,AH-64 نیز نقش عمده در مورد اصابت قرار دادن اهداف ارتش عراق در کویت ایفا کردند.
این ضربات، مورد پشتیبانی بمب افکن هایی مثل "F-11, B-52" قرار داشت که از آمیزه ای از اردنانس هدایت شونده و غیرهدایت شونده استفاده می کردند و نیز همچنین جنگنده های تهاجمی سنگین مانند تورنادو، این هواپیماها توانستند پایگاه های هوایی عراق را خاموش نگه دارند و ضربات گسترده ای بر اهداف زمینی وارد کنند. اهداف شاخص بمب افکن ها، عبارت بودند از محل های تمرکز گارد جمهوری، تأسیسات اصلی تدارک رسانی و ارتباطات در عقبه و ناحیه مرزی، مواضع سنگربندی شده توپخانه و مواضع و موانع تدافعی عراق در نزدیکی ناحیه مرزی.
تقریباً از همان آغاز جنگ، عراق به این واقعیت پی برد که هیچ راهی برای تلافی حملات ائتلاف جز پرتاب موشک های دوربرد اصلاح شده اسکود ندارد. عراق این حملات موشکی را با حمله به اسراییل و عربستان سعودی در روز دوم جنگ شروع کرد و آنها را تا زمان آتش بس ادامه داد. عراق در مجموع 40 موشک اسکود به اسراییل و 46 موشک به عربستان سعودی پرتاب کرد. اما این موشک ها خسارات نظامی عمده ای به آن کشورها وارد نکردند. آنها همچنین در زمینه تحریک اسراییل به آنجا عملیات تلافی جویانه علیه عراق ناکام ماندند. عمدتاً به این دلیل که ایالات متحده به سرعت موشک های دفاعی پاتریوت را وارد اسراییل و عربستان سعودی کرد؛ توانایی موشک ها پاتریوت در اصابت به اسکودها اطمینان عمومی را بسیار افزایش داد. خویشتن داری اسراییل احتمالاً نقشی کلیدی در تضمین این امر بازی می کرد که اعضای عرب ائتلاف همچنان در سرتاسر طول جنگ از آن حمایت می کنند.
با نگاهی به عقب می توان گفت تنها تأثیر عمده ی موشک های اسکود عبارت بود از مجبور ساختن نیروهای هوایی ائتلاف، به وارد شدن در بازی بزرگ قایم موشک در تلاش برای از بین بردن واحدهای اسکود عراق. با این حال، حتی در اینجا نیز موشک های اسکود هزینه های جدیدی را بر عراق تحمیل کردند. در حالی که حمله به اسکودهای عراقی سورتی ها را از دیگر اهداف منحرف ساخت، اسکودها باعث شدند تا خسارت به اهداف عراقی (در خارج از صحنه ی عملیات کویت) افزایش یابد. تنها خسارات استراتژیکی که عراق توانست به کویت و نیروهای ائتلاف وارد سازد، آتش زدن حدود 600 چاه نفت در کویت بود. با این حال این آتش سوزی ها تأثیری بر عملیات هوایی متحدین نداشت و آهنگ جنگ را کند نکرد. در زمانی که جنگ زمینی در ساعت 4 روز 24 فوریه 1991 آغاز شد، نیروهای زمینی عراق، توسط بیش از 40 هزار سورتی تهاجمی مورد اصابت قرار گرفتند. در حالی که برآورد خسارات وارده محل بحث است، نیروی هوایی ائتلاف ادعا کرد که اهداف زیر را منهدم ساخته و یا به شدت مورد آسیب قرار داده اند: کلیه تأسیسات راکتور هسته ای عراق، یازده انبار سلاح های شیمیایی و بیولوژیکی و سه کارخانه ی تولید این سلاح ها، 60 درصد از مراکز فرماندهی عمده عراق، 70 درصد از ارتباطات نظامی این کشور، 125 انبار حفاظت شده مهمات، 48شناور دریایی و 75 درصد از توانایی تولید نیروی الکتریسیته عراق. تدارکات لجستیکی صحنه نبرد تا 90 درصد قطع شده بود و فرماندهی ایالات متحده برآورد می کرد که دست کم 1300 تانک عراقی، 800 خودرو زرهی دیگر و 1100 قطعه توپخانه از طریق هوا نابود گشته اند.
حملات هوایی همچنان در سرتاسر دوره ی نبردهای هوایی - زمینی جنگ که به دنبال آمد، ادامه یافت. تا آتش بس 28 فوریه، نیروهای هوایی ائتلاف در مجموع 88500 تن اردنانس به سوی زمین پرتاب کرده بودند که از این میان، 6520 تن را سلاح های هدایت شونده تشکیل می دادند. در مجموع، 216 هواپیمای عراقی همراه با نزدیک به 600 پناهگاه نابود شده بود. نیروهای هوایی ائتلاف همچنین 54 پل را ویران ساخته و یا آنها را غیر قابل بهره برداری ساختند؛ این امر، در آخرین روزهای جنگ برای قطع راه های ارتباطی نیروهای زمینی عراق (از جاده ی نهایی فرار در طول رودخانه دجله در شمال بصره) نقش مهمی داشت.

مرحله جنگ هوایی - زمینی

شروع مرحله جنگ زمینی، فوق العاده سریع و قاطع بود. ائتلاف، نه تنها به ارتش عراق به شدت ضعیف شده بود حمله کرد و امتیاز بسیار زیادی در زمینه ی اطلاعات و تقریباً در کلیه ی حوزه های مربوط به تکنولوژی تاکتیکی داشت، بلکه همچنین از تاکتیک های بسیار برتری نیز برخوردار بود. نیروهای ائتلاف از مفهوم "نبرد هوایی - زمینی" که ایالات متحده آن را برای مقابله با مدرن ترین نیروهای پیمان ورشو در اروپا به وجود آورده بود، استفاده کردند؛ آنها از این مفهوم علیه نیروهای عراقی که به سلاح های مدرن مجهز بودند، استفاده کردند. اما این نیروها، برای نبرد در جنگ نسبتاً ایستای سنگرها علیه کشورهایی مثل ایران آموزش دیده و سازمان یافته بودند که فاقد قدرت هوایی زیاد بود.
اگرچه نیروهای زمینی ائتلاف از نظر میزان تسلیحات و نیروی انسانی برتری چشمگیری نداشتند، اما افراد حرفه ای با روحیه بسیار عالی در اختیار داشتند. برعکس، اکثریت نیروهای عراقی، سربازانی بودند که خوب آموزش ندیده بودند و به نظر می رسید که دارای روحیه ای ضعیف و انگیزه ای اندک باشند. تعیین این امر که چه میزان از این ضعف ناشی از مجبور بودن به تهاجم (آن هم به یک کشور برادر عرب)، رهبری و سازماندهی ضعیف و یا حملات هوایی ائتلاف بود، کاری دشوار بود. هر سه این عوامل، باعث تضعیف توانایی نظامی عراق شده بودند.
موفقیت عراق در جنگ زمینی قبل از زمانی بود که نیروهای زمینی ائتلاف شروع به آزادسازی کویت کردند. در 29 ژانویه، چند تیپ عراقی به شهر خفجی در مرز عربستان سعودی تجاوز کردند. اما شهر تخلیه شده بود و نیروهای عراقی روز بعد توسط نیروهای عربستان سعودی، قطر و تفنگداران امریکایی به عقب رانده شدند. نتیجه این شد که عراق بیشتر نقاط ضعف خود را آشکار ساخت تا این که آرمان خود را به پیش ببرد.
حمله به خفجی، مانع از آن نشد که نیروهای زمینی ائتلاف از مواضع خود در طول ساحل به جنوب کویت و به مناطق نزدیک مرز عراق - عربستان سعودی در غرب کویت حرکت کنند. این انتقالات، بعدها به نیروهای زمینی ائتلاف امکان داد که در عمق خاک عراق و کویت نفوذ کنند. انتقال نیروهای زمینی و مرحله هوایی جنگ در هفدهم ژانویه آغاز شد. این کار با مشکلات عمده لجستیکی و مشکلاتی در زمینه ی حرکت نیروها روبه رو شد، اما آنها نهایتاً تفنگداران دریایی آمریکا و نیروهای سعودی، سوری و مصری را در جایی مستقر ساختند که می توانستند از قسمت مرکزی مرزهای جنوبی کویت به سوی شمال به سمت شهر کویت حرکت کنند. در همین زمان نیروهای فرانسوی و آمریکایی، در سپاه هفتم به طرف غرب حرکت کردند و در آنجا توانستند حمله ای را برای قطع ارتباط جنوب عراق با بغداد صورت دهند و سپس کویت را دور زده و از غرب به طرف بصره حرکت کنند. نیروهای ارتش بریتانیا و ایالات متحده در قالب سپاه هشتم به مناطقی در مرز عراق - عربستان سعودی درست در غرب کویت حرکت کردند.
فرمانده ی متحدین ژنرال نورمن شوارتسکف در اقدامی که بعدها به آن نام "بازی سلام بر مریم" را اطلاق کرد، توانست دو سپاه کاملاً زرهی را در طول مرز عراق به سمت غرب کویت مستقر سازد، بدون آن که عراقی ها بتوانند این تحرّکات را کشف کنند. وی می توانست این تحرکات را از طریق استفاده از نیروهای ویژه و گشت های گسترده در خط جبهه و نیز به این دلیل که قدرت هوایی ائتلاف عراق از هرگونه توانایی شناسایی هوایی حتی در نزدیکی مرزهای خودش محروم ساخته بود، پنهان نگه دارد.
این عنصر غافلگیری، در 24 فوریه 1991 هنگام آغاز نبرد زمینی - هوایی نقشی اساسی بازی کرد، دو حمله همزمان و عمده به سرعت مواضع تدافعی عراق را در نوردید. نخستین حمله، توسط نیروهای پان - عرب (سعودی، کویتی، قطری و عمانی) و نیروهای تفنگداران دریایی امریکا صورت گرفت که در جبهه وسیعی از شکاف شمالی در مرز عربستان سعودی - کویت تا ساحل تهاجم خود را صورت دادند و در طول مرزهای جنوبی کویت به استحکامات دفاعی عراقی ها نفوذ کردند. این نیروها تا نصف مسیر شهر کویت را در عرض دوازده ساعت طی کرده بودند. این حمله به این خاطر انجام گرفت که بسیاری از نیروهای عراقی، توسط عملیات فریب آمریکایی ها زمین گیر شده بودند؛ عملیات مزبور فرماندهان عراقی را متقاعد ساخته بود که نیروهای آبی - خاکی تفنگداران دریایی آمریکا ممکن است در هر نقطه ای در طول ساحل دست به حمله بزنند.
حمله ی دوم، در غربی ترین حاشیه مواضع ائتلاف در طول مرز عراق - عربستان سعودی رخ داد. لشکر زرهی سبک ششم فرانسه و یک تیپ از لشکر هشتاد و دوم هوابرد، 90 مایل به سمت شمال پیش رفتند تا یک فرودگاه را در السلمان تصرف کنند. آنگاه لشکر هوابرد 101 آمریکا، بزرگ ترین عملیات تهاجم هوایی در تاریخ نظامی را انجام داد و نیروهای هلی برد آمریکایی، ابتدا به یک پایگاه مقدم لجستیکی در عراق حرکت کردند و سپس در نزدیکی سماوه (نزدیک رودخانه ی فرات) مستقر شدند. این حمله، ارتباط نیروهای عراقی را با مسیرهای اصلی بصره به بغداد که به طرف جنوب فرات جریان داشت، قطع کرد.
ائتلاف در بعدازظهر همان روز، در طول خط، دست به سومین حمله زد. لشکرهای سوم زرهی و 24 سپاه هشتم، در طول مرز عراق به طرف وادی الباطن و حومه ی غربی شهر کویت پیش رفتند. نیروهای آمریکایی و بریتانیایی، فوراً از شرق به داخل خاک عراق شروع به پیشروی کردند. لشکر اول آمریکا در استحکامات دفاعی عراق رخنه کرد و این مسأله به سرعت توسط لشکر زرهی اول بریتانیا و هنگ دوم سواره نظام و لشکرهای اول و سوم زرهی ارتش امریکا مورد بهره برداری قرار گرفت. این پیشروی، به سرعت تبدیل به هجومی عمقی علیه نیروهای گارد جمهوری (در غرب شهر کویت، شمال کویت و غرب بصره) تبدیل شد. سرانجام در 25 فوریه، نیروهای مصری و سعودی با آتش پشتیبانی سوریه، حمله چهارم به مواضع عراق را در شرق دره الباطن آغاز کردند.
این حملات و حملات هوایی بی وقفه ای که پیش از آن صورت گرفته بود، به سرعت باقی مانده ی سازماندهی، روحیه و توانایی جنگی قسمت اعظم ارتش عراق را درهم کوبید و این در حالی بود که گاردهای جمهوری در خارج از کویت زمین گیر شده بودند. در نتیجه، نیروهای ائتلاف توانستند از خاک کویت به سمت شمال پیشروی کنند و مواضعی را در جنوب و غرب شهر کویت در هم بکوبند و این در حالی بود که نیروهای سپاه هفتم و هجدهم، به عمق خاک عراق نفوذ کرده و به مواضعی در جنوب خطّی رسیده بودند که از مرز تا نصیریه کشیده می شد.
در 26 فوریه، نیروهای سپاه هفتم و هجدهم به نیروهای گارد جمهوری عراق و نیروهای ذخیره ای که از بصره دفاع می کردند در طولانی ترین پیشروی مستمر نیروهای زرهی در تاریخ نزدیک شدند. آنها به انهدام لشکرهای اصلی گارد جمهوری که منطقه ای را درست در شمال مرز کویت در دست داشتند، پرداختند. سایر نیروهای ائتلاف، از جمله لشکرهای اول و دوم تفنگداران دریایی به مواضعی در حاشیه شهر کویت رسیدند و شروع به زد و خورد برای کنترل فرودگاه بین المللی نمودند. این پیشروی ها در هوای فوق العاده بد صورت گرفت که میزان زیادی گل و لای به وجود آورده بود و برای پوشش هوایی اختلال ایجاد می کرد.
جنگ با یک رشته درگیری های مخرّب پایان یافت که در آنها نیروهای عراقی توانستند فقط مقاومت محدودی از خود نشان دهند. وسایل دید حرارتی و سیستم های برتر کنترل آتش تانک های ائتلاف، به آنها امکان داد تا صدمات زیادی به نیروهای زرهی عراق وارد آورند این تانک ها، مورد پشتیبانی سیستم هایی نظیر هلی کوپترهای تهاجمی "AH-64" و سیستم های راکت انداز چندگانه قرار داشتند. اطلاعات و نیز وسایل دید در شب پیشرفته ی نیروهای ائتلاف، همراه با استفاده از وسایل جدید ناوبری که اطلاعات دقیقی از ماهواره های مکان یابی جهانی دریافت می کردند، امکان کنترل صحرا و شب را در اختیار نیروهای زمینی قرار داده بود.
از 27 فوریه تا صدور فرمان بوش برای متوقف ساختن عملیات در 28 فوریه، باقی مانده ی 43 لشکر فعّال عراق در صحنه ی جنگ نابود و از کار افتاده شده بودند. سپاه هفتم باقی مانده ی لشکرهای زرهی (سنگین) گارد جمهوری را در هم کوبید. سپاه هجدهم به نزدیکی بصره حرکت کرد و نیروهای ارتش بریتانیا و آمریکا شمال کویت را آزاد کردند، نیروهای سعودی و دیگر نیروهای عرب، شهر کویت را آزاد کردند و نیروهای تفنگداران دریایی آمریکا حومه های جنوبی و غربی شهر کویت را تصرّف نمودند.
موفقیّت های نیروهای ائتلاف، در دست زدن به نبرد هوایی 1000 ساعته و نبرد هوایی - زمینی 100 ساعته، چشمگیر بود که نیروهای زمینی ائتلاف موفق شدند که پیش از زمان تعیین شده، به اهداف اصلی خود دست یافته و تلفاتی بسیار کمتر از آن چیزی که فرماندهان انتظارش را می کشیدند، دادند. سرعت پیشروی آنها آنقدر سریع بود که بسیاری از واحدها در اهداف بینابینی متوقف نشدند.
میزان موفقیت ائتلاف، طبق برآوردهای آمریکاییان حاکی از این بود که نیروهای ائتلاف تقریباً 4000 تانک عراقی، بیش از 1000 خودرو زرهی و نزدیک به 3000 سلاح توپخانه عراقی ها را نابود ساختند. برعکس، ائتلاف چهار تانک، نه خودرو زرهی و یک سلاح توپخانه را در رزم از دست دادند. گرچه، هواپیماهای ائتلاف تا پایان جنگ مجموعاً 109876 سورتی پرواز انجام دادند، اما 38 فروند از هواپیماهای آنها نابود شد - پایین ترین نرخ تلفات در تاریخ رزم های هوایی و کمتر از نرخ های تصادفی معمول در هر سورتی در آموزش های رزمی. تفاوت در زمینه ی تلفات نیروی انسانی حتی از این نیز تعجب آور است؛ گرچه، هیچ گونه برآورد دقیقی امکان پذیر نیست. پس از جنگ، دستگاه اطلاعاتی آمریکا به صورت تقریبی چنین برآورد نمود که 100 هزار سرباز عراقی در رزم به هلاکت رسیده اند. در مجموع، رقم کشته شدگان در میان متّحدین کمتر از 200 نفر بود- که کمتر از میزان تلفاتی است که معمولاً بر اثر آتش خودی پدید می آید.

پیامدهای سیاسی و نظامی

سال های زیادی طول کشید تا کلیه ی درس های جنگ خلیج، در سال 1991، به طور کامل تحلیل شده و پیامدهای سیاسی استراتژیک آن روشن شود. با این حال، از پیش معلوم است که پیروزی ائتلاف دارای شماری از آثار پیچیده است.
جنگ، به طور گسترده سازمان نظامی عراق را در هم کوبید. در حالی که نیروهای زیادی در عراق هنوز هستند که عمدتاً متشکل از واحدهایی می باشند که هرگز در صحنه عملیات کویت مستقر نشدند، این نیروها قادر به انجام عملیات تهاجمی علیه همسایگانی مانند ایران، ترکیه و سوریه و یا علیه کویت و عربستان سعودی (که تحت حمایت آمریکا قرار دارند)، نمی باشند. عراق شانس اندکی برای مرعوب ساختن کشورهای محافظه کار حاشیه جنوبی خلیج دارد و موازنه ی قدرت جدید و با ثبات تری در منطقه به وجود آورده است.
در نقاط دیگر خاورمیانه، جنگ آثار مهمی از خود به جا گذاشت. این جنگ باعث تضعیف تهدید نظامی نسبت به اسراییل شد، ولیکن آسیب پذیری این کشور در برابر حملات موشکی و آسیب پذیری بالقوه آن در برابر انهدام جمعی را نیز نشان داد. این جنگ، افسانه وحدت اعراب را باز هم بیشتر از هم پاشید بدون آن که مفهوم جدیدی از نظم منطقه ای را به جای آن برپا کند. این جنگ فرصت های جدیدی برای ابتکار صلح اعراب و اسراییل به وجود آورد، اما قرار گرفتن فلسطینی ها و اردنی ها با عراقی ها در یک صف، برخی از جنبه های این مذاکرات را دشوارتر ساخت.
جنگ در حالی پایان یافت که ایالات متحده به عنوان رهبر ائتلاف متشکّل از 38 کشور و قدرت نظامی برتری ظهور کرد که فقط طی 43 روز قاطع ترین شکست نظامی در تاریخ نظامی را بر یک کشور تحمیل کرد. نزدیک به دو دهه پس از عقب نشینی آمریکا از ویتنام و تقریباً یک دهه پس از عقب نشینی آمریکا از لبنان، شهرت نیروهای نظامی آمریکا به صورتی قاطع احیا شد. ایالات متحده ترکیبی از کیفیت استراتژی، تاکتیک، آمادگی، آموزش، تسلیحات و نیروی انسانی را به نمایش گذاشت که نظیر نداشت. در همان زمان، نشان داده شد که ایالات متحده برای استقرار نیروهای خود و دسترسی یافتن به بنادر، پایگاه های هوایی و تأسیسات کشورها، در منطقه ی مقدم، وابستگی بسیاری به زمان دارد. به علاوه، نشان داده شد که آزادی عمل نظامی آمریکا، بستگی زیادی به اجتماع بین المللی و حمایت نظامی متحدین دارد.
پیامدهای این جنگ برای روابط آتی شرق - غرب نیز به همین اندازه پیچیده بود. پیروزی ائتلاف، در زمانی رخ داد که اتحاد شوروی از پیش دچار بحران عمیق سیاسی و اقتصادی بود و به سمت فروپاشی پیش می رفت. پیمان ورشو چند ماه پس از آتش بس از بین رفت و اتحاد شوروی به اتحادی از کشورهای دارای حاکمیت تبدیل شد و این وقایع تنها یک سال پس از تهاجم عراق به کویت رخ داد. جهان دو قطبی که از سال 1945 تا 1990 وجود داشت، در این زمان بدون آن که هیچ گونه حرکت روشنی به سمت "نظم نوین جهانی" پدید آورد، از بین رفت؛ نظمی که بوش در برخی از سخنرانی هایش در پیش از جنگ به آن اشاره کرده بود.
این جنگ در پی پیروزی ها، موضوعات و ابهامات جدیدی پدید آورد. بدون شک، ائتلاف بر حسب استراتژی بزرگ، پیروزی عمده ای کسب کرد. ائتلاف، کویت را آزاد ساخت، توانایی عراق برای تهاجم و یا استفاده از فشار نظامی علیه همسایگانش از بین برد، قسمت اعظم توانایی عراق را برای ایجاد و استفاده از سلاح های انهدام جمعی منهدم کرد و عراق را مجبور ساخت تا با شرایط آتش بسی موافقت کند که به طور مداوم توانایی های نظامی این کشور را طی سال های آتی تضعیف می نمود.
اهمیت تکنولوژی برتر آشکار بود. سیستم های تسلیحاتی پیشرفته، برتری آشکاری به نیروهای ائتلاف، در مقابل عراق اعطا می کرد؛ کشوری که خود مجهز به برخی از همین سیستم های جدید غربی بود، با مهمات هدایت شونده دقیق (PGM) بسیار مؤثر ظاهر شد. موشک های کروز، دفاع ضد موشک های بالستیکی، سیستم های شناسایی پیشرفته، هواپیماهای استیلت F-117 هلی کوپترهای آپاچی همگی برای نخستین بار در یک جنگ عمده به کار گرفته شدند.
نیروهای زمینی و دریایی نقش های کلیدی در برنامه ی استراتژیک ائتلاف به رهبری آمریکا بازی کردند. با این حال، قدرت هوایی عاملی سرنوشت ساز بود. به مدت 38 روز، هواپیماهای متحدین به طور سیستماتیک با ماشین تهاجمی آمریکا حمله می کردند و یک ارتش از هم پاشیده، بدون روحیه و از هم گسیخته از خود به جای گذاشتند که در عرض 100 ساعت، توسط نیروهای زمینی ائتلاف از بین رفت. عواملی که به کاربرد موفقیت آمیز نیروی هوایی علیه عراق کمک کردند عبارت بودند از:
* ناوبری بسیار دقیق و سیستم های پرتاب کننده ای که توانایی پرتاب مهمات هدایت شونده دقیق را در محل یک متری (3 فوتی) هدف خود داشتند؛
* تکنولوژی استیلت که عنصر غافلگیری را به جنگ هوایی بازگرداند؛
* سیستم های حمله در شب که فشار بیست و چهار ساعته را استمرار می بخشیدند؛
* سیستم های مراقبت و گردآوری اطلاعات، سیستم های فضایی و هواپیماهای شناسایی تاکتیکی که فرماندهان ائتلاف را از موقعیت صحنه جنگ آگاه می ساختند.
با این حال اهمیت تکنولوژی و نیروی هوایی را نباید بیش از حد بزرگ کرد.
این که: فروپاشی زود هنگام سیستم دفاعی هوایی عراق تا چه میزان ناشی از تکنولوژی متحدین بوده و تا چه میزان از عوام انسانی نشأت می گرفت؟ سؤالی است که همچنان بی پاسخ مانده است. باید یادآوری کرد که جنگ در زمینی صورت گرفت که به لحاظ تاریخی برای عملیات هوایی مساعد بود. اما نکته مهم این است که به سیستم های تسلیحاتی با تکنولوژی پیشرفته به نحو چشمگیری اثربخشی نیروهای ائتلاف را افزایش دادند.
با این حال، جنگ باعث نشد تا صدام حسین کنترل خود را بر عراق از دست بدهد. این جنگ، به رقابت بین ایران و عراق پایان نداد و باعث ایجاد تنش های جدید بین کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، سودان و یمن شد. این جنگ باعث روی کارآمدن رژیم های لیبرال تر یا دموکراتیک تر در منطقه نشد. بخش های عربی ائتلاف که عراق را شکست دادند با یکدیگر متحد باقی نماندند و هیچ گونه ساختار امنیتی جدیدی پدید نیامد. اجرای شرایط آتش بس، به سرعت به چالشی عمده بدل شد و عراق به طور دائم، سعی کرد تا در کلیه ی حوزه ها- از شناسایی حاکمیت کویت گرفته تا پیشگیری از انهدام سلاح های انهدام جمعی خود - در مورد این شرایط دست به دوز و کلک بزند. میراث جنگ خلیج فارس در سال 1991، به جای آن که نشانگر پایان تاریخ باشد، منابع بیشتری برای بی ثباتی، در دوره ای مملو از تغییرات بنیادی، ایجاد کرد.


برچسب‌ها: جنگ خلیج فارس (1991, م),
صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد